مقالۀ 116 قادر متعال
نسخۀ پیشنویس
مقالۀ 116
قادر متعال
اگر انسان تشخیص میداد که آفرینندگانش — سرپرستان بلافصل او — ضمن این که الهی هستند متناهی نیز میباشند، و این که خدای زمان و فضا یک الوهیت در حال تکامل و نامطلق است، در آن صورت ناهمسازیهای نابرابریهای گذرا دیگر پارادوکسهای ژرف مذهبی نمیشدند. دیگر ایمان مذهبی با ترویج ظاهر آراستۀ اجتماعی در میان نیکبختان بیمقدار نمیشد، ضمن این که کاربردش در میان قربانیان نگونبختِ محرومیت اجتماعی فقط تشویق بیتوجهی نسبت به لذاّت دنیوی باشد.
هنگام نظارۀ کرات بدیعاً کامل هاونا، هم خردمندانه و هم منطقی است که باور کنیم توسط یک آفرینندۀ کامل، بیکران، و مطلق ساخته شدهاند. اما همان خرد و منطق در هنگام نظارۀ آشوب، عدم کمال، و بیعدالتیهای یورنشیا، هر موجود صادق را وا میدارد نتیجهگیری کند که دنیای شما توسط آفرینندگانی که زیرمطلق، پیشبیکران، و غیر از کاملند ساخته شده و اداره میشود.
رشد تجربی بر شراکت آفریده - آفریننده دلالت دارد — شراکت خداوند و انسان. رشد ویژگی الوهیت تجربی است: هاونا رشد نکرد؛ هاونا هست و همیشه بوده است. هاونا مثل خدایان جاودان که منبع آن میباشند وجودگرا است. اما رشد ویژگی جهان بزرگ است.
قادر متعال یک الوهیت زنده و در حال تکامل توانمندی و شخصیت است؛ قلمرو کنونی او، جهان بزرگ، همچنین یک قلمرو در حال رشدِ توانمندی و شخصیت است. سرنوشت او کمال است، اما تجربۀ کنونی او در بر گیرندۀ عناصر رشد و مرتبت ناکامل است.
ایزد متعال در جهان مرکزی بدواً به صورت یک شخصیت روحی عمل میکند؛ ثانیاً در جهان بزرگ به صورت خدای قادر، یک شخصیت توانمند. کارکرد سوم متعال در جهان بنیادین اکنون پنهان است، و فقط به صورت یک پتانسیل ناشناختۀ ذهنی وجود دارد. هیچکس نمیداند که این رشد سوم ایزد متعال دقیقاً چه را آشکار خواهد کرد. برخی باور دارند که وقتی ابرجهانها در نور و حیات استقرار یافتند، متعال از یوورسا به صورت حکمران قادر و تجربیِ جهان بزرگ عمل خواهد کرد، ضمن این که قدرت او به عنوان ابرقادرِ جهانهای بیرونی بسط خواهد یافت. دیگران گمان میکنند که سومین مرحلۀ تعالیت در بر گیرندۀ سومین سطح تجلی الوهیت خواهد بود. اما هیچیک از ما به راستی نمیدانیم.
1- ذهن متعال
تجربۀ هر شخصیت آفریدۀ در حال تکامل یک فاز از تجربۀ قادر متعال میباشد. استیلای هوشمندانه بر هر بخش فیزیکی از ابرجهانها بخشی از کنترل در حال رشد قادر متعال میباشد. سنتز خلاقِ قدرت و شخصیت بخشی از اشتیاق خلاق ذهن متعال است و عیناً اساس رشد تکاملیِ یگانگی در ایزد متعال میباشد.
پیوندِ ویژگیهای قدرت و شخصیتِ تعالیت کارکرد ذهن متعال است؛ و تکامل تکمیل شدۀ قادر متعال به یک الوهیت یگانه شده و شخصی خواهد انجامید — نه در هر پیوند هماهنگ شدۀ ناپایدار ویژگیهای الهی. از دیدگاه گستردهتر، جدا از متعال هیچ قادری، و جدا از قادر هیچ متعالی وجود نخواهد داشت.
در سرتاسر اعصار تکاملی، پتانسیل فیزیکی قدرت متعال به هفت مدیر عالی نیرو داده شده است، و پتانسیل ذهن در هفت روح استاد نهفته است. ذهن بیکران کارکرد روح بیکران میباشد؛ ذهن کیهانی، کارکرد هفت روح استاد است؛ ذهن متعال در هماهنگی جهان بزرگ و در پیوند کنشمندانه با آشکارسازی و دستیابی به خدای هفتگانه در حال پدیدار شدن است.
ذهنِ زمان – فضا، ذهن کیهانی، به گونهای ناهمسان در هفت ابرجهان در حال کار کردن است، اما از طریق یک تکنیک ناشناختۀ همیارانه در ایزد متعال هماهنگی میشود. کنترل فراگیر قادر بر جهان بزرگ به گونهای بیهمتا فیزیکی و روحی نیست. در هفت ابر جهان، این بدواً مادی و روحی است، اما پدیدههای متعال که هم عقلانی و هم روحی هستند نیز وجود دارند.
ما در مقایسه با هر جنبۀ دیگر این الوهیت در حال تکامل، به راستی کمتر دربارۀ ذهن تعالیت میدانیم. این ذهن به طور بی چون و چرا در سرتاسر جهان بزرگ فعال است و باور میرود که یک سرنوشت بالقوه با کارکرد جهان بنیادین داشته باشد که گسترهای وسیع دارد. اما ما این را میدانیم: در حالی که ممکن است بدن به رشد کامل دست یابد، و در حالی که روح ممکن است به رشد کامل برسد، پیشرفت ذهن هیچگاه متوقف نمیشود — این تکنیکی تجربی با پیشرفت بیپایان است. متعال یک الوهیت تجربی است و از این رو هیچگاه به کمال پیشرفت ذهنی دست نمییابد.
2- قادر و خدای هفتگانه
ظهور قدرتمند قادر در جهان با پدیداری آفرینندگان و کنترلگران والای ابرجهانهای تکاملی در عرصۀ کنش کیهانی همزمان است.
خدای متعال ویژگیهای روح و شخصیتش را از تثلیث بهشت میگیرد، اما او در کنشهای پسران آفریننده، قدمای ایامها، و ارواح استاد که کنشهای جمعیشان منبع قدرت در حال رشد او به عنوان حکمران توانمند برای هفت ابرجهان و در آنها میباشد در حال پدیداری قدرتمند است.
الوهیت کامل بهشت برای مخلوقات در حال تکامل زمان و فضا غیرقابل درک است. ابدیت و بیکرانی در بر گیرندۀ یک سطح از واقعیت الوهیت است که مخلوقات زمان - فضا قادر به درک آن نیستند. بیکرانیِ الوهیت و مطلق بودنِ حاکمیت، ذاتی تثلیث بهشت است، و تثلیث یک واقعیت است که تا اندازهای فراتر از فهم انسان فانی است. مخلوقات زمان - فضا باید دارای منشأ، نسبیت، و سرنوشت باشند تا بتوانند روابط جهانی را درک کنند و ارزشهای معنی ربانیت را بفهمند. از این رو تثلیث بهشت تجلیهای برون بهشتیِ ربانیت را رقیق میکند و سوا از آن محدود میکند، و بدین ترتیب آفرینندگان متعال و دستیاران آنها را که به طور پیوسته نور حیات را دورتر و دورتر از منبع بهشتی آن حمل میکنند به وجود میآورد، تا این که دورترین و زیباترین تجلی آن را در زندگی زمینیِ پسران اعطایی در کرات تکاملی بیابد.
و این منشأ خدای هفتگانهای است که سطوح پیاپی آن توسط انسان فانی به ترتیب زیر مورد مواجهه واقع میشود:
1- پسران آفریننده (و ارواح آفرینشگر).
2- قدمای ایامها.
3- هفت روح استاد.
4- ایزد متعال.
5- عامل مشترک.
6- پسر جاودان.
7- پدر جهانی.
سه سطح اول آفرینندگانِ متعال هستند؛ سه سطح آخر الوهیتهای بهشت میباشند. متعال به عنوان تجسم روحیِ تجربیِ تثلیث بهشت و به عنوان تمرکز کانونیِ تجربیِ قدرتِ توانمندِ تکاملیِ فرزندان آفرینندۀ الوهیتهای بهشت به طور پیوسته مداخله میکند. ایزد متعال آشکارسازی حداکثرِ الوهیت برای هفت ابرجهان و برای عصر کنونی جهان میباشد.
از طریق تکنیک منطق انسانی میتوان استنتاج نمود که پیوند مجدد تجربیِ کنشهای جمعیِ سه سطح اولِ خدای هفتگانه با سطح الوهیت بهشت برابر است، اما چنین نیست. الوهیت بهشت الوهیت وجودگرا است. آفرینندگان متعال در وحدت الهی قدرت و شخصیتشان، در بر گیرنده و نشانگر یک پتانسیل توانمندیِ نوینِ الوهیت تجربی هستند. و این پتانسیلِ توانمندی که منشأ تجربی دارد با الوهیت تجربی که منشأ در تثلیث دارد — ایزد متعال — پیوندی اجتناب ناپذیر و گریزناپذیر مییابد.
خدای متعال تثلیث بهشت نیست. او هر یک یا تمامی آن آفرینندگان ابرجهان که فعالیتهای کنشمندانهشان در واقع ایجاد کنندۀ قدرت در حال تکامل توانمند او میباشد نیز نیست. خدای متعال، ضمن این که منشأ در تثلیث دارد، فقط از طریق کنشهای هماهنگ شدۀ سه سطح اول خدای هفتگانه به صورت یک شخصیت دارای قدرت به مخلوقات تکاملی متجلی میشود. قادر متعال اکنون از طریق فعالیتهای شخصیتهای متعال آفریننده در زمان و فضا در حال واقعیتیابی است، حتی همانطور که در ابدیت عامل مشترک از طریق خواست پدر جهانی و پسر جاودان به عرصۀ وجود گام نهاد. این موجوداتِ سه سطح اولِ خدای هفتگانه همان سرشت و منبع قدرت قادر متعال هستند؛ از این رو آنها باید به طور پیوسته با کنشهای اداری او همراهی نموده و آنها را حفظ کنند.
3- قادر و الوهیت بهشت
الوهیتهای بهشت نه فقط در مدارهای جاذبهشان در سرتاسر جهان بزرگ به طور مستقیم عمل میکنند، بلکه همچنین از طریق عوامل گوناگون خود و سایر تجلیها کار میکنند، مثل:
1- تمرکزهای کانونی ذهنی سومین منبع و مرکز. قلمروهای متناهی انرژی و روح عملاً توسط وجودهای ذهنی عامل مشترک حفظ میشوند. این امر از روح آفرینشگر در یک جهان محلی از طریق ارواح بازتابگر یک ابرجهان تا ارواح استاد در جهان بزرگ حقیقت دارد. مدارهای ذهنی که از این کانونهای هوشمندیِ گوناگون سرچشمه میگیرند نشانگر عرصۀ کیهانیِ انتخاب مخلوق هستند. ذهن واقعیتی است انعطافپذیر که آفریدهها و آفرینندگان میتوانند فوراً تحت سیطرۀ خود در آورند؛ ذهن حلقۀ حیاتی است که ماده و روح را به هم وصل میکند. اعطای ذهنیِ سومین منبع و مرکز، شخص روحیِ خدای متعال را با نیروی تجربی قادر تکاملی یگانه میسازد.
2- آشکارسازیهای شخصیتیِ دومین منبع و مرکز. وجودهای ذهنی عامل مشترک روح ربانیت را با الگوی انرژی یگانه میسازد. پدیداریهای اعطاییِ پسر جاودان و پسران بهشتی او سرشت الهی یک آفریننده را با سرشت در حال تکامل یک مخلوق یگانه میسازد، و در واقع جوش میدهد. متعال هم آفریده است و هم آفریننده؛ امکان این گونه بودنِ او در کنشهای اعطاییِ پسر جاودان و پسران همتراز و تحت فرمان او آشکار شده است. رستههای اعطاییِ فرزندی، میکائیلها و آوُنالها، سرشت الهی خود را با سرشت مخلوقاتِ با حسن نیتی که از طریق زندگی کردن در شکل حیات واقعی مخلوق در کرات تکاملی متعلق به آنها شدهاند، در واقع بالا میبرند. هنگامی که ربانیت همانند بشریت میشود، در ذات این رابطه این امکان به وجود میآید که بشریت بتواند الهی شود.
3- وجودهای سکنیگزین اولین منبع و مرکز. ذهن علیّتهای روح را با واکنشهای انرژی یگانه میسازد؛ کارکرد اعطایی، فرودهای ربانیت را با فرازهای مخلوق یگانه میسازد؛ و قطعات سکنیگزین پدر جهانی مخلوقات در حال تکامل را با خداوند در بهشت در واقع یگانه میسازد. حضورهای این چنینیِ متعددی از پدر وجود دارد که در رستههای بیشمار شخصیتها سکنی میگزیند، و در انسان فانی این قطعات الهیِ پدر، تنظیم کنندگان فکر هستند. ناصحان اسرارآمیز برای موجودات بشری چیزی هستند که تثلیث بهشت برای ایزد متعال میباشد. تنظیم کنندگان بنیادهای مطلق هستند، و انتخاب آزادانه میتواند موجب شود واقعیت الهیِ سرشت یک موجود جاودان بر بنیادهای مطلق تکامل یابد. این امر در مورد انسان سرشت یک پایان دهنده، و در خدای متعال سرشت الوهیت است.
پدیداریِ اعطاییِ رستههای فرزندی بهشت به شکل مخلوق این پسران الهی را قادر میسازد از طریق دستیابی به سرشت واقعیِ مخلوقات جهان شخصیت خود را غنا بخشند، ضمن این که این پدیداریهای اعطایی راه بهشتیِ نیل به ربانیت را به خود مخلوقات به گونهای استوار آشکار میسازد. اعطاهای پدر جهانی به صورت تنظیم کنندگان او را قادر میسازد که شخصیت مخلوقات دارایِ اراده را به خود جذب کند. و در سرتاسر تمامی این روابط در جهانهای متناهی عامل مشترک منبع پیوسته حاضر کارکرد ذهن است که به واسطۀ آن این فعالیتها رخ میدهند.
الوهیتهای بهشت از طریق این راهها و بسیاری راههای دیگر در تکاملهای زمان، که در سیارات چرخندۀ فضا آشکار میشوند، و در پدیداریِ شخصیت متعالِ نتیجۀ تمامی تکامل به اوج میرسند، شرکت میکنند.
4- آفرینندگان قادر و متعال
یگانگیِ تمامیتِ متعال به یگانگی تدریجی اجزای متناهی وابسته است؛ واقعیت یافتنِ متعال ناشی از همین یگانگیهای عوامل تعالیت — آفرینندگان، مخلوقات، موجودات هوشمند، و انرژیهای جهانها — است و ایجاد کنندۀ آنها میباشد.
در طول آن اعصاری که طی آن حاکمیتِ تعالیت تحت توسعۀ زمانی آن قرار گرفته است، قدرت توانمندانۀ متعال به کنشهای ربانی خدای هفتگانه وابسته است، ضمن این که به نظر میرسد یک رابطۀ خاص نزدیک میان ایزد متعال و عامل مشترک به همراه شخصیتهای اصلی او، هفت روح استاد، وجود داشته باشد. روح بیکران به عنوان عامل مشترک به طرق بسیاری که عدم کمال الوهیت تکاملی را جبران میکند عمل میکند و روابط بسیار نزدیکی با متعال حفظ میکند. این نزدیکی رابطه تا اندازهای توسط تمامی ارواح استاد قسمت میشود، اما به طور ویژه توسط روح استاد شمارۀ هفت که برای متعال به عنوان سخنگو عمل میکند. این روح استاد متعال را میشناسد — با او در تماس شخصی است.
در اوان برنامهریزی برای طرح ابرجهانیِ آفرینش، ارواح استاد در آفرینش مشترک چهل و نه ارواح بازتابگر به تثلیث نیایی پیوستند، و به طور همزمان ایزد متعال به عنوان به اوج رسانندۀ کنشهای توامِ تثلیث بهشت و فرزندان آفرینشگر الوهیت بهشت به گونهای خلاق عمل نمود. مجستان پدیدار گردید و از آن هنگام حضور کیهانی ذهن متعال را متمرکز ساخته است، در حالی که ارواح استاد به صورت مراکز مبدأ برای کارکرد گستردۀ ذهن کیهانی ادامه میدهند.
اما ارواح استاد به سرپرستی ارواح بازتابگر ادامه میدهند. هفتمین روح استاد (در سرپرستی کلی خود بر اُروانتان که از جهان مرکزی انجام میدهد) در تماس شخصی با هفت روح بازتابگر که در یوورسا واقع شدهاند میباشد و کنترل فراگیرِ آنها را به عهده دارد. او در کنترلها و مدیریتهای خود بر درون ابرجهانها و بین ابرجهانها در تماس بازتابگرانه با ارواح بازتابگر از نوع خودش که در پایتخت هر ابرجهان واقع شدهاند قرار دارد.
این ارواح استاد نه تنها پشتیبانان و ارتقا دهندگان حاکمیتِ تعالیت هستند، بلکه به نوبۀ خود تحت تأثیر مقاصد خلاق متعال قرار میگیرند. به طور معمول، آفرینشهای جمعی ارواح استاد از نوع نیمه مادی هستند (مدیران نیرو، و غیره)، در حالی که آفرینشهای منفرد آنها از نوع روحی میباشند (سوپرنافیم، و غیره). اما هنگامی که ارواح استاد در پاسخ به خواست و مقصود ایزد متعال، هفت روح مدار را به طور جمعی آفریدند، باید توجه شود که فرزندان این کنش خلاق روحی هستند، نه مادی یا نیمه مادی.
و به همان گونه که در رابطه با ارواح استادِ ابرجهانها است، در رابطه با حکمرانان سهگانۀ این ابرآفرینشها — قدمای ایامها — نیز میباشد. این تجلیهای قضاوت – داوریِ تثلیث در زمان و فضا تکیهگاههای ناحیهای برای قدرت در حال بسیج توانمند متعال میباشند، که به صورت نقاط هفتگانۀ کانونی برای تکامل حاکمیت سهگانه در قلمروهای زمان و فضا خدمت میکنند. این حکمرانان تثلیث منشأ، از جایگاه خود در موقعیت میانی بین بهشت و کرات در حال تکامل، هر دو راه را میبینند، از هر دو راه آگاهند، و هر دو راه را هماهنگی میکنند.
اما جهانهای محلی آزمایشگاههایی واقعی هستند که تجارب ذهنی، ماجراجوییهای کهکشانی، آشکارسازیهای ربانیت، و پیشرفتهای شخصیت در آنها انجام میشوند، و هنگامی که در گسترۀ کیهان جمع زده شدند، در بر گیرندۀ بنیادهایی واقعی میشوند که متعال از طریق تجربه بر مبنای آنها به تکامل الوهیت دست مییابد.
در جهانهای محلی حتی آفرینندگان تکامل مییابند: حضور عامل مشترک از یک نقطۀ کانونی زندۀ قدرتمند به مرتبت شخصیت الهیِ یک روح مادر جهان تکامل مییابد؛ پسر آفریننده از سرشت ربانیت وجودگرایانۀ بهشت به سرشت تجربی حاکمیت متعال تکامل مییابد. جهانهای محلی نقاط شروع تکامل راستین هستند، زایشگاههای شخصیتهای با حسن نیتِ ناکامل که از عطیۀ انتخاب آزادِ ارادیِ آفرینندگان مشترکِ خود شدن، بدان گونه که خواهند بود، برخوردار گشتهاند.
پسران مجیستریال در اعطاهای خود به کرات تکاملی سرانجام سرشتی را به دست میآورند که جلوهگر ربانیت بهشت در یگانگی تجربی با بالاترین ارزشهای معنوی سرشت مادی انسان است. و از طریق این اعطاها و سایر اعطاها، آفرینندگان نوع میکائیل به همین ترتیب به سرشت و دیدگاههای کیهانی فرزندان واقعی جهان محلی خود دست مییابند. این پسران آفرینندۀ استاد به تکمیل تجربۀ زیرمتعالی نزدیک میشوند؛ و هنگامی که حاکمیت جهان محلی آنها بسط مییابد تا در بر گیرندۀ ارواح آفرینشگر مربوطه شود، میشود گفت که به سرحدات تعالیت در محدودۀ پتانسیلهای کنونی جهان تکاملی بزرگ نزدیک میشود.
هنگامی که پسران اعطایی راههای جدیدی را برای یافتن خداوند به انسان آشکار میکنند، این راههای دستیابی به ربانیت را نمیآفرینند، بلکه شاهراههای ابدی پیشرفت را که از طریق حضور متعال به شخص پدر بهشتی راه میبرد روشن میسازند.
جهان محلی نقطۀ شروع برای آن شخصیتهایی است که بیشترین فاصله را از خداوند دارند، و از این رو میتوانند بیشترین میزان فراز معنوی را در جهان تجربه کنند، و میتوانند به حداکثر شرکت تجربی در آفرینش مشترک خودشان دست یابند. همین جهانهای محلی به همین ترتیب بیشترین عمق ممکن تجربه را برای شخصیتهای فرود یابنده فراهم میکنند. این شخصیتها از این طریق به چیزی دست مییابند که برایشان درست به اندازۀ فراز بهشت برای یک مخلوق در حال تکامل پرمعنی است.
به نظر میرسد که انسان فانی برای کارکرد کامل خدای هفتگانه، بدان گونه که این گروهبندیِ ربانیت در واقعیت یافتن متعال به اوج میرسد، ضروری است. رستههای متعدد دیگری از شخصیتهای جهان وجود دارند که برای تکامل توان قدرتمند متعال به همان اندازه ضروری هستند. اما این توصیف به منظور تعالی فکریِ موجودات بشری عرضه شده است، و لذا تا اندازۀ زیاد به آن عواملی محدود است که در تکامل خدای هفتگانه که به انسان فانی مربوط میباشند عمل میکنند.
5- کنترلگران قدرتمند و هفتگانه
به شما پیرامون رابطۀ خدای هفتگانه با ایزد متعال آموزش داده شده است، و شما اکنون باید تشخیص دهید که هفتگانه شامل کنترلگران و نیز آفرینندگان جهان بزرگ میشود. این کنترلگران هفتگانۀ جهان بزرگ در بر گیرندۀ اینها هستند:
1- کنترلگران استاد فیزیکی.
2- مراکز عالی نیرو.
3- مدیران عالی نیرو.
4- قادر متعال.
5- خدای عمل — روح بیکران.
6- جزیرۀ بهشت.
7- منبع بهشت — پدر جهانی.
این هفت گروه به لحاظ کارکردی از خدای هفتگانه جدایی ناپذیرند و سطح کنترل فیزیکیِ این رابطۀ الوهیت را تشکیل میدهند.
دو شاخگیِ انرژی و روح (که ناشی از حضور توام پسر جاودان و جزیرۀ بهشت است) از نظر ابرجهان هنگامی نمادین گردید که هفت روح استاد به طور متحد درگیر اولین کنش خود در آفرینش جمعی شدند. این رخداد شاهد پدیداری هفت مدیر عالی نیرو گردید. همزمان با آن مدارهای روحی ارواح استاد به گونهای قابل مقایسه از فعالیتهای فیزیکیِ سرپرستیِ مدیران نیرو متمایز گشتند، و ذهن کیهانی به صورت یک عامل جدید که ماده و روح را هماهنگ میکند فوراً پدیدار گشت.
قادر متعال به صورت کنترلگر فراگیرِ نیروی فیزیکیِ جهان بزرگ در حال تکامل است. در عصر کنونی جهان این پتانسیل نیروی فیزیکی به نظر میرسد در هفت مدیر عالی نیرو که از طریق مکانهای ثابتِ مراکز نیرو و از طریق حضور متحرک کنترلگران فیزیکی عمل میکنند متمرکز شده باشد.
جهانهای زمان کامل نیستند؛ کمال سرنوشت آنان است. تقلا برای کمال نه تنها به سطوح عقلانی و روحی مربوط است، بلکه همچنین به سطح فیزیکیِ انرژی و جرم. استقرار هفت ابرجهان در نور و حیات پیش فرض دستیابی آنها به ثبات فیزیکی میباشد. و حدس زده میشود که دستیابی نهایی توازن ماده نشانگر تکامل تکمیل شدۀ کنترل فیزیکیِ قادر خواهد بود.
در روزهای آغازین ساخت جهان حتی آفرینندگان بهشت بدواً درگیر موازنۀ ماده هستند. الگوی یک جهان محلی نه تنها در نتیجۀ فعالیتهای مراکز نیرو شکل مییابد، بلکه همچنین به دلیل حضور روح آفرینشگر در فضا. و در سرتاسر این ادوار آغازینِ جهان محلی، پسر آفرینشگر یک ویژگیِ اندک فهم شدۀ کنترل ماده را به نمایش میگذارد، و او سیارۀ پایتخت خویش را ترک نمیکند تا این که توازن کلی جهان محلی تثبیت شده باشد.
در تحلیل نهایی، تمامی انرژیها به ذهن واکنش نشان میدهند، و کنترلگران فیزیکی فرزندان خدای ذهن که فعالسازِ الگوی بهشت است میباشند. هوشمندی مدیران نیرو به طور پیگیرانه وقف کار ایجاد کنترل ماده است. تقلای آنها برای استیلای فیزیکی بر روابط انرژی و حرکتهای جرم هرگز متوقف نمیشود تا این که آنها به پیروزی متناهی بر انرژیها و اجرامی که قلمروهای دائمی فعالیت آنها را شامل میشوند دست مییابند.
تقلاهای روح در زمان و فضا به تکامل استیلای روح بر ماده از طریق وساطت ذهنِ (شخصی) مربوط است؛ تکامل (غیرشخصیِ) فیزیکیِ جهانها به هماهنگ ساختن انرژی کیهانی با مفاهیم موازنۀ ذهن که تابع کنترل فراگیر روح است مربوط است. جمع تکامل سرتاسر جهان بزرگ یک امر یگانگی شخصیتیِ ذهن کنترل کنندۀ انرژی با هوشمندی هماهنگ شده با روح میباشد و در پدیداری کاملِ قدرت توانمند متعال آشکار خواهد شد.
دشواری در رسیدن به یک وضعیت موازنۀ دینامیک، ذاتیِ واقعیتِ کیهان در حال رشد است. مدارهای تثبیت شدۀ آفرینش فیزیکی از طریق پدیداریِ انرژی جدید و جرم جدید مداوماً مورد مخاطره قرار میگیرند. یک جهان در حال رشد یک جهان تثبیت نشده است؛ از این رو هیچ بخش از کلیت کیهانی نمیتواند ثبات واقعی یابد تا این که تمامیت زمان شاهد تکمیل مادی هفت ابرجهان گردد.
در جهانهای تثبیت شدۀ نور و حیات هیچ رخداد غیرمنتظرۀ فیزیکی که اهمیت عمده داشته باشد وجود ندارد. کنترل نسبتاً کامل روی آفرینش مادی به دست آمده است؛ هنوز دشواریهای رابطۀ جهانهای تثبیت شده با جهانهای در حال تکامل مهارت مدیران نیروی جهان را مداوماً به چالش میطلبد. اما به تدریج که جهان بزرگ به اوج تجلی تکاملی نزدیک میشود این مشکلات با کاهش فعالیت جدید خلاق به تدریج از میان خواهند رفت.
6- استیلای روح
در ابرجهانهای تکاملی انرژی – ماده مسلط است، به جز در شخصیت، جایی که روح از طریق وساطت ذهن برای چیرگی تقلا میکند. هدف جهانهای تکاملی استیلا بر انرژی – ماده از طریق ذهن و هماهنگی ذهن با روح است، و تمامی این کار به واسطۀ حضور خلاق و یگانهساز شخصیت صورت مییابد. از این رو، در رابطه با شخصیت، سیستمهای فیزیکی تحت سلطه در میآیند؛ سیستمهای ذهنی هماهنگ میشوند، و سیستمهای روحی هدایت کننده میشوند.
این پیوند نیرو و شخصیت در متعال و به عنوان متعال در سطوح الوهیت تجلی مییابد. اما تکامل واقعی استیلای روح رشدی است که مبتنی بر کنشهای داوطلبانۀ آفرینندگان و مخلوقات جهان بزرگ میباشد.
در سطوح مطلق، انرژی و روح یگانهاند. اما در لحظهای که از این سطوح مطلق خروج به عمل آید، تفاوت ظاهر میشود، و همینطور که انرژی و روح از بهشت به سوی فضا حرکت میکنند، فاصلۀ میان آنها افزایش مییابد، تا این که در جهانهای محلی آنها کاملاً واگرا میشوند. آنها دیگر همسان نیستند. آنها مشابه نیز نیستند، و ذهن باید مداخله کند تا آنها را متقابلاً به هم مربوط سازد.
این که انرژی میتواند از طریق کنش شخصیتهای کنترلگر جهت یابد، واکنشمندیِ انرژی را نسبت به کنش ذهن آشکار میسازد. این که جرم میتواند از طریق کنش همین وجودهای کنترل کننده ثبات یابد واکنشمندی جرم را نسبت به حضور سامان دهندۀ ذهن نشان میدهد. و این که خود روح در شخصیت ارادی میتواند برای چیرگی بر انرژی – ماده از طریق ذهن تکاپو کند، یگانگی بالقوۀ تمامی آفرینش متناهی را آشکار میسازد.
یک وابستگی متقابل میان تمامی نیروها و شخصیتها در سرتاسر جهان جهانها وجود دارد. پسران آفریننده و ارواح آفرینشگر به کارکرد همیارانۀ مراکز نیرو و کنترلگران فیزیکی در سازماندهی جهانها متکی هستند. مدیران عالی نیرو بدون کنترل فراگیر ارواح آفرینشگر ناکاملند. در یک موجود بشری مکانیسم حیات فیزیکی نسبت به فرامین ذهنِ (شخصی) بخشاً واکنشمند است. همین ذهن ممکن است به نوبۀ خود تحت استیلای راهبریهای روح هدفمند قرار گیرد، و نتیجۀ این توسعۀ تکاملی به وجود آمدن یک فرزند جدید متعال، یک یگانگی جدید شخصیِ چندین نوع از واقعیت کیهانی، میباشد.
و همینطور که در رابطه با اجزا هست، در رابطه با کل نیز چنین است؛ شخص روحیِ تعالیت برای دستیابی به تکمیل الوهیت و نیل به سرنوشتِ پیوستگیِ تثلیث به نیروی تکاملی قادر نیازمند است. تلاش توسط شخصیتهای زمان و فضا صورت میگیرد، اما به اوج رسیدن و اجرا شدن این تلاش کنش قادر متعال میباشد. و از این رو در حالی که رشد کل یک جمع شدن رشد جمعی اجزا است، به همین گونه استدلال میشود که تکامل اجزا یک انعکاس قسمی از رشد هدفمند کل میباشد.
در بهشت، مونوتا و روح همچون یکی هستند. آنها به جز در رابطه با نامشان غیرقابل تمیز دادن هستند. در هاونا، ماده و روح، در حالی که به گونهای قابل تشخیص متفاوتند، در همان حال به گونهای ذاتی هماهنگ هستند. با این وجود در هفت ابرجهان، یک واگرایی بزرگ وجود دارد؛ میان انرژی کیهانی و روح الهی یک فاصلۀ زیاد وجود دارد؛ از این رو برای کنش ذهن در متوازن ساختن و سرانجام یگانه ساختنِ الگوی فیزیکی با مقاصد روحی یک پتانسیل تجربی بزرگتری وجود دارد. در جهانهای فضا که طی زمان تکامل مییابند کاهش بیشتری از ربانیت وجود دارد، مشکلات سختتری که باید حل شوند، و فرصت بیشتری برای کسب تجربه در حل آنها وجود دارد. و تمامی این وضعیت ابرجهان یک عرصۀ بزرگتری از وجود تکاملی را که در آن امکان تجربۀ کیهانی برای آفریده و آفریننده — حتی برای الوهیت متعال — به طور یکسان فراهم میشود به وجود میآورد.
استیلای روح، که در سطوح مطلق، وجودگرایانه است در سطوح متناهی و در هفت ابرجهان یک تجربۀ تکاملی میشود. و این تجربه توسط همه، از انسان فانی تا ایزد متعال به طور همسان قسمت میشود. همگی برای پیشرفت تلاش میَکنند، شخصاً تلاش میکنند؛ همگی در سرنوشت شرکت میکنند، شخصاً شرکت میکنند.
7-ارگانیسم زندۀ جهان بزرگ
جهان بزرگ نه تنها یک آفرینش مادی با عظمت فیزیکی، فرازمندی روحی، و بزرگی عقلانی است، بلکه همچنین یک ارگانیسم شکوهمند و واکنشمند زنده است. حیاتی واقعی وجود دارد که در سرتاسر مکانیسم آفرینش پهناور کیهانِ سرزنده در حال تپش است. واقعیتِ فیزیکیِ جهانها نماد واقعیت قابل مشاهدۀ قادر متعال میباشد؛ و این ارگانیسم مادی و زنده توسط مدارهای هوشمند مورد رخنه واقع شده است، حتی بدان گونه که بدن انسان توسط شبکهای از باریک راههای حس عصبی در نوردیده میشود. این جهان فیزیکی توسط خطوط انرژی که آفرینش مادی را به گونهای مؤثر فعال میسازد مورد رسوخ واقع شده است، حتی بدان گونه که بدن انسان توسط توزیع گردشیِ محصولات انرژی قابل جذب غذایی تغذیه میشود و انرژی مییابد. جهان پهناور بدون این مراکز هماهنگ کنندۀ کنترل فراگیر شکوهمند که ممکن است با سیستم ظریف کنترل شیمیاییِ مکانیسم بشری مقایسه شوند نیست. اما اگر شما فقط چیزی دربارۀ پیکر یک مرکز نیرو میدانستید، میتوانستیم از طریق قیاس چیز بسیار بیشتری راجع به جهان فیزیکی به شما بگوییم.
کمابیش همانقدر که انسانها برای حفظ حیات به انرژی خورشیدی نظر میافکنند، جهان بزرگ نیز برای حفظ فعالیتهای مادی و حرکتهای کیهانی فضا به انرژیهای بیپایانی که از بهشت تحتانی سرچشمه مییابند متکی است.
به انسانها ذهن داده شده است که با آن بتوانند نسبت به هویت و شخصیت خود - آگاه شوند؛ و ذهن — حتی یک ذهن متعال — به تمامیت متناهی اعطا شده است و روح این شخصیت در حال ظهورِ کیهان از طریق آن برای چیرگی بر انرژی – ماده به طور پیوسته تلاش میکند.
انسان فانی به هدایت روحی واکنشمند است، حتی بدان گونه که جهان بزرگ به دسترسیِ گستردۀ جاذبۀ روحیِ پسر جاودان، انسجام جهانیِ فوق مادیِ ارزشهای جاودان روحیِ تمامی آفرینشهای کیهان متناهیِ زمان و فضا، واکنشمند است.
موجودات بشری قادرند یک خود - شناساییِ ابدی با واقعیت کل و غیرقابل نابودی جهان —پیوند با تنظیم کنندۀ فکری سکنیگزین — صورت دهند. به همین ترتیب متعال به ثبات مطلق الوهیت آغازین، تثلیث بهشت، برای ابد متکی است.
اشتیاق انسان برای کمال بهشتی، تلاش او برای دستیابی به خداوند، یک تنش راستین ربانی در کیهان زنده ایجاد میکند که فقط میتواند از طریق تکامل یک روان فناناپذیر حل شود؛ این چیزی است که در تجربۀ یک مخلوق یگانۀ فانی رخ میدهد. اما هنگامی که تمامی مخلوقات و تمامی آفرینندگان در جهان بزرگ به همین ترتیب برای دستیابی به خداوند و کمال الهی تلاش میکنند، یک تنش ژرف کیهانی ایجاد میشود که فقط میتواند در سنتز متعالیِ قدرت توانمند با شخص روحیِ خدای در حال تکامل تمامی مخلوقات، ایزد متعال، راه حل بیابد.
]ضمانت شده توسط یک پیامآور توانمند که موقتاً در یورنشیا اقامت دارد.[