مقالۀ 48 حیات مورانشیا

   
   Paragraph Numbers: On | Off
نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

نسخۀ پیشنویس

مقالۀ 48

حیات مورانشیا

خدایان نمی‌توانند مخلوقی با طبیعت فاحش حیوانی را از طریق یک عمل اسرارآمیز خلاق جادویی به شکل یک روح کامل شده تبدیل کنند؛ حداقل آنها چنین نمی‌کنند. هنگامی که آفرینندگان خواهان به وجود آوردن موجودات کامل می‌شوند، این کار را از طریق آفرینش مستقیم و آغازین انجام می‌دهند، اما هرگز تبدیل مخلوقات حیوان منشأ و مادی را به موجودات کامل در یک مرحلۀ تنها به انجام نمی‌رسانند.

حیات مورانشیا، آنطور که طی مراحل گوناگون دوران زندگانی جهان محلی ادامه می‌یابد، تنها شیوۀ ممکن است که از طریق آن انسانهای مادی می‌توانند به آستانۀ دنیای روحی دست یابند. مرگ، زوال طبیعی بدن مادی، از چه جادویی برخوردار است که چنین مرحلۀ ساده‌ای بتواند فوراً ذهن انسانی و مادی را به یک روح فناناپذیر و کامل شده تبدیل سازد؟ چنین اعتقاداتی، چیزی جز خرافات جاهلانه و افسانه‌های ارضا کننده نیستند.

این گذار مورانشیا همیشه بین وضعیت انسانی و موقعیت متعاقب روحیِ موجوداتِ در حال بقای بشری واقع می‌شود. این مرحلۀ بینابینی پیشرفت جهانی به گونۀ بارزی در آفرینشهای گوناگون محلی متفاوت است، اما آنان از نظر منظور و مقصود همگی کاملاً شبیه هم هستند. ترتیب کرات قصر و کرات بالاتر مورانشیا در نبادان نسبتاً نمونه‌ای از نظامهای گذار مورانشیا در این قسمت از اروانتان می‌باشد.

1- مواد مورانشیا

قلمروهای مورانشیا، کرات رابط جهان محلی بین سطوح مادی و روحی وجود مخلوق می‌باشند. این حیات مورانشیا از ایام اولیۀ پرنس سیاره‌ای در یورنشیا شناخته شده بوده است. این مرحلۀ گذار در زمانهای مختلف به انسانها آموزش داده شده، و مفهوم آن به شکلی تحریف شده در مذاهب امروزی جا یافته است.

کرات مورانشیا، فازهای گذار صعود انسانی از میان کرات پیشرفت جهان محلی می‌باشند. فقط هفت کراتی که کرۀ پایان دهندگان سیستمهای محلی را احاطه کرده‌اند، کرات قصر نام دارند، اما کلیۀ پنجاه و شش منزلگاههای گذار سیستم، در اشتراک با کرات بالاتر اطراف کواکب و ستاد مرکزی جهان، کرات مورانشیا نام دارند. این آفرینشها در زیبایی فیزیکی و عظمت مورانشیاییِ کرات ستاد مرکزی جهان محلی سهیم هستند.

کلیۀ این کرات، کرات معماری شده هستند، و درست دو برابر تعداد کرات تکامل یافته عنصر دارند. این کراتِ از روی مدل ساخته شده که دارای یکصد عنصر فیزیکی می‌باشند، نه فقط مملو از فلزات سنگین و کریستالها هستند، بلکه علاوه بر آن از دقیقاً یکصد شکل از سازمان بی‌نظیر انرژی که مادۀ مورانشیا نام دارد برخوردار می‌باشند. کنترلگران استاد فیزیکی و سرپرستان نیروی مورانشیا قادرند طوری گردشهای واحدهای اولیۀ ماده را تغییر دهند و به طور همزمان طوری این ارتباطات انرژی را دگرگون سازند که بتوانند این مادۀ جدید را ایجاد کنند.

حیات اولیۀ مورانشیا در سیستمهای محلی بسیار شبیه حیات دنیای مادی امروزی شما می‌باشد، و در کرات مطالعاتی کوکبه کمتر فیزیکی و به راستی بیشتر مورانشیایی می‌شود. و به تدریج که به سوی کرات سلوینگتون پیش می‌روید، به طور فزاینده‌ای به سطوح روحی دست می‌یابید.

سرپرستان نیروی مورانشیا قادرند انرژیهای مادی و روحی را تلفیق نمایند، و بدین ترتیب یک شکل مورانشیایی مادی سازی را سازمان دهند که پذیرای سوار شدن یک روح کنترل کننده باشد. هنگامی که شما حیات مورانشیایی نبادان را در می‌نوردید، همین سرپرستان صبور و چیره دست نیروی مورانشیا به طور پی در پی برای شما 570 بدن مورانشیایی تهیه خواهند نمود، طوری که هر بدن یک مرحلۀ دگرگونی پیشروندۀ شما باشد. شما از هنگام ترک کرات مادی تا زمانی که یک روح مرحلۀ اول به شمار روید، دستخوش درست 570 تغییر جداگانه و صعود کنندۀ مورانشیا خواهید شد. هشت تا از اینها در سیستم، هفتاد و یکی در کوکبه، و 491 عدد آن در طول اقامت موقت در کرات سلوینگتون رخ می‌دهد.

در ایام زندگی در جسم انسانی، روح الهی تقریباً به صورت یک شخص جداگانه در شما اقامت می‌ورزد — در واقع یک یورش روح اعطایی پدر جهانی به انسان. اما در حیات مورانشیا، روح یک بخش واقعی از شخصیت شما خواهد گشت، و به تدریج که شما از میان 570 دگرگونی پیش رونده عبور می‌کنید، از وضعیت مادی به وضعیت روحی حیات مخلوق صعود می‌کنید.

پولس پیرامون وجود کرات مورانشیا و واقعیت مواد مورانشیا آموخت زیرا نوشت: ”در بهشت مادۀ بهتر و پایدارتری وجود دارد.“ و این مواد مورانشیا واقعی و حقیقی هستند، حتی همانند ”شهری که سازنده و بنا کنندۀ آن خدا است.“ و هر یک از این کرات شگفت‌انگیز ”کشوری بهتر است، یعنی آسمانی است.“

2- سرپرستان نیروی مورانشیا

این موجودات بی‌نظیر منحصراً درگیر مدیریت آن فعالیتهایی هستند که نمایانگر یک ترکیب کاری انرژیهای روحی و فیزیکی یا نیمه مادی است. آنها به طور خاص وقف خدمت پیشرفت مورانشیا هستند. نه این که در طول تجربۀ گذار به طور زیاد به انسانها خدمت می‌کنند، بلکه محیط گذار را برای مخلوقات در حال پیشرفت مورانشیا میسر می‌سازند. آنها کانالهای نیرویی مورانشیا هستند که مراحل مورانشیایی کرات انتقالی را حفظ نموده و انرژی می‌دهند.

سرپرستان نیروی مورانشیا، فرزندان روح مادر یک جهان محلی می‌باشند. آنها به طور نسبی طرحاً استاندارد هستند، گر چه در آفرینشهای متنوع محلی طبیعتشان اندکی متفاوت است. آنها برای کارکرد مشخص خود آفریده شده‌اند و پیش از ورود به مسئولیتهای خویش نیازی به آموزش ندارند.

آفرینش اولین سرپرستان نیروی مورانشیا، با ورود اولین بقا یافتۀ انسانی به کرانه‌های کره‌ای از اولین کرات قصر در یک جهان محلی مقارن است. آنها در گروههای یک هزار نفره آفریده شده و به صورت زیرین طبقه‌بندی می‌شوند:

1- تنظیم کنندگان مدار 400

2- هماهنگ کنندگان سیستم 200

3- سرپرستان سیاره‌ای 100

4- کنترل کنندگان ترکیبی 100

5- تثبیت کنندگان رابط 100

6- طبقه‌بندی کنندگان انتخابی 50

7- ثبت کنندگان دستیار 50

سرپرستان نیرو همیشه در جهانهای بومی خویش خدمت می‌کنند. آنها به طور خاص توسط فعالیت مشترک روحی پسر جهان و روح جهان هدایت می‌شوند، اما جدا از آن یک گروه کاملاً خود مختار هستند. آنها در هر یک از اولین کرات قصرِ سیستمهای محلی دارای ستاد مرکزی هستند. در آنجا آنها در ارتباط نزدیک با کنترلگران فیزیکی و سرافیمها، هر دو، کار می‌کنند، اما در رابطه با تجلی انرژی و کاربرد روحی، در کرۀ خودشان کارکرد دارند.

آنها همچنین به عنوان خادمانی که به طور موقت در مأموریت هستند گاهی اوقات در ارتباط با پدیده‌های فوق مادی در کرات تکاملی کار می‌کنند، اما به ندرت در کرات مسکونی خدمت می‌کنند، و در کرات آموزشی ابرجهان نیز کار نمی‌کنند. آنها به طور عمده به نظام انتقالی پیشرفت مورانشیا در یک جهان محلی اختصاص دارند.

1- تنظیم کنندگان مدار. اینها موجودات بی‌نظیری هستند که انرژی فیزیکی و روحی را هماهنگ می‌سازند و جریان یافتن آن را در کانالهای مجزای کرات مورانشیا تنظیم می‌کنند. و این مدارها منحصراً سیاره‌ای هستند و به یک کرۀ تنها محدود می‌باشند. مدارهای مورانشیا از مدارهای فیزیکی و روحی، هر دو، در کرات انتقالی متفاوت، و مکمل آنها هستند، و به میلیونها تن از این تنظیم کنندگان نیاز است که حتی یک سیستم از کرات قصر همانند سیستم قصر سِتانیا انرژی داده شود.

تنظیم کنندگان مدار، آن تغییراتی را در انرژیهای مادی آغاز می‌کنند که آنها را تحت کنترل و تنظیم همکاران آنها در می‌آورد. این موجودات، ژنراتورهای نیروی مورانشیا و نیز تنظیم کنندگان مدار هستند. درست همانطور که یک دینام ظاهراً از درون اتمسفر برق تولید می‌کند، به همین ترتیب این دینامهای زندۀ مورانشیا به نظر می‌رسد انرژیهای فضا را در همه جا به آن موادی تبدیل می‌کنند که سرپرستان مورانشیا به درون بدنها و فعالیتهای حیاتی انسانهای فراز یابنده در می‌آمیزند.

2- هماهنگ کنندگان سیستم. از آنجا که هر کرۀ مورانشیا یک نوع جداگانه از انرژی مورانشیا دارد، برای انسانها بسیار مشکل است که این کرات را مشاهده نمایند. اما در هر کرۀ متوالی انتقالی، انسانها حیات گیاهی و هر چیز دیگر مربوط به وجود مورانشیا را خواهند یافت. این چیزها به طور تدریجی تغییر می‌یابند تا با روحی شدن فرد پیش روندۀ بقا یافتۀ در حال صعود مطابقت داشته باشند. و چون سیستم انرژی هر کره بدین ترتیب منحصر به فرد است، این هماهنگ کنندگان مشغول به کار می‌شوند تا این سیستمهای متفاوت نیرو را برای کرات مربوطۀ هر گروه مشخص به شکل یک واحد کاری هماهنگ ساخته و یکدست کنند.

انسانهای در حال صعود با پیشروی از یک کرۀ مورانشیا به کرۀ دیگر به تدریج از حالت فیزیکی به روحی پیشرفت می‌کنند، از این رو ضروری است که برای میزان صعود کرات مورانشیا و میزان صعود اشکال مورانشیا تدارک دیده شود.

هنگامی که فراز یابندگان کرات قصر از یک کره به کرۀ دیگر عبور می‌کنند، به وسیلۀ سرافیم انتقال به پذیرشگران هماهنگ کنندۀ سیستم در کرۀ پیشروی شده تحویل داده می‌شوند. اینجا در آن معابد بی‌نظیر در مرکز هفتاد بخش تابنده، اتاقهای انتقال، مشابه تالارهای رستاخیز پذیرش برای انسانهایی که منشأ در زمین دارند، تغییرات ضروری در پیکر مخلوق توسط هماهنگ کنندگان سیستم به طرز ماهرانه‌ای ایجاد می‌شود. این تغییرات اولیۀ اندام مورانشیا به وقت استاندارد به هفتاد روز نیاز دارند تا به انجام رسند.

3- سرپرستان سیاره‌ای. هر کرۀ مورانشیا، از کرات قصر تا ستاد مرکزی جهان — تا جایی که به امور مورانشیا مربوط می‌شود — تحت حراست هفتاد سرپرست قرار دارد. آنها شورای محلی سیاره‌ایِ مرجع عالی مورانشیا را تشکیل می‌دهند. این شورا به تمامی مخلوقات در حال صعودی که در کرات فرود می‌آیند برای پیکرهای مورانشیا ماده اهدا می‌کند و آن تغییراتی را در اندام مخلوق مجاز می‌دارد که برای یک فراز یابنده پیشروی به کرۀ بعد را میسر سازد. بعد از این که کرات قصر پیموده شدند، شما بدون واگذار نمودن هشیاری، از یک فاز حیات مورانشیا به فاز دیگر منتقل می‌شوید. بیهوشی فقط با تغییر شکل یابیهای اولیه و جا به جاییهای بعد از یک جهان به جهان دیگر و از هاونا به بهشت صورت می‌گیرد.

4- کنترلگران ترکیبی. یکی از این موجودات بسیار مکانیکی همیشه در مرکز هر واحد اداری یک کرۀ مورانشیا استقرار دارد. یک کنترلگر ترکیبی نسبت به انرژیهای فیزیکی، روحی، و مورانشیایی حساس و با آنها در کنش است. و با این موجود همیشه دو هماهنگ کنندۀ سیستم، چهار تنظیم کنندۀ مدار، یک سرپرست سیاره‌ای، یک تثبیت کنندۀ رابط، و یک ثبت کنندۀ دستیار یا یک طبقه‌بندی کنندۀ انتخابی در ارتباط کاری قرار دارند.

5- تثبیت کنندگان رابط. اینها در همکاری با نیروهای فیزیکی و روحی عالم، تنظیم کنندگان انرژی مورانشیا هستند. آنها تبدیل انرژی مورانشیا را به مادۀ مورانشیا میسر می‌سازند. تمامی سازمان وجود مورانشیا به تثبیت کنندگان وابسته است. آنها گردشهای انرژی را کند می‌کنند، تا این که در نقطه‌ای مادی شدن بتواند رخ دهد. اما من هیچ کلامی برای مقایسه یا توصیف کار این موجودات ندارم. این کاملاً فراتر از قوۀ تخیل بشر است.

6- طبقه‌بندی کنندگان انتخابی. به تدریج که شما از یک طبقه یا فاز دنیای مورانشیا به دیگری پیش می‌روید، باید از نو میزان شده یا کوکِ پیشرفته شوید، و این وظیفۀ طبقه‌بندی کنندگان انتخابی است که شما را با حیات مورانشیا در هماهنگی پیشرفته نگاه دارند.

در حالی که اشکال اولیۀ مورانشیایی حیات و ماده از اولین کرۀ قصر تا آخرین کرۀ انتقالی جهان یکسان هستند، یک پیشرفت کاری وجود دارد که به تدریج از مادی به روحی امتداد می‌یابد. انطباق شما با این آفرینشِ اساساً یکنواخت اما به طور پی در پی پیشرو و روحی کننده، از طریق این کوک کردن مجدد انتخابی ایجاد می‌شود. چنین تعدیلی در مکانیسم شخصیت، به رغم این که شما همان پیکر مورانشیا را حفظ می‌کنید، به منزلۀ یک آفرینش جدید است.

شما ممکن است به طور مکرر خود را در معرض آزمایش این آزمونگران قرار دهید، و به محض این که پیشرفت مکفی روحی نشان دهید، آنها با خشنودی شما را برای وضعیت پیشرفته تصدیق خواهند نمود. این تغییرات پیشرفته منتج به واکنشهای تغییر یافته نسبت به محیط مورانشیا می‌شوند، مثل تغییرات در ملزومات غذایی و سایر کنشهای بیشمار شخصی.

طبقه‌بندی کنندگان انتخابی همچنین در گروه‌بندی شخصیتهای مورانشیا به مقاصد مطالعاتی، تدریس، و سایر پروژه‌ها کمک بزرگی هستند. آنها طبعاً آنهایی را نشان می‌دهند که به بهترین نحو با همکاری موقت کار می‌کنند.

7- ثبت کنندگان دستیار. دنیای مورانشیا از ثبت کنندگان خود برخوردار است. آنها در همکاری با ثبت کنندگان روحی در سرپرستی و نگاهداری از اسناد و سایر اطلاعاتی که مربوط به مخلوقات مورانشیا است خدمت می‌کنند. اسناد مورانشیا برای تمامی رده‌های شخصیتها موجود است.

تمامی قلمروهای انتقالی مورانشیا به طور همسان برای موجودات مادی و روحی قابل دسترسی هستند. شما به عنوان پیشروندگان مورانشیا در ارتباط کامل با دنیای مادی و شخصیتهای مادی باقی خواهید ماند، در حالی که به طور فزاینده موجودات روحی را تشخیص داده و با آنان روابط برادرانه خواهید داشت، و تا هنگام خروج از نظام مورانشیا، تمامی رده‌های ارواح به استثنای تعداد اندکی از انواع بالاتر نظیر پیام‌آوران منفرد را دیده‌اید.

3- یاران مورانشیا

این میزبانان کرات قصر و مورانشیا، فرزندان روح مادر یک جهان محلی هستند. آنها دوره به دوره در گروههای یکصد هزار نفره خلق می‌شوند، و در نبادان در حال حاضر بیش از هفتاد میلیارد تن از این موجودات بی‌نظیر وجود دارد.

یاران مورانشیا در یک سیارۀ مخصوص در نزدیکی سلوینگتون توسط ملک صادقها برای خدمت آموزش داده می‌شوند. آنها از میان مدارس مرکزی ملک صادقها عبور نمی‌کنند. دامنۀ کار خدماتی آنها از پایین‌ترین کرات قصر سیستمها تا بالاترین کرات مطالعاتی سلوینگتون را در بر می‌گیرد، اما آنها به ندرت در کرات مسکونی مورد مواجهه قرار می‌گیرند. آنها تحت سرپرستی کلی پسران خداوند و تحت هدایت بلافصل ملک صادقها خدمت می‌کنند.

یاران مورانشیا دارای ده هزار ستاد در یک جهان محلی هستند — در هر یک از اولین کرات قصر سیستمهای محلی. آنها تقریباً به طور کامل یک رستۀ خود مختار هستند، و به طور کلی، یک گروه از موجودات باهوش و وفادار هستند، اما هر چند گاه یکبار، در ارتباط با برخی آشوبهای بداقبالانۀ سماوی، اطلاع حاصل شده که به گمراهی کشانیده شده‌اند. هزاران تن از این مخلوقات سودمند در طول ایام شورش لوسیفر در سِتانیا از دست رفتند. سیستم محلی شما اکنون سهمیۀ کامل خود را از این موجودات دارا می‌باشد. زیان شورش لوسیفر فقط به تازگی جبران گشته است.

دو نوع مشخص از یاران مورانشیا وجود دارد. یک نوع فعال و دیگری خلوتجو. اما سوا از این، آنها از نظر رتبه برابرند. آنها مخلوقات دارای جنسیت نیستند، اما عاطفۀ متأثر کنندۀ زیبایی برای یکدیگر نشان می‌دهند. و در حالی که از نظر مادی (بشری) به سختی مصاحبت و دوستی می‌کنند، در رده‌بندی وجود مخلوق بسیار به نژادهای بشری نزدیک هستند. مخلوقات بینابینی کرات نزدیکترین همتباران شما هستند، سپس فرشتگان کروب مورانشیا، و بعد از آنها یاران مورانشیا قرار دارند.

این یاران به طرز متأثر کننده‌ای پرمحبت و به گونه‌ای دلربا موجوداتی اجتماعی هستند. آنها از شخصیتهای متمایزی برخوردارند، و بعد از این که شما آنان را در کرات قصر ملاقات کردید، پس از این که یاد گرفتید آنها را به عنوان یک طبقه بشناسید، به زودی فردیت آنها را تشخیص خواهید داد. انسانها همگی شبیه یکدیگر هستند. در عین حال هر یک از شما از یک شخصیت متمایز و قابل شناخت برخوردار است.

ممکن است در طبقه‌بندی زیرین از یاران مورانشیا ایده‌ای از طبیعت کار فعالیتهای آنان در یک سیستم محلی استنتاج شود:

1- محافظان رهنوردان در ارتباطشان با پیشروندگان مورانشیا به مسئولیتهای مشخصی گمارده نشده‌اند. این یاران برای تمامی دوران زندگانی مورانشیا مسئول هستند و از این رو هماهنگ کنندگان کار تمامی خادمان دیگر مورانشیا و انتقال هستند.

2- پذیرشگران رهنوردان و پیوند دهندگان آزاد. اینها یاران اجتماعی تازه واردان در کرات قصر هستند. هنگامی که شما از اولین خواب انتقالی زمان در اولین کرۀ قصر بیدار می‌شوید، هنگامی که شما برخاستن از مرگ جسمانی و ورود به حیات مورانشیا را تجربه می‌کنید، یکی از آنان قطعاً در دسترس خواهد بود که به شما خوشامد بگوید. و بدین ترتیب از زمانی که شما به دنبال بیداری به طور رسمی مورد خوشامدگویی قرار می‌گیرید تا زمانی که جهان محلی را به عنوان یک روح مرحلۀ اول ترک می‌کنید، این یاران مورانشیا پیوسته با شما هستند.

یاران به طور دائم به افراد تخصیص داده نمی‌شوند. یک انسان فراز یابنده در یکی از کرات قصر یا کرات بالاتر ممکن است در هر یک از چندین مواقع متوالی یک یار متفاوت داشته باشد و علاوه بر این ممکن است برای مدتهای طولانی بدون یار ادامۀ راه دهد. این تماماً به الزامات و همچنین به ذخیرۀ یاران موجود بستگی دارد.

3- میزبانان دیدارگران آسمانی. این مخلوقات مهربان به پذیرایی از گروههای فوق بشری دیدار کنندگان دانشجو و سایر موجودات آسمانی که ممکن است بر حسب تصادف در کرات انتقالی اقامت موقت کنند تخصیص یافته‌اند. شما از فرصت مکفی برخوردار خواهید بود که در محدودۀ هر قلمرویی که به طور تجربی به آن دست یافته‌اید دیدار کنید. دیدار کنندگان دانشجو اجازه دارند به کلیۀ کرات مسکونی حتی آنهایی که در انزوا قرار دارند وارد شوند.

4- هماهنگ کنندگان و مدیران رابط. این یاران به کار تسهیل مراودۀ مورانشیا و ممانعت از سردرگمی تخصیص یافته‌اند. آنها آموزگاران رفتار اجتماعی و پیشرفت مورانشیا هستند و کلاسها و سایر فعالیتهای گروهی را در میان انسانهای در حال فراز برگزار می‌کنند. آنها دارای مناطق گسترده‌ای هستند که در آنها شاگردان خود را گرد می‌آورند و گاه به گاه برای زیباتر کردن برنامه‌های خود از هنروران سماوی و مدیران بازگشت دعوت می‌کنند. به تدریج که شما پیشرفت می‌کنید، با این یاران ارتباطی صمیمانه پیدا می‌کنید و بیش از اندازه شیفتۀ هر دو گروه می‌شوید. این به شانس بستگی دارد که شما با یک نوع فعال یا خلوتجو در ارتباط قرار گیرید.

5- تفسیر کنندگان و مترجمان. در طول دوران آغازین زندگانی منسونیا شما مکرراً به تفسیر کنندگان و مترجمان مراجعه خواهید کرد. آنها تمامی زبانهای یک جهان محلی را دانسته و به آنها تکلم می‌کنند. آنها زبان شناسان عالم هستند.

شما به طور اتوماتیک زبانهای جدید را فرا نمی‌گیرید. شما در آنجا مثل اینجا زبان می‌آموزید، و این موجودات ماهر آموزگاران زبان شما خواهند بود. اولین یادگیری در کرات قصر، زبان سِتانیا و سپس زبان نبادان خواهد بود. و در حالی که شما در این زبانهای جدید خبره می‌شوید، یاران مورانشیا مفسران کارآمد و مترجمان صبور شما خواهند بود. شما در هیچیک از این کرات هرگز با هیچ دیدارگری مواجه نخواهید شد، مگر این که یکی از یاران مورانشیا بتواند به عنوان مفسر انجام وظیفه کند.

6- سرپرستان گشت و گذار و بازگشت. این یاران شما را در سفرهای طولانی‌تر به کرۀ ستاد مرکزی و به کرات پیرامون فرهنگ انتقالی همراهی خواهند کرد. آنها تمامی این تورهای فردی و گروهی را پیرامون کرات آموزشی و فرهنگی سیستم برنامه‌ریزی، هدایت، و سرپرستی می‌کنند.

7- مسئولان منطقه و ساختمان. حتی کمال و شکوه ساختمانهای مادی و مورانشیایی، به تدریج که در دوران زندگانی منسونیای خود پیش می‌روید، افزایش می‌یابد. شما به عنوان افراد و گروهها اجازه دارید که در کرات گوناگون قصر در مکانهای اقامت که برای اقامت موقت شما به عنوان مقر مرکزی تعیین شده تغییرات مشخصی ایجاد کنید. بسیاری از فعالیتهای این کرات در محوطه‌های باز دایره‌ها، مربع‌ها، و مثلثهای گوناگونِ اختصاص یافته صورت می‌پذیرد. اکثر ساختمانهای کرات قصر بدون سقف هستند. آنها محوطه‌هایی با ساختمانهای باشکوه و تزیینات عالی هستند. شرایط جوی و سایر شرایط فیزیکی حاکم در کرات معماری شده سقفها را کاملاً غیرضروری می‌سازند.

این مسئولان فازهای انتقالی حیات فراز یابنده، در مدیریت امور مورانشیا عالی هستند. آنها برای این کار خلق شدند، و تا به منصۀ ظهور رسیدن ایزد متعال، همیشه یاران مورانشیا باقی خواهند ماند. آنها هرگز وظایف دیگری انجام نخواهند داد.

به تدریج که سیستمها و جهانها در نور و حیات استقرار می‌یابند، کارکرد کرات قصر به عنوان کرات انتقالی آموزشی مورانشیا به طور فزاینده باز می‌ایستد. پایان دهندگان بیشتر و بیشتر نظام آموزشی نوین خود را برقرار می‌سازند. به نظر می‌رسد این نظام چنین طراحی شده است که آگاهی کیهانی را از سطح کنونی جهان بزرگ به سطح جهانهای آیندۀ بیرونی تبدیل می‌سازد. سرنوشت یاران مورانشیا این است که به طور فزاینده در ارتباط با پایان دهندگان و در قلمروهای بیشمار دیگر که در حال حاضر در یورنشیا آشکار نشده است کار کنند.

شما می‌توانید پیش بینی کنید که این موجودات احتمالاً به بهره‌وری شما از کرات قصر بسیار کمک خواهند کرد، خواه این که اقامت موقت شما طولانی یا کوتاه باشد. و شما همچنان تا رسیدن به سلوینگتون از وجود آنها لذت خواهید برد. وجود آنها از نظر فنی در هیچ قسمت از تجربۀ بقای شما ضروری نیست. شما بدون آنها هم می‌توانید به سلوینگتون برسید، اما فقدان وجود آنها را به اندازۀ زیاد احساس خواهید کرد. آنها نعمت شخصیتی دوران زندگانی فرازگرایانۀ شما در جهان محلی هستند.

4- مدیران بازگشت

خنده و شادیِ مسرت بخش و آنچه معادل لبخند است به اندازۀ موسیقی عالمگیر می‌باشد. چیزی همسان مورانشیایی و روحی شادی و خنده وجود دارد. حیات فراز یابنده تقریباً به طور مساوی بین کار و بازی — رهایی از کار محوله — تقسیم شده است.

استراحت آسمانی و مزاح فوق بشری از مشابهات بشری آنها بسیار متفاوت هستند، اما ما همگی در واقع به شکلی از هر دو خود را برخوردار می‌سازیم، و اینها به راستی در وضعیت ما چیزی را برایمان انجام می‌دهند که کم و بیش مزاح ایده‌آل قادر است در یورنشیا برای شما انجام دهد. یاران مورانشیا، برپا کنندگان ماهر بازی هستند، و با توانایی بسیار توسط مدیران بازگشت مورد حمایت واقع می‌شوند.

اگر مدیران بازگشت با انواع بالاتر کمدینها در یورنشیا مقایسه می‌شدند، شما احتمالاً به بهترین نحو کار آنها را می‌فهمیدید، گر چه این طریقه‌ای بسیار ابتدایی و تا اندازه‌ای تأسف‌آور برای رسانیدن ایده‌ای از کارکرد این مدیران دگرگونی و استراحت، این خادمان مزاح سرشارِ مورانشیا و عوالم روحی، می‌باشد.

در بحث مزاح روحی، ابتدا اجازه دهید بگویم چه نیست. بذلۀ روحی هرگز با برجسته ساختن بداقبالیِ فرد ضعیف و خطاکار جلوه داده نمی‌شود. بذلۀ روحی نسبت به درستکاری و جلال ربانیت نیز هرگز کفرآمیز نیست. مزاح ما سه سطح کلی قدردانی را در بر می‌گیرد:

1- بذله‌های یادآورانه. لطیفه‌هایی که از خاطرات رخدادهای گذشته در تجربۀ یک فرد از پیکار، تقلا، و گاهی اوقات ترس و اضطراب اغلب نابخردانه و کودکانه سرچشمه می‌گیرد. برای ما، این فاز مزاح ناشی از توان ژرف و پایدار برای بهره‌گیری از خاطرات گذشته است که می‌توان با آنها بارهای گران حال را به گونه‌ای دلپذیر طمع بخشیده و از جهت دیگر سبک نمود.

2- مزاح جاری. بی‌معنی بودن بسیاری از چیزها که اغلب اوقات موجب نگرانی جدی ما می‌شود، شادی ناشی از کشف بی‌اهمیت بودن بخش عمدۀ اضطراب جدی شخصی ما. ما هنگامی که به بهترین نحو قادر می‌شویم اضطرابهای زمان حال را به نفع اطمینانهای آینده به حساب نیاوریم، نسبت به این فاز مزاح بسیار قدردان می‌شویم.

3- شادی پیشگویانه. شاید تصور این فاز مزاح برای انسانها مشکل باشد، اما ما از اطمینان این که ”تمامی چیزها به منظوری نیک با هم کار می‌کنند“ رضایت ویژه‌ای به دست می‌آوریم — برای ارواح و مورانشیاییها و همینطور برای انسانها. این جنبۀ مزاح سماوی از ایمان ما به توجه بیش از حد و پرمحبت مافوقان ما و به ثبات الهی مدیران متعالی ما سرچشمه می‌یابد.

اما مدیران بازگشت عالم منحصراً درگیر بیان مزاح والای رسته‌های گوناگون موجودات هوشمند نیستند؛ آنها همچنین مشغول رهبری سرگرمی، تفریح معنوی، و سرگرمی مورانشیا هستند. و در این رابطه آنها از همکاری صمیمانۀ هنروران سماوی برخوردارند.

مدیران بازگشت خود یک گروه آفریده شده نیستند. آنها یک گروه به خدمت گرفته شده هستند که در بر گیرندۀ سلسله‌ای از موجودات، از بومیان هاونا تا میزبانان پیام‌آور فضا و ارواح خادم زمان و تا پیشروندگان مورانشیا از کرات تکاملی، می‌باشند. آنها تماماً داوطلب هستند و خودشان را وقف کار کمک به دیگران در دستیابی به تغییر فکر و آرامش فکری کرده‌اند، زیرا این شیوه‌های عمل در باز یافتن انرژیهای تحلیل رفته بسیار مفید هستند.

هنگامی که به واسطۀ تلاشهای دست زدن به کاری بخشاً خسته می‌شوید، در حالی که منتظر دریافت شارژهای انرژی جدید هستید، اجرای تجربی مجدد روزها و دوره‌های دیگر موجب لذتی دلپذیر می‌شود، به یاد آوردن تجارب اولیۀ نژادی یا طبقاتی آرامبخش است. و دقیقا به این دلیل است که این هنرمندان، مدیران بازگشت نامیده می‌شوند — آنها به باز گرداندن حافظه به یک حالت سابق تکاملی یا به یک وضعیت کم تجربه‌تر وجود یاری می‌رسانند.

کلیۀ موجودات از این نوع از بازگشت لذت می‌برند، به استثنای آنهایی که به طور ذاتی آفریننده هستند که به طور اتوماتیک خود را طراوت و تازگی می‌بخشند، و نیز برخی از انواع بسیار خاص مخلوقات، نظیر مراکز نیرو و کنترلگران فیزیکی، که همیشه و تماماً به طور ابدی در کلیۀ واکنشهای خود از روی اصول کاری رفتار می‌کنند. این رهاییهای متناوب از فشار وظایف کاری، یک بخش مرتب از حیات در کلیۀ کرات در سرتاسر جهان جهانها می‌باشد، اما نه در جزیرۀ بهشت. موجودات بومی منزلگاه مرکزی نمی‌توانند تهی شوند، از این رو، در معرض دریافت مجدد انرژی قرار نمی‌گیرند. و با چنین موجوداتی از کمال ابدی بهشتی، چنین بازگشتی به تجارب تکاملی نمی‌تواند وجود داشته باشد.

بیشتر ما از میان مراحل پایین‌تر وجود یا از میان سطوح پیشروندۀ رسته‌های خود پیش رفته‌ایم، و این طراوت بخش و تا اندازه‌ای سرگرم کننده است که به برخی از وقایع تجربۀ اولیۀ خویش بازنگریم. در تفکر و تعمق نسبت به آنچه که برای رستۀ یک فرد کهنه است، و آنچه که به عنوان دارایی خاطره‌انگیز ذهن ماندگار است، آرامبخشی وجود دارد. آینده نشانگر تلاش و پیشرفت است؛ آن نمایشگر کار، کوشش، و پیشرفت است؛ اما گذشته حاکی از چیزهایی است که پیش از این در آنها مهارت به وجود آمده و مورد دستیابی واقع شده است‌. تعمق در گذشته موجب آرامش و چنان مروری آسوده خاطر است که شادمانی روحی و یک حالت مورانشیایی ذهنی نزدیک به شادی را ایجاد می‌کند.

حتی مزاح انسانی هنگامی زیاد دلچسب می‌شود که نمایشگر رخدادهایی باشد که اندکی زیر وضعیت تکاملی کنونی آنهایی که تحت تأثیر قرار می‌دهد باشد، یا این که هنگامی که نمایشگر مافوقان کسی باشد که قربانی تجاربی شده‌اند که معمولاً به افراد به اصطلاح پایین‌تر مربوط است. شما انسانهای یورنشیا اجازه داده‌اید چیزهای زیادی را که اصلاً بی‌ادبانه و نامهربانانه است با مزاح شما اشتباه گرفته شود. اما در مجموع، به خاطر یک حس مزاح نسبتاً خوب، باید به شما تبریک گفت. برخی از نژادهای شما یک سبک غنی از آن را دارند و بدانگونه در دوران زندگانی زمینی خود به اندازۀ زیاد به آنها کمک می‌شود. ظاهراً شما به لحاظ مزاحی قدر زیادی از میراث آدم دریافت کردید، بسیار بیشتر از آنچه که نسبت به موسیقی یا هنر به دست آمد.

تمامی سِتانیا، در طول ایام بازی، آن ایامی که ساکنان آن با خرمی خاطره‌های یک مرحلۀ پایین‌تر وجود را احیا می‌کنند، به وسیلۀ مزاح مطبوع یک گروه از مدیران بازگشت از یورنشیا تزکیه می‌شود. ما همیشه حس مزاح سماوی را با خود داریم، حتی هنگامی که درگیر مشکل‌ترین مأموریتها هستیم. این امر کمک می‌کند که از ایجاد پندار فراتر از حد خود بزرگ بینی اجتناب شود. اما ما آنطور که شما ممکن است بگویید، ”خوش باشید“، آزادانه تحت کنترل آن قرار نمی‌گیریم، به استثنای زمانی که در رابطه با مأموریتهای جدی رسته‌های مربوطۀ خویش در تعطیلی موقت به سر می‌بریم.

هنگامی که ما وسوسه می‌شویم اهمیت خویش را بزرگ نماییم، اگر درنگ نموده و به بیکرانی عظمت و شکوه آفریدگاران خویش تعمق کنیم، خودستایی ما به گونه‌ای برجسته مضحک می‌شود، حتی در مرز فکاهی. یکی از کارکردهای مزاح این است که به تمامی ما کمک کند خود را کمتر جدی بگیریم. مزاح پادزهر الهی برای افزودن خودپرستی است.

نیاز به استراحت و سرگرمیِ مزاح در آن نوع موجودات فراز یابنده که در تقلاهای رو به بالای خویش در معرض فشار روحی مداوم قرار دارند از همه بیشتر است. دو حد منتهی الیه حیات نیاز اندکی به سرگرمیهای شوخ‌انگیز دارند. انسانهای بدوی برای آن هیچ ظرفیتی ندارند، و موجودات کامل بهشتی هیچ نیازی به آن ندارند. گروههای هاونا به طور طبیعی یک اجتماع شاد و مسرور از شخصیتهای فوق‌العاده خوشحال هستند. در بهشت کیفیت پرستش ضرورت برای فعالیتهای بازگشتی را رفع می‌سازد. اما در میان آنهایی که دوران زندگانی فرازگرایانۀ خویش را بسیار پایین‌تر از هدف کمال بهشتی آغاز می‌کنند، گسترۀ بزرگی برای خدمت مدیران بازگشت وجود دارد.

هر قدر موجودات بشری بالاتر باشند، فشار روحی بیشتر و ظرفیت و نیز نیاز برای مزاح بیشتر است. در دنیای روحی عکس این امر صحت دارد. ما هر چه بالاتر صعود کنیم، نیاز به سرگرمیهای تجارب بازگشت کمتر است. اما با پایین آمدن از نردبان حیات روحی از بهشت تا گروههای فرشتگان سراف، نیاز فزاینده‌ای برای کار خنده و شادی و خدمت دلشاد کننده وجود دارد. آن موجوداتی که به طراوت بخشی بازگشت گاه به گاه به وضعیت عقلانی تجارب پیشین نیاز دارند، انواع بالاتر موجودات بشری، مورانشیاییها، فرشتگان، و پسران ماتریال، به همراه تمامی انواع مشابه شخصیتها هستند.

مزاح باید به عنوان یک سوپاپ اتوماتیک ایمنی عمل نماید تا از انباشته شدن فشارهای بیش از حد به سبب خستگی ناشی از تعمق مداوم و جدی فرد در ارتباط با تقلای شدید برای پیشرفت تکاملی و دستاورد والا ممانعت کند. کارکرد مزاح همچنین کاهش شوک تأثیر غیرمنتظرۀ واقعیت یا حقیقت، واقعیت انعطاف ناپذیر سخت و حقیقت انعطاف پذیر پیوسته زنده می‌باشد. شخصیت انسانی، در حالی که هرگز نسبت به این که بعد با چه مواجه خواهد شد اطمینان ندارد، از طریق مزاح، طبیعت غیرمنتظرۀ وضعیت را چه واقعیت باشد یا حقیقت، به سرعت در می‌یابد — نکته را می‌بیند و به درون بینی دست می‌یابد.

در حالی که مزاح یورنشیا به طور فزاینده‌ای ابتدایی و بسیار غیرهنرمندانه است، هم به عنوان بیمۀ سلامتی و هم آزاد کنندۀ فشار احساسی در خدمت هدف ارزشمندی قرار دارد، و از این رو از فشار عصبی زیان‌آور و تعمق در خودِ بیش از اندازه جدی پیشگیری می‌کند. مزاح و بازی — استراحت — هرگز واکنشهای کار سخت تدریجی نیستند. آنها همیشه بازتاب نظری اجمالی به گذشته، یک یادآور گذشته هستند. حتی در یورنشیا و همانطور که اکنون هستید، همیشه این را طراوت بخش می‌یابید که برای مدتی کوتاه می‌توانید به کارگیری تلاشهای جدیدتر و بالاتر عقلانی را متوقف نموده و به کارهای سادۀ پیشینیان خود رجعت نمایید.

اصول زندگی سرگرم کننده در یورنشیا از نظر فلسفی درست است و در طی حیاتِ در حال فراز شما، در طی مدارهای هاونا و تا کرانه‌های جاودان بهشت صدق می‌کند. شما به عنوان موجودات فراز یابنده، مالک خاطرات شخصی کلیۀ وجودهای پیشین و پایین‌تر خویش هستید، و بدون چنین خاطرات هویتی گذشته هیچ اساسی برای مزاح زمان حال، چه خندۀ انسانی یا خنده و شادی مورانشیا وجود نخواهد داشت. این یادآوری تجارب گذشته است که اساسی برای سرگرمی و تفریح زمان حال فراهم می‌سازد. و از این رو شما از برابرهای آسمانی مزاح زمینی خود در طی دوران طولانی زندگانی مورانشیا و سپس دوران به طور فزاینده روحی خویش لذت خواهید برد. و آن قسمت از خداوند (تنظیم کننده) که بخشی جاودانه از شخصیت یک انسان فراز یابنده می‌شود، فحوای الوهیت را به شور و حال شادی بخش، حتی خندۀ معنوی مخلوقات در حال صعود زمان و فضا اهدا می‌کند.

5- آموزگاران کرات قصر

آموزگاران کرات قصر یک گروه از فرشتگان رها شده اما جلال یافتۀ کروب و سنوب هستند. هنگامی که یک رهنورد زمان از یک کرۀ آزمون فضا به کرات آموزشی قصر و کرات مورانشیای مربوط به آن پیشروی می‌کند، به وسیلۀ سرافیم شخصی یا گروهی خود، فرشتۀ نگاهبان سرنوشت، همراهی می‌شود. در کرات وجود انسانی، سرافیم توسط فرشتۀ کروب و سنوب به گونه‌ای توانمند یاری می‌شود، اما هنگامی که انسان تحت سرپرستی وی از قید و بند جسمانی رها شده و شروع به پیمودن مسیر صعودی می‌کند، هنگامی که حیات بعد از مادی یا مورانشیایی آغاز می‌شود، سرافیم همراه نیاز بیشتری به خدمات دستیاران پیشین خود، فرشتگان کروب و سنوب، ندارد.

این دستیاران رها شدۀ سرافیمهای خادم اغلب به ستاد مرکزی جهان فرا خوانده می‌شوند و در آنجا توسط روح مادر جهان صمیمانه پذیرفته می‌شوند و سپس به عنوان آموزگاران کرات قصر رهسپار کرات آموزشی سیستم می‌شوند. این آموزگاران اغلب از کرات مادی دیدن می‌کنند و در پایین‌ترین کرات قصر تا بالاترین کرات آموزشی که به ستاد مرکزی جهان مربوطند کار می‌کنند. آنها بنا به درخواست خود می‌توانند به کار دستیاری خود برای سرافیمهای خادم بازگردند.

در سِتانیا میلیاردها میلیارد از این آموزگاران وجود دارند، و تعداد آنان پیوسته افزایش می‌یابد، زیرا در اکثر موارد، هنگامی که یک سرافیم به همراه یک انسانِ با تنظیم کننده پیوند یافته به سوی داخل پیش می‌رود، یک فرشتۀ کروب و یک فرشتۀ سنوب پشت سر باقی می‌مانند.

آموزگاران کرات قصر، مثل بیشتر آموزشیاران دیگر به وسیلۀ ملک صادقها به کار گمارده می‌شوند. آنها به طور کلی تحت مدیریت یاران مورانشیا قرار دارند، اما به لحاظ فردی و به عنوان آموزگار، تحت سرپرستی مدیر عاملان مدارس یا کرات، در مکانهایی که ممکن است به عنوان آموزشیار کار کنند، قرار دارند.

این فرشتگان پیشرفتۀ کروب معمولاً به صورت دوتایی کار می‌کنند، همانطور که در هنگام بودن با سرافیمها چنین می‌کردند. آنها به نوع وجود مورانشیا طبعاً بسیار نزدیک هستند، و ذاتاً آموزگاران دلسوز انسانهای در حال فراز هستند و به مؤثرترین وجه برنامۀ کرات قصر و سیستم آموزشی مورانشیا را هدایت می‌کنند.

در مدارس حیات مورانشیا، این آموزگاران در تدریس فردی، گروهی، کلاسی، و توده‌ای درگیر هستند. در کرات قصر این مدارس در سه گروه کلی، هر یک متشکل از یکصد بخش، سازمان یافته‌اند: مدارس اندیشه، مدارس احساس، و مدارس عمل. هنگامی که شما به کوکبه می‌رسید، مدارس اخلاق، مدارس مدیریت، و مدارس تنظیم اجتماعی اضافه می‌شوند. در ستاد مرکزی جهان، شما به مدارس فلسفه، الهیات، و معنویت خالص وارد می‌شوید.

آن چیزهایی که ممکن بود در کرۀ زمین فرا گیرید، اما نتوانستید بیاموزید، باید تحت سرپرستی این آموزگاران مؤمن و صبور فرا گرفته شود. هیچ راه شاهانه، میانبر، یا مسیر آسانی به بهشت وجود ندارد. صرف نظر از تنوعات خاص مسیر، شما پیش از رفتن به کرۀ دیگر در دروس یک کره تبحر می‌یابید. حداقل این امر برای بعد از هنگامی که کرۀ زادگاه خود را ترک کردید صحت دارد.

یکی از مقاصد دوران زندگانی مورانشیا ریشه‌کن کردن دائمی بقایای ویژگیهای حیوانی از بقا یافتگان انسانی، نظیر تعلل ورزیدن، مبهم گویی، عدم صداقت، اجتناب از مشکل، بی‌انصافی، و آسوده طلبی است. زندگی منسونیا در همان اوان به شاگردان جوان مورانشیا آموزش می‌دهد که به تعویق انداختن به هیچ وجه اجتناب نیست. بعد از زندگی در جسم، زمان دیگر به عنوان یک تکنیک احتراز از وضعیتها یا گریز از الزامات ناخوشایند فراهم نیست.

آموزگاران کرات قصر، با شروع خدمت در پایین‌ترین کرات اقامت موقت، با کسب تجربه، از میان کرات آموزشی سیستم و کوکبه به کرات تعلیمی سلوینگتون پیش می‌روند. آنها پیش و پس از پذیرش توسط روح مادر جهان در معرض آموزش ویژه‌ای قرار نمی‌گیرند. آنها تا آن هنگام ضمن خدمت به عنوان دستیاران فرشتگان سراف در کرات زادگاه شاگردان خود که به کرات اقامت موقت قصر تعلق دارند، برای کار خود آموزش یافته‌اند. آنها با این انسانهای در حال پیشروی در کرات مسکونی تجربۀ عملی داشته‌اند. آنها آموزگارانی واقع‌بین و دلسوز، آموزشیارانی خردمند و بادرایت، راهنمایانی توانمند و باکفایت هستند. آنها با طرحهای صعود کاملاً آشنا هستند و تماماً در فازهای اولیۀ مسیر پیشرفت تجربه دارند.

بسیاری از این آموزگاران کهنسالتر، آنهایی که برای مدتی طولانی در کرات مدار سلوینگتون خدمت کرده‌اند، توسط روح مادر جهان مجدداً پذیرفته می‌شوند، و از این پذیرش دوم، این فرشتگان کروب و سنوب با رتبۀ سرافیم ظاهر می‌شوند.

6- سرافیمهای کرات مورانشیا — خادمان دوران گذار

در حالی که تمامی رسته‌های فرشتگان، از مددکاران سیاره‌ای تا سرافیمهای عالی در کرات مورانشیا خدمت می‌کنند، خادمان دوران انتقال بیشتر به طور انحصاری به این فعالیتها تخصیص یافته‌اند. این فرشتگان از ششمین رستۀ خادمان سراف هستند و کار خدماتی آنها به تسهیل انتقال مخلوقات مادی و انسانی از حیات موقت در جسم به مراحل اولیۀ وجود مورانشیا در هفت کرات قصر تخصیص یافته است.

شما باید بفهمید که حیات مورانشیای یک انسان در حال صعود به راستی در لحظۀ شکل‌گیری روان، در آن هنگامی که تنظیم کنندۀ روح در ذهن مخلوق متعلق به وضعیت انسانی ساکن می‌شود، در کرات مسکونی آغاز می‌گردد. و از آن لحظه به بعد، روان انسانی برای کارکرد فوق انسانی از ظرفیت بالقوه برخوردار می‌شود، حتی برای شناخت در سطوح بالاتر کرات مورانشیای جهان محلی.

با این وجود شما تا پیش از رسیدن به کرات قصر از کار سرافیم انتقال آگاه نخواهید بود. در آنجا آنها برای پیشرفت شاگردان انسانی خود به گونه‌ای خستگی ناپذیر تلاش می‌کنند. آنها در هفت بخش زیرین برای خدمت به کار گمارده شده‌‌اند:

1- مبشران سراف. در لحظه‌ای که شما در کرات قصر به هوش می‌آیید، در اسناد ثبت سیستم به عنوان ارواح در حال تکامل طبقه‌بندی می‌شوید. درست است، شما در واقع هنوز روح نیستید، اما انسان یا موجودات مادی نیز دیگر نیستید. شما به دوران پیش از روح وارد شده‌اید و به طور معمول به حیات مورانشیا پذیرفته شده‌اید.

در کرات قصر مبشران سراف به شما کمک خواهند کرد که از میان مسیرهای انتخابی به ایدنشیا، سلوینگتون، یوورسا، و هاونا عاقلانه انتخاب نمایید. اگر تعداد مسیرهای قابل توصیه یکسان باشد، این مسیرها در برابر شما قرار خواهند گرفت و شما اجازه خواهید یافت مسیری را انتخاب نمایید که از همه بیشتر برای شما گیرایی داشته باشد. این سرافیمها سپس پیرامون آن مسیری که برای هر روان در حال صعود از همه سودمندتر است به بیست و چهار مشاور در جروسم پیشنهاداتی ارائه می‌کنند.

به شما پیرامون مسیر آینده‌تان گزینش نامحدود داده نمی‌شود، اما می‌توانید در محدودۀ آنچه که خادمان دوران گذار و مافوقان آنها برای نیل روحی آیندۀ شما با خردمندی به عنوان مناسب‌ترین مسیر مشخص می‌کنند، انتخاب نمایید. دنیای روحی بر مبنای اصل احترام به انتخاب آزادانۀ شما اداره می‌شود، مشروط به این که مسیری را که انتخاب می‌نمایید برای شما زیان‌آور یا برای همتاهای شما آسیب زننده نباشد.

این مبشران سراف وقف کار اعلان آرمان پیشرفت ابدی، پیروزی در نیل به کمال هستند. آنها در کرات قصر قانون بزرگ حفظ و چیرگی خوبی را اعلام می‌کنند: هیچ عمل خوب هرگز به طول کامل از بین نمی‌رود؛ ممکن است برای مدتی طولانی از آن ممانعت شود، اما هرگز به طور کامل خنثی نمی‌شود، و برای همیشه در تناسب با الهی بودن انگیزه‌اش توانمند است.

حتی در یورنشیا آنها به آموزگاران بشریِ حقیقت و پارسایی اندرز می‌دهند که به موعظۀ ”خوبی خداوند، که به توبه راه می‌برد“ وفادار بمانند و ”محبت خداوند را که هر بیمی را به دور می‌افکند“ اعلام دارند. حتی این حقایق در کرۀ شما اعلام شده‌اند:

خدایان نگهدار من هستند. من گمراه نخواهم شد.

آنها در کنار من مرا در مسیرهای زیبا و طراوتِ شکوهمند حیات جاودان هدایت خواهند نمود.

در این حضور الهی، من خواستار خوراک یا تشنۀ آب نخواهم شد.

اگر چه در درۀ شک فرو روم یا به دنیاهای تردید صعود کنم،

اگر چه در تنهایی یا با همنوعان خود حرکت کنم،

اگر چه در میان سرایندگان نور پیروزی یابم یا در مکانهای منزوی کرات لرزان لرزان حرکت کنم،

روح خوب تو مرا یاری خواهد کرد، و فرشتۀ پرجلال تو مرا تسلی خواهد بخشید.

اگر چه به اعماق تاریکی و خودِ مرگ فرو روم،

به تو شک نخواهم ورزید و از تو نخواهم ترسید،

زیرا می‌دانم که در زمان مناسب و در شکوه نامت

مرا زنده خواهی کرد تا برفراز برجها با تو بنشینم.

این داستانی است که در هنگام شب برای پسر چوپان زمزمه می‌شد. او نمی‌توانست لغت به لغت آن را حفظ نماید، اما در بهترین حد حافظۀ خویش، آن را کمابیش آنطور که امروزه ثبت شده است به خاطر سپرد.

این سرافیمها همچنین برای تمامی سیستم و نیز برای فرد فراز یابنده مبشران آرمان نیل به کمال هستند. حتی اکنون در سیستم جوان سِتانیا آموزشها و طرحهای آنها در بر گیرندۀ دوراندیشیهایی برای اعصار آینده، یعنی زمانی که کرات قصر دیگر به منظور وسیلۀ پیشروی به کرات بالاتر برای انسانهای فراز یابنده مورد استفاده قرار نمی‌گیرند، می‌باشد.

2- مفسران نژادی. تمامی نژادهای موجودات انسانی همانند هم نیستند. درست است، یک الگوی سیاره‌ای وجود دارد که در بر گیرندۀ طبیعتها و تمایلات فیزیکی، ذهنی، و معنوی نژادهای گوناگون یک کرۀ مفروض می‌باشد، اما انواع مشخص نژادی نیز وجود دارند، و تمایلات بسیار معین اجتماعی، فرزندان این انواع اساسی گوناگون موجودات بشری را تعیین ویژگی می‌نماید. در کرات زمان مفسران نژادی سراف تلاشهای کمیسیونرهای نژادی را تعمیق می‌بخشند تا نقطه نظرات متنوع نژادی را هماهنگ سازند، و آنان به کار در کرات قصر، یعنی جایی که همین تفاوتها به درجاتی به تداوم تمایل دارد، ادامه می‌دهند. در یک سیارۀ سردرگم مثل یورنشیا، این موجودات برجسته به سختی از یک فرصت مناسب برای کار برخوردار بوده‌اند، اما آنان جامعه شناسان ماهر و مشاوران خردمند قومی اولین بهشت می‌باشند.

شما باید این گفته را در بارۀ ”بهشت“ و ”بهشت بهشتها“ مورد ملاحظه قرار دهید. بهشتی که توسط بیشتر پیامبران شما متصور بود، اولین کره از کرات قصر سیستم محلی بود. هنگامی که رسول پیرامون ”رفتن به آسمان سوم“ سخن گفت، منظورش آن تجربه‌ای بود که طی آن تنظیم کنندۀ او در طول خواب از او جدا شده و در این حالت غیرمعمول به سومین کره از هفت کرات قصر برده شد. برخی از مردان حکیم شما منظری از بهشت بزرگتر، ”بهشت بهشتها“ را در رویا دیدند که تجربۀ هفتگانۀ کرات قصر اولین آن بود؛ دومین، جروسم؛ سومین، ایدنشیا و اقمار آن؛ چهارمین، سلوینگتون و کرات آموزشی گرداگرد آن؛ پنجمین، یوورسا؛ ششمین، هاونا؛ و هفتمین، بهشت می‌باشند.

3- برنامه‌ریزان ذهن. این سرافیمها به گروهبندی مؤثر موجودات مورانشیا و سازمان دادن کار تیمی آنان در کرات قصر تخصیص داده شده‌اند. آنها روانشناسان اولین بهشت هستند. اکثر این بخش ویژۀ خادمان سراف به عنوان فرشتگان نگاهبان فرزندان زمان تجربۀ قبلی داشته‌اند، اما سرپرستان آنها به دلیلی نتوانستند در کرات قصر پدیدار شوند، یا این که به وسیلۀ تکنیک پیوند روحی بقا یافتند.

این وظیفۀ برنامه‌ریزان ذهن است که طبیعت، تجربه، و وضعیت روانهای تنظیم کننده را که در حال گذار از کرات قصر هستند مطالعه کنند و گروهبندی آنان را برای مأموریت و پیشرفت تسهیل نمایند. اما این برنامه‌ریزان ذهن به دانشجویان کرات قصر ترفند نمی‌زنند، آنان را تحت کنترل در نمی‌آورند، و یا این که از نادانی یا سایر محدودیتهای آنان سوءِ استفاده نمی‌کنند. آنها کاملاً با انصاف و به گونه‌ای چشمگیر عادل هستند. آنها به ارادۀ تازه تولد یافتۀ مورانشیایی شما احترام می‌گذارند. آنها به شما به عنوان موجودات مستقل صاحب اختیار نگاه می‌کنند، و در صدد تشویق شما برای توسعه و پیشرفت سریع بر می‌آیند. در اینجا شما با دوستان واقعی و مشاوران بادرایت رو در رو هستید، فرشتگانی که به راستی قادرند به شما کمک کنند ”خود را طوری ببینید که دیگران شما را می‌بینند“ و ”خودتان را طوری بشناسید که فرشتگان شما را می‌شناسند.“

حتی در یورنشیا، این سرافیمها این حقیقت جاودانه را آموزش می‌دهند: اگر ذهن خود شما به خوبی به شما خدمت نکند، می‌توانید آن را با ذهن عیسی ناصری که همیشه به خوبی به شما خدمت می‌کند، تعویض کنید.

4- مشاوران مورانشیا. این خادمان به این دلیل چنین نامیده می‌شوند که به کار آموزش، هدایت، و مشاورۀ انسانهای بقا یافتۀ کرات دارای منشأ انسانی، روانهایی که در حال گذار به مدارس بالاتر ستاد مرکزی سیستم هستند، گمارده شده‌اند. آنها آموزگاران آنهایی هستند که به دنبال کسب بینش برای فهم وحدت تجربی سطوح ناهمگن حیات هستند، آنهایی که در تلاش برای تلفیق معانی و یکپارچه سازی ارزشها می‌باشند. این کارکرد فلسفه در حیات انسانی و موتا در کرات مورانشیا است.

موتا بیش از یک فلسفۀ برتر است. آن برای فلسفه همانند دو چشم برای فرد است. آن یک تأثیر برجسته‌ نما روی معانی و ارزشها دارد. انسان مادی جهان را آنطور که بود می‌بیند، تنها با یک چشم — مسطح. دانشجویان کرات قصر از طریق منطبق کردن دریافتهای حیات مورانشیا روی دریافتهای حیات فیزیکی، به دید کیهانی — عمق — دست می‌یابند. و آنان قادرند این نقطه نظرات مادی و مورانشیایی را عمدتاً از طریق خدمت خستگی ناپذیر مشاوران سراف خویش که بسیار صبورانه به دانشجویان کرات قصر و پیشروندگان مورانشیا درس می‌دهند در کانون حقیقی توجه قرار دهند. بسیاری از مشاوران بلند مرتبۀ آموزگار سراف دوران حرفه‌ای خود را به عنوان مشاوران روانهای تازه رها شدۀ انسانهای زمان آغاز نمودند.

5- تکنیسینها. اینها سرافیمهایی هستند که به فراز یابندگان جدید کمک می‌کنند خود را با محیط جدید و نسبتاً عجیب کرات مورانشیا تطبیق دهند. زندگی در کرات انتقالی مستلزم ارتباط واقعی با انرژیها و مواد سطوح فیزیکی و مورانشیایی، هر دو، و تا حدی مشخص با واقعیات روحی می‌باشد. فراز یابندگان باید با هر سطح جدید مورانشیا خو گیرند، و در تمامی این زمینه به قدر زیادی به وسیلۀ تکنیسینهای سراف یاری می‌شوند. این سرافیمها با سرپرستان نیروی مورانشیا و کنترلگران استاد فیزیکی به عنوان رابط عمل می‌کنند، و در رابطه با طبیعت آن انرژیهایی که در کرات انتقالی به کار گرفته می‌شوند، به طور گسترده به عنوان آموزشیاران رهنوردان در حال صعود کار می‌کنند. آنها به عنوان پیمایشگران اضطراری فضا خدمت می‌کنند و وظایف بیشمار منظم و ویژۀ دیگر را انجام می‌دهند.

6- آموزگاران ثبت کننده. این سرافیمها ثبت کنندگان کارکردهای مرزی حیطۀ معنوی و فیزیکی، روابط انسانها و فرشتگان، کارکردهای مورانشیایی قلمروهای پایین‌تر جهان می‌باشند. آنها همچنین در رابطه با تکنیکهای پرراندمان و مؤثر ثبت واقعیت به عنوان آموزگار خدمت می‌کنند. در گردآوری هوشمند و هماهنگی اطلاعات مربوطه هنروری صورت می‌گیرد، و این هنر در تشریک مساعی با هنروران سماوی به اوج می‌رسد و حتی انسانهای در حال صعود بدین ترتیب با سرافیمهای ثبت کننده همبسته می‌شوند.

ثبت کنندگان تمامی رسته‌های سرافی قدر مشخصی وقت به تعلیم و آموزش پیشروندگان مورانشیا تخصیص می‌دهند. این فرشتگان مسئول واقعیتهای زمان، آموزگاران ایده‌ال تمامی دنبال کنندگان واقعیت هستند. شما پیش از ترک جروسم با تاریخ سِتانیا و 619 کرات مسکونی آن کاملاً آشنا می‌شوید، و مقدار زیادی از این داستان به وسیلۀ ثبت کنندگان سرافی گفته می‌شود.

این فرشتگان تماماً در زنجیرۀ ثبت کنندگانی قرار دارند که از پایین‌ترین تا بالاترین نگاهدارندگان واقعیات زمان و حقایق ابدیت هستند. آنها روزی به شما یاد خواهند داد که در جستجوی حقیقت و نیز واقعیت برآیید، تا روان خویش و نیز ذهن خویش را توسعه دهید. حتی اکنون شما باید یاد بگیرید که بوستان قلب خویش را آبیاری کنید و در جستجوی شنزار خشک دانش برآیید. هنگامی که درسهایی فرا گرفته می‌شوند، اشکال بی‌ارزش هستند. هیچ جوجه‌ای بدون پوسته نمی‌تواند وجود داشته باشد، و هیچ پوسته‌ای بعد از سر از تخم درآوردن جوجه از ارزش برخوردار نیست. اما گاهی اوقات خطا آنقدر فاحش است که تصحیح آن از طریق آشکارسازی الهی برای آن حقایق به آرامی آشکار شده‌ای که برای مضمحل ساختن تجربی آن ضروری است، مهلک است. هنگامی که کودکان ایده‌آلهای خود را دارند، آنها را از ایده‌آلهایشان جدا نسازید، بگذارید رشد کنند. و هنگامی که دارید یاد می‌گیرید همانند انسانها فکر کنید، باید همچنین یاد بگیرید مثل کودکان دعا کنید.

قانون خود زندگی است و نه مقررات چگونگی آن. شرارت تخطی از قانون است، نه نقض مقررات سلوک مربوط به زندگی، که قانون است. کذب یک امر مربوط به تکنیک شرح دادن نیست، بلکه چیزی پیش اندیشی شده به صورت تحریف حقیقت است. خلق تصاویر جدید از میان واقعیات کهنه، تکرار حیات پدرانه و مادرانه در زندگی اولاد — اینها پیروزیهای هنرمندانۀ حقیقت می‌باشند. سایۀ گردش مو، که برای یک مقصود غیرحقیقی پیش اندیشی شده، کمترین کژ نمایی یا تحریف آنچه که اصل است — اینها تشکیل دهندۀ کذب است. اما جادوی حقیقتِ پایه گذاری شده روی واقعیت، حقیقتِ فسیل شده، نشان آهنین حقیقتِ به اصطلاح غیرقابل تغییر، فرد را به طور کورکورانه در یک دایرۀ بستۀ واقعیت سرد نگاه می‌دارد. فرد می‌تواند از نظر تکنیکی در رابطه با واقعیت صحیح باشد و برای همیشه در رابطه با حقیقت در اشتباه به سر برد.

7- ذخیره‌های خادم. سپاه بزرگی از تمامی رسته‌های سرافیمهای انتقال در اولین کرۀ قصر حفظ شده است. در میان تمامی رسته‌های سرافیمها، این خادمان انتقال، بعد از فرشتگان نگاهبان سرنوشت از همه بیشتر به انسانها نزدیکترند، و بسیاری از اوقات فراغت شما با آنها سپری خواهد شد. فرشتگان از خدمت شادمان هستند، و هنگامی که به مأموریت گمارده نشده‌اند، اغلب به عنوان داوطلب خدمت می‌کنند. روان بسیاری از انسانهای در حال صعود برای اولین بار به وسیلۀ آتش الهیِ خدمت از روی میل، از طریق دوستی شخصی با خادمان داوطلب ذخیره‌های سرافی افروخته می‌شود.

شما از آنان یاد خواهید گرفت که اجازه دهید فشار باعث به وجود آوردن ثبات و قطعیت گردد، با ایمان و کوشا و علاوه بر آن، بشاش باشید، بدون شکوه و شکایت چالشها را بپذیرید، و بدون ترس و بیم با مشکلات و تردیدها رو به رو شوید. آنها خواهند پرسید: اگر شکست خوردید، آیا با استواری برخواهید خواست تا دوباره امتحان کنید؟ اگر موفق شوید، آیا یک تعادل متوازن — یک رفتار باثبات و معنویت یافته — را از طریق هر تلاشی در پیکار طولانی برای شکستن موانع سستی مادی برای نیل به آزادی وجود روحی حفظ خواهید کرد؟

این فرشتگان حتی مثل انسانها ناامیدیهای بسیاری را متحمل گشته‌اند، و آنان به این امر اشاره خواهند کرد که گاهی اوقات ناامید کننده‌ترین ناامیدیهای شما بزرگترین برکات شما شده‌اند. گاهی اوقات کاشتن یک تخم نیازمند مرگ آن است، مرگ مشتاقانه‌ترین امیدهای شما، پیش از این که بتواند از نو زاده شود تا میوه‌های حیات جدید و موقعیت جدید را ثمر دهد. و شما از آنان خواهید آموخت از اندوه و ناامیدی کمتر رنج ببرید. ابتدا از طریق ریختن طرحهای شخصی کمتر پیرامون شخصیتهای دیگر، و سپس از طریق پذیرش بخت و اقبال خود، هنگامی که صادقانه وظیفۀ خود را به انجام رسانیده‌اید.

شما یاد خواهید گرفت که از طریق جدی گرفتن زیاد خود، بار خود را افزایش و احتمال موفقیت را کاهش می‌دهید. هیچ چیز نمی‌تواند بر کار کرۀ مرتبت شما — این کره یا کرۀ بعد — مقدم واقع شود. کار آمادگی برای کرۀ بالاترِ بعد بسیار مهم است، اما هیچ چیز به اندازۀ کار کره‌ای که عملاً در آن زندگی می‌کنید اهمیت ندارد. اما اگر چه کار مهم است، خویشتن مهم نیست. هنگامی که شما احساس مهم بودن می‌کنید، انرژی را به بهای فرسودگی عزت نفس از دست می‌دهید، طوری که برای انجام کار انرژی اندکی باقی می‌ماند. اهمیت نفس، نه اهمیت کار، مخلوقات نابالغ را خسته می‌سازد. این عنصرِ خود است که موجب خستگی می‌گردد، نه تلاش برای اکتساب. شما می‌توانید کار مهمی به انجام رسانید، اگر خود را مهم تلقی نکنید. شما می‌توانید چند کار را به آسانی یک کار انجام دهید، اگر خود را خارج از آن قرار دهید. تنوع آرامبخش است. یکنواختی آن چیزی است که موجب فرسودگی و خستگی می‌شود. روزها همگی همانند یکدیگرند — فقط زندگانی یا گزینۀ مرگ.

7- موتای مورانشیا

سطوح پایین‌تر موتای مورانشیا مستقیماً به سطوح بالاتر فلسفۀ بشری می‌پیوندند. در اولین کرۀ قصر، روال بر این است که از طریق تکنیک موازی به دانشجویان کمتر پیشرفته آموزش داده شود. بدین صورت که به یک ستون مفاهیم ساده‌تر موتا عرضه می‌شود، و در ستون متقابل بیانات متشابه فلسفۀ انسانی نقل می‌گردد.

مدتی نه چندان پیش من ضمن انجام یک مأموریت در اولین کرۀ قصر سِتانیا فرصت آن را داشتم که این روش آموزشی را مشاهده کنم؛ و گر چه میسر نیست که محتوای درسی موتا را عرضه کنم، اجازه دارم بیست و هشت گفتۀ فلسفۀ بشری را که به منظور کمک به این اقامتگران جدید موقت کرۀ قصر در تلاشهای اولیه‌شان برای فهم اهمیت و معنی موتا طراحی شده بود و این آموزشگر مورانشیا آنها را به عنوان مطلب توضیحی به کار می‌گرفت ثبت کنم. این توضیحات فلسفۀ بشری چنین بودند:

1- نمایش تخصص ویژه نشانگر داشتن ظرفیت معنوی نیست. باهوش بودن جانشین سیرت راستین نیست.

2- اشخاص اندکی مطابق ایمانی که به راستی دارا می‌باشند زندگی می‌کنند. ترس نامعقول یک فریبکاری عقلانی بزرگ است که روی روان در حال تکامل انسانی به کار گرفته می‌شود.

3- از ظرفیتهای ذاتی نمی‌توان فراتر رفت. یک پاینت هرگز ظرفیت یک کوارت را ندارد. مفهوم روحی نمی‌تواند به طور مکانیکی به قالب مادی حافظه تحمیل شود.

4- انسانهای کمی جرأت دارند چیزی مثل جمع پشتوانه‌های شخصیتی را که به وسیلۀ مجموعۀ خدمات طبیعت و موهبت الهی به وجود آمده جذب کنند. اکثر روانهای فقیر به راستی غنی هستند، اما از باور آن امتناع می‌ورزند.

5- دشواریها ممکن است میان مایگی را به چالش طلبند و فرد ترسو را شکست دهند، اما آنها فقط فرزندان واقعی والامرتبه‌ها را برمی‌انگیزند.

6- برای بهره‌وری از امتیاز بدون سوءِ استفاده، برای داشتن آزادی بدون مجوز، برای برخورداری از قدرت و با ثابت قدمی از استفادۀ از آن برای خودستایی امتناع ورزیدن — اینها نشانه‌های تمدن عالی هستند.

7- در کیهان حوادث کور و غیرقابل پیش‌بینی رخ نمی‌دهد. موجودات آسمانی نیز به موجود پایین‌تر که از عمل کردن بر مبنای نور حقیقت امتناع می‌ورزد یاری نمی‌رسانند.

8- تلاش همیشه شادی به بار نمی‌آورد، اما بدون تلاش هوشمندانه هیچ شادمانی وجود ندارد.

9- عمل به قدرت می‌انجامد. اعتدال به شیفتگی منجر می‌شود.

10- نیکوکاری تارهای خوش آهنگ حقیقت را می‌نوازد، و ملودی حتی تا شناخت بیکران در سرتاسر کیهان به ارتعاش در می‌آید.

11- فرد ضعیف به زیاده‌روی در قطعنامه سازی می‌پردازد، اما فرد قوی دست به عمل می‌زند. زندگانی فقط برابر کار یک روز است — آن را به خوبی انجام دهید. عمل به ما تعلق دارد؛ پیامدها از آن خداوند است.

12- بزرگترین مصیبت کیهان این است که هرگز دچار مصیبت نشده باشید. انسانها فقط از طریق تجربه نمودن رنج و محنت حکمت می‌آموزند.

13- ستارگان از انزوای تنهاییِ برخوردار از ژرفای تجربی به بهترین نحو قابل تشخیص هستند، نه از قله‌های منور و نشاط آور کوه.

14- اشتهای معاشران خود را برای حقیقت تیز کنید. فقط زمانی اندرز دهید که برای آن درخواست شده باشد.

15- تظاهر، تلاش مضحک فرد نادان برای جلوه نمودن به شکل فرد خردمند است، کوشش روان تهی برای جلوه نمودن به شکل فرد غنی است.

16- شما نمی‌توانید حقیقت معنوی را مشاهده کنید، تا این که به طور حسی آن را تجربه نمایید، و بسیاری از حقایق به راستی احساس نمی‌شوند مگر در شرایط ناسازگار.

17- بلند پروازی خطرناک است مگر این که به طور کامل اجتماعی شود. شما به راستی به هیچ فضیلتی دست نیافته‌اید تا این که اعمال شما، شما را برای آن ارزشمند سازد.

18- بی‌صبری یک زهر روح است. عصبانیت یک سنگی است که به داخل یک لانۀ زنبور پرتاب شود.

19- اضطراب باید ترک شود. ناامیدیهایی که تحملشان از همه سخت‌تر است آنهایی هستند که هرگز نمی‌آیند.

20- فقط یک شاعر می‌تواند شعر را در نثر عادی زندگانی روزمره تشخیص دهد.

21- مأموریت والای هر هنری این است که به وسیلۀ پندارهای خیالی خود از یک واقعیت بالاتر جهان از پیش خبر دهد و احساسات زمان را در جهت فکر به ابدیت متبلور سازد.

22- روان در حال تکامل به وسیلۀ آنچه که می‌کند الهی نمی‌شود، بلکه به وسیلۀ آنچه که تلاش می‌کند انجام دهد.

23- مرگ هیچ چیز به دارایی عقلانی یا عطیۀ معنوی اضافه نکرد، بلکه به وضعیت تجربی، آگاهی از نجات را اضافه نمود.

24- سرنوشت ابدیت لحظه به لحظه به وسیلۀ دستاوردهای زندگانی روزانه تعیین می‌شود. اعمال امروز سرنوشت فردا هستند.

25- بزرگی، آنقدر در برخورداری از قدرت نهفته نیست، بلکه در استفادۀ خردمندانه و الهی از چنین قدرتی است.

26- دانش فقط در سهیم کردن دیگران در آن به دست می‌آید؛ آن به وسیلۀ خرد مورد حراست قرار می‌گیرد و به وسیلۀ مهر ورزیدن اجتماعی می‌شود.

27- پیشرفت، توسعۀ ویژگیهای فردی را می‌طلبد. میان مایگی در صدد است با استانداردیزه کردن تداوم یابد.

28- دفاع استدلالی از هر پیشنهادی به طور معکوس با حقیقتی که در بر دارد متناسب است.

کار آغازگران در اولین کرۀ قصر چنین است، در حالی که شاگردان پیشرفته‌تر در کرات بعد در سطوح بالاتر بینش کیهانی و موتای مورانشیا مهارت می‌یابند.

8- پیشروندگان مورانشیا

انسانهای در حال صعود، از هنگام فارغ‌التحصیلی از کرات قصر تا نیل به وضعیت روحی در مسیر زندگانی ابرجهان، پیشروندگان مورانشیا نامیده می‌شوند. گذار شما از این حیات مرزی شگفت‌انگیز یک تجربۀ فراموش نشدنی، یک خاطرۀ سحرانگیز خواهد بود. آن دروازۀ تکاملی به حیات روحی و نیل نهاییِ کمال مخلوق می‌باشد که فراز یابندگان از طریق آن به هدف زمان — یافتن خداوند در بهشت — دست می‌یابند.

یک مقصود قطعی و الهی در تمامی این طرح مورانشیا و روحی متعاقب پیشرفت انسانی، این آموزشگاه مبسوط جهانی برای مخلوقات در حال صعود، وجود دارد. طرح آفریدگاران چنین است که به مخلوقات زمان یک فرصت تدریجی برای استادی در جزئیات کارکرد و ادارۀ جهان بزرگ داده شود، و این درس طولانی آموزشی بدین صورت به بهترین نحو پیش می‌رود که اجازه داده شود انسان در حال بقا به طور تدریجی بالا رود و در هر مرحلۀ صعود شرکت عملی داشته باشد.

برنامۀ بقای انسان یک منظور عملی و مفید دارد؛ شما دریافت کنندۀ تمامی این کار الهی و آموزش پر تلاش نیستید که صرفاً بقا یابید تا از خوشی بی‌پایان و آسایش ابدی بهره‌مند شوید. یک هدف خدمت برین وجود دارد که فراتر از افق عصر کنونی جهان است. اگر طرح خدایان صرفاً چنین بود که شما را به یک گردش طولانی و ابدی شادی‌آور ببرند، قطعاً تمامی جهان را اینطور به طور گسترده به یک آموزشگاه عظیم و پیچیدۀ عملی تبدیل نمی‌کردند، و یک بخش عمدۀ آفرینش آسمانی را به صورت آموزگاران و آموزشیاران به کار نمی‌گرفتند، و سپس دوره به دوره را صرف هدایت یک به یک شما از میان این آموزشگاه بسیار عظیم تجربی جهانی بنمایند. به نظر می‌رسد پیشبرد طرح پیشرفت انسانی یکی از مقاصد اصلی جهان سازمان یافتۀ کنونی باشد، و اکثریت سلسله مراتب بیشمار موجودات هوشمند آفریده شده، به طور مستقیم یا غیرمستقیم در پیشبرد مراحلی از این طرح تدریجی کمال بخش درگیر می‌باشند.

در پیمایش نردبان صعودی وجود زنده از مرحلۀ انسان فانی تا قرار گرفتن در حضور الوهیت، شما در واقع عین حیات هر فاز ممکن و مرحلۀ وجود کمال یافتۀ مخلوق را در محدودۀ عصر کنونی جهان زندگی می‌کنید. از انسان فانی تا پایان دهندۀ بهشت، هر چیز که هم اکنون می‌تواند وجود داشته باشد — شامل هر چیز که در حال حاضر برای رسته‌های زندۀ هوشمند، موجودات کمال یافتۀ متناهی ممکن است — در بر گرفته شده است. اگر سرنوشت آیندۀ پایان دهندگان بهشت خدمت در جهانهای جدیدی است که اکنون در حال ساخته شدن هستند، این امر قطعی است که در این آفرینش جدید و آینده، هیچ رستۀ خلق شده‌ای از موجودات تجربی وجود نخواهد داشت که زندگانی آنها تماماً متفاوت از آنهایی باشد که پایان دهندگان انسانی آن به عنوان بخشی از آموزش فرازگرایانۀ خود به عنوان یکی از مراحل پیشرفت طولانی خود از حیوان به فرشته و از فرشته به روح و از روح تا خداوند، در کره‌ای زندگی کرده‌اند.

[عرضه شده توسط یک فرشتۀ اعظم نبادان.]

Información de fondo

نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

Urantia Foundation, 533 W. Diversey Parkway, Chicago, IL 60614, USA
Telefono: +1-773-525-3319; Fax: +1-773-525-7739
بنیاد یورنشیا. کلیۀ حقوق محفوظ است©