رفتن به محتوای اصلی

مقالۀ 49 کرات مسکونی

نسخۀ پیشنویس

مقالۀ 49

کرات مسکونی

منشأ و طبیعت کلیۀ کرات مسکونیِ انسانی، تکاملی است. این کرات زمین زایش و گهوارۀ تکاملی نژادهای انسانی زمان و فضا هستند. هر واحد حیات فرازگرایانه، یک مدرسۀ راستین آموزشی برای مرحلۀ بعدی وجود می‌باشد، و این امر در مورد هر مرحلۀ صعود پیشروندۀ بهشتی انسان صدق می‌کند. به همان اندازه که این امر در تجربۀ اولیۀ انسانی در یک سیارۀ تکاملی صادق است، در مدرسۀ نهایی ملک صادقها در ستاد مرکزی جهان صدق می‌کند. این مدرسه‌ای است که انسانهای فراز یابنده تا پیش از انتقال به نظام ابرجهان و دستیابی به اولین مرحلۀ وجود روحی در آن شرکت نمی‌کنند.

کلیۀ کرات مسکونی اساساً به منظور مدیریت آسمانی به سیستمهای محلی گروه‌بندی شده‌اند، و هر یک از این سیستمهای محلی به حدود هزار کرۀ تکاملی محدود است. این محدودیت با حکم قدمای ایامها صورت گرفته است، و مربوط به سیارات واقعی تکاملی که انسانهایی با وضعیت بقا روی آن زندگی می‌کنند می‌باشد. هیچکدام از کراتی که سرانجام در نور و حیات استقرار یافته‌اند و سیاراتی که در مرحلۀ پیش بشریِ پیدایش حیات واقع شده‌اند جزو این گروه محسوب نمی‌شوند.

سِتانیا خود یک سیستم ناتمام است که شامل فقط 619 کرۀ مسکونی است. چنین سیاراتی مطابق ثبتشان به عنوان کرات مسکونی و به عنوان کراتی که مخلوقات صاحب اراده در آنها سکنی گزیده‌اند، به طور متوالی شماره‌بندی شده‌اند. بدین ترتیب به یورنشیا شمارۀ 606 سِتانیا داده شد، یعنی ششصد و ششمین کره در این سیستم محلی که در آن پروسۀ طولانی تکاملی حیات منجر به ظهور موجودات بشری گردید. سی و شش سیارۀ غیرمسکونی وجود دارند که به مرحلۀ اعطای حیات نزدیک می‌شوند و چندین سیاره وجود دارند که برای حاملین حیات اکنون در حال آماده شدن هستند. تقریباً دویست کره وجود دارند که در حال تکاملند، طوری که ظرف چند میلیون سال آینده برای کاشت حیات آماده خواهند شد.

کلیۀ سیارات برای استقرار حیات انسانی مناسب نیستند. سیارات کوچکی که از میزان بالایی از چرخش محوری برخوردارند برای اسکان دادن حیات به کلی نامناسبند. در چندین سیستم فیزیکی سِتانیا، سیاراتی که به دور خورشید مرکزی می‌چرخند بیش از حد برای سکونت بزرگ هستند. جرم عظیم آنها موجب جاذبه‌ای طاقت فرسا است. بسیاری از این کرات غول‌آسا دارای اقماری هستند، گاهی اوقات شش عدد یا بیشتر. و اندازۀ این اقمار غالباً بسیار به اندازۀ یورنشیا نزدیک است، طوری که تقریباً برای سکونت ایده‌آلند.

قدیمی‌ترین کرۀ مسکونی سِتانیا، کرۀ شمارۀ یک، آنُوا نام دارد، و یکی از چهل و چهار قمری است که به دور یک سیارۀ غول‌آسای تاریک می‌چرخد، اما در معرض نور ناهمسان سه خورشید همسایه قرار دارد. آنُوا در یک مرحلۀ پیشرفتۀ تمدن پیشرو می‌باشد.

1- حیات سیاره‌ای

تکامل جهانهای زمان و فضا تدریجی است؛ پیشرفت حیات — زمینی یا آسمانی — اختیاری یا سحرآمیز نیست. تکامل کیهانی ممکن است همیشه قابل فهم (قابل پیش‌بینی) نباشد، اما مطلقاً غیرتصادفی است.

واحد بیولوژیک حیات مادی، سلول پروتوپلاسم، ارتباط جمعی انرژیهای شیمیایی، الکتریکی، و سایر انرژیهای اساسی است. فرمولهای شیمیایی در هر سیستم فرق می‌کنند، و تکنیک تولید مثل سلول زنده در هر جهان محلی اندکی متفاوت است، اما حاملین حیات همیشه کاتالیزورهای زنده‌ای هستند که واکنشهای اولیۀ حیات مادی را آغاز می‌کنند. آنها تحریک کنندگان مدارهای انرژی مادۀ زنده هستند.

کلیۀ کرات یک سیستم محلی یک خویشاوندی غیرقابل اشتباه فیزیکی را آشکار می‌سازند. با این وجود، هر سیاره مقیاس حیات خود را دارد. هیچ دو سیاره‌ای دقیقاً در عطیۀ گیاهی و حیوانی یکسان نیست. این تنوعات سیاره‌ای در اقسام حیات سیستم ناشی از تصمیمات حاملین حیات می‌باشد. اما این موجودات نه دمدمی مزاجند و نه بوالهوس. جهانها مطابق قانون و نظم هدایت می‌شوند. قوانین نبادان فرامین الهی سلوینگتون هستند، و ترتیب تکاملی حیات در سِتانیا با الگوی تکاملی نبادان هم‌آوا است.

تکامل قانون رشد بشری است، اما پروسۀ آن در کرات مختلف به اندازۀ زیاد فرق می‌کند. حیات گاهی اوقات در یک مرکز، و گاهی نیز در سه مرکز آغاز می‌شود، چنان که در یورنشیا شد. در کراتِ دارای اتمسفر معمولاً حیات دارای یک منشأ دریایی است، اما نه همیشه؛ این عمدتاً به وضعیت فیزیکی یک سیاره بستگی دارد. حاملین حیات در عملکرد خود برای آغاز نمودن حیات از اختیارات زیادی برخوردارند.

در ایجاد حیات سیاره‌ای، شکل گیاهی همیشه بر شکل حیوانی تقدم دارد و پیش از آن که الگوهای حیوانی متمایز شوند به طور کامل تکامل می‌یابد. کلیۀ اقسام حیوانی از الگوهای بنیادین نوع پیشین گیاهی چیزهای زنده تکامل می‌یابند. آنها به طور مجزا سازمان نمی‌یابند.

مراحل اولیۀ تکامل حیات در مجموع با دیدگاههای امروزۀ شما تطابق ندارند. انسان فانی یک تصادف تکاملی نیست. یک سیستم دقیق و یک قانون جهانی وجود دارد که آشکار شدن طرح حیات سیاره‌ای را در کرات فضا تعیین می‌سازد. زمان و تولید تعداد عظیمی از یک نوع، تأثیرات کنترل کننده نیستند. موشها بسیار سریعتر از فیلها تولید مثل می‌کنند، با این حال فیلها سریعتر از موشها رشد می‌کنند.

پروسۀ تکامل سیاره‌ای منظم و کنترل شده است. تکامل ارگانیسمهای بالاتر از گروههای پایین‌تر حیات تصادفی نیست. برخی اوقات پیشرفت تکاملی به طور موقت از طریق تخریب برخی خطوط مطلوب پلاسمای حیات که در یک نوعِ انتخاب شده حمل می‌شود به تعویق می‌افتد. اغلب به اعصار پی در پی نیاز است تا آسیبی که از طریق از دست رفتن یک تیرۀ منفرد برتر ارثی بشری ایجاد شده جبران شود. این تیره‌های انتخابی و برترِ پروتوپلاسم زنده هنگامی که پدیدار می‌شوند باید به طور پاسدارانه و هوشمندانه مورد مراقبت واقع شوند. و در بیشتر کرات مسکونی این نیروهای برتر بالقوۀ حیات بسیار بیشتر از یورنشیا ارج نهاده می‌شوند.

2- انواع فیزیکی سیاره‌ای

در هر سیستم یک الگوی شاخص و بنیادین حیات گیاهی و حیوانی وجود دارد. اما حاملین حیات غالب اوقات با ضرورت تغییر این الگوهای بنیادین مواجه می‌شوند، تا آنها را با شرایط متغیر فیزیکی که در کرات بیشمار فضا با آنها مواجه هستند انطباق دهند. آنها یک نوع کلی مخلوقات انسانیِ متعلق به سیستم را پرورش می‌دهند، اما هفت نوع مشخص فیزیکی و نیز هزاران هزار نوع جزئی این هفت تنوع برجسته وجود دارند:

1- انواع اتمسفری.

2- انواع عنصری.

3- انواع جاذبه‌ای.

4- انواع حرارتی.

5- انواع الکتریکی.

6- انواع انرژی دهنده.

7- انواع بی‌نام.

سیستم سِتانیا شامل کلیۀ این انواع و گروههای بیشمار بینابینی می‌باشد، گر چه برخی به گونه‌ای ناچیز نمایندگی می‌شوند.

1- انواع اتمسفری. تفاوتهای فیزیکی کراتی که انسان در آنها ساکن است عمدتاً از طریق طبیعت اتمسفر تعیین می‌شود. سایر تأثیراتی که به تمایز سیاره‌ای حیات کمک می‌کند نسبتاً اندک است.

وضعیت کنونی اتمسفری یورنشیا تقریباً برای نگهداری نوع تنفس کنندۀ انسان ایده‌آل است، اما نوع بشر می‌تواند چنان تغییر داده شود که بتواند در سیارات فوق اتمسفری و زیر اتمسفری هر دو زندگی کند. چنین تغییراتی همچنین به حیات حیوانی که در کرات گوناگون مسکونی به اندازۀ زیاد متفاوت است تعمیم می‌یابد. تغییر عمده‌ای از اقسام حیوانی در کرات زیر اتمسفری و فوق اتمسفری وجود دارد.

از انواع اتمسفری در سِتانیا، حدود دو و نیم در صد زیر تنفسی، حدود پنج درصد فوق تنفسی و بیش از نود و یک در صد میان تنفسی هستند. این مجموعاً نود و هشت و نیم درصد را در کرات سِتانیا محسوب می‌دارد.

موجوداتی نظیر نژادهای یورنشیا به عنوان موجودات میان تنفسی طبقه‌بندی می‌شوند. شما نمایانگر نوع متوسط یا عادی تنفس کنندۀ وجود انسانی هستید. اگر در یک سیاره با اتمسفری شبیه اتمسفر همسایۀ نزدیک شما، زهره، مخلوقاتی هوشمند وجود داشته باشند، به گروه فوق تنفسی تعلق خواهند داشت، در حالی که آنهایی که در یک سیاره با اتمسفری به نازکی همسایۀ بیرونی شما، مریخ، سکونت داشته باشند، زیر تنفسی نامیده خواهند شد.

اگر انسانها در سیاره‌ای عاری از هوا، همانند کرۀ ماه شما زندگی کنند، به رستۀ جداگانۀ تنفس ناکننده تعلق می‌یابند. این قسم نمایانگر یک تعدیل رادیکال یا مفرط نسبت به محیط سیاره‌ای است و به طور جداگانه بررسی خواهد شد. تنفس ناکنندگان به صورت یک و نیم درصد باقیماندۀ کرات سِتانیا محسوب می‌شوند.

2- انواع عنصری. این تفکیکها به رابطۀ انسانها با آب، هوا، و زمین مربوط می‌شود، و چهار نوع بارز از حیات هوشمند وجود دارد که به این مکانهای زیست مربوط است. مردمان یورنشیا از نوع زمینی هستند.

برای شما کاملاً مشکل است محیطی را که در طی اعصار اولیۀ برخی کرات غالب است تجسم کنید. این شرایط غیرعادی این را برای حیات در حال تکامل حیوانی ضروری می‌سازد که در مقایسه با آن سیاراتی که در ابتدا یک محیط زمینی و اتمسفری مساعد فراهم می‌سازند، برای ادوار طولانی‌تر در پرورشگاه دریایی خود باقی بماند. به عکس، در برخی کراتِ فوق تنفس کنندگان، وقتی که سیاره زیاد از حد بزرگ نباشد، گاهی اوقات صلاح است برای یک نوع انسانی امکانی فراهم شود که بتواند فوراً از راه اتمسفر عبور کند. این هوانوردان گاهی اوقات میان گروههای آبی و زمینی جای می‌گیرند و همیشه در زیستگاهی در روی زمین زندگی می‌کنند، و سرانجام به صورت ساکنان زمین تکامل می‌یابند. اما در برخی کرات، آنها حتی پس از این که موجودات نوع زمینی شدند، برای مدتها به پرواز ادامه می‌دهند.

این شگفت‌آور و نیز سرگرم کننده است که تمدن اولیۀ یک نژاد بدوی از موجودات بشری را که در حال شکل‌یابی است مشاهده نمایید. تمدنی که در یک حالت در هوا و نوک درختان و در مورد دیگر در میان آبهای کم عمق حوزه‌های ایمن گرمسیری، و نیز در کف، پهلوها، و سواحل این بوستانهای دریاییِ نژادهای آغازینِ چنین کرات استثنایی پدیدار می‌شوند. حتی در یورنشیا طی یک عصر طولانی انسان بدوی همانند نیاکان پیشین درخت نشین خود عمدتاً از طریق زندگی بر فراز درختان خود را حفظ نموده و تمدن بدوی خویش را پیش برد. و در یورنشیا شما هنوز یک گروه پستاندار کوچک (خانوادۀ خفاش) دارید که هوانورد است، و فکها و نهنگهای شما که در دریا زیست می‌کنند نیز از نوع پستاندار هستند.

در سِتانیا، از میان انواع عنصری، هفت درصد آبی، ده درصد هوایی، هفتاد درصد زمینی، و سیزده درصد از انواع ترکیبی زمین و هوا هستند. اما این تغییراتِ مخلوقات هوشمند اولیه نه ماهیان انسانی هستند و نه پرندگان انسانی. آنها از انواع بشری و پیش بشری هستند، نه اَبَرماهیان و نه پرندگان جلال یافته، بلکه مشخصاً انسان.

3- انواع جاذبه‌ای. از طریق تعدیل طراحی خلاق، موجودات هوشمند طوری ساخته می‌شوند که می‌توانند آزادانه در کرات کوچکتر و نیز بزرگتر از یورنشیا عمل نمایند، و از این رو به درجاتی با جاذبۀ آن سیاراتی که اندازه و غلظت آنها ایده‌آل نیست تطبیق یابند.

قد انواع متنوع سیاره‌ای انسانها متغیر است. حد متوسط قد در نبادان اندکی زیر هفت فوت است. برخی کرات بزرگتر با مردمانی که فقط در حدود دو و نیم فوت قد دارند از سکنه پر هستند. قامت انسانی از این حد تا حد متوسط در سیاراتی که اندازۀ متوسط دارند و تا حدود ده فوت در کرات مسکونی کوچکتر دامنه دارد. در سِتانیا فقط یک نژاد وجود دارد که زیر چهار فوت قد دارد. ساکنان بیست درصد از کرات مسکونی سِتانیا انسانهایی از انواع جاذبه‌ای تغییر یافته هستند که در سیارات بزرگتر و کوچکتر ساکنند.

4- انواع حرارتی. می‌توان موجودات زنده‌ای خلق نمود که بتوانند حرارتهایی بسیار بالاتر و نیز بسیار پایین‌تر از دامنۀ حیات نژادهای یورنشیا را تحمل نمایند. پنج نوع مشخص موجودات که در رابطه با مکانیسمهای تنظیم حرارت طبقه‌بندی می‌شوند وجود دارند. در این مقیاس، نژادهای یورنشیا شمارۀ سه هستند. نژادهای سی درصد از کرات سِتانیا از انواع تغییر یافتۀ حرارتی هستند. در مقایسه با مردم یورنشیا که در گروه میانی حرارت عمل می‌کنند، دوازده درصد به رشته‌های بالاتر حرارت و هجده درصد به رشته‌های پایین‌تر تعلق دارند.

5- انواع الکتریکی. کارکرد الکتریکی، مغناطیسی، و الکترونیکی کرات به اندازۀ زیاد فرق می‌کند. ده طرح حیات انسانی وجود دارد که برای ایستادگی در برابر انرژی ناهمسان کرات به گونه‌ای متنوع شکل داده شده است. این ده شکل متنوع همچنین به طرق اندک متفاوت نسبت به انوار شیمیایی نور عادی خورشید واکنش نشان می‌دهند. اما این تغییرات اندک فیزیکی به هیچ وجه روی حیات هوشمندانه یا روحی تأثیر نمی‌گذارند.

از میان گروههای الکتریکی حیات انسانی، تقریباً بیست و سه درصد به طبقۀ شمارۀ چهار، نوع وجود یورنشیا، تعلق دارند. این انواع در درصدهای صحیح به این شکل تقسیم بندی شده‌اند: شمارۀ 1، یک درصد؛ شمارۀ 2، دو درصد؛ شمارۀ 3، پنج درصد؛ شمارۀ 4، بیست و سه درصد؛ شمارۀ 5، بیست و هفت درصد؛ شمارۀ 6، بیست و چهار درصد؛ شمارۀ 7، هشت درصد؛ شمارۀ 8، پنج درصد؛ شمارۀ 9، سه درصد؛ شمارۀ 10، دو درصد.

6- انواع انرژی دهنده. کلیۀ کرات در شیوۀ کسب انرژی یکسان نیستند. کلیۀ کرات مسکونی از یک اقیانوس اتمسفری که برای مبادلۀ استنشاقی گازها مناسب باشد، آنطور که در یورنشیا موجود است، برخوردار نیستند. در طول مراحل اولیه و بعدی بسیاری از سیارات، موجوداتی از نوع کنونی شما نمی‌توانند زندگی کنند، و هنگامی که عوامل تنفسی یک سیاره بسیار بالا یا بسیار پایین هستند، اما کلیۀ پیش شرطهای دیگر حیات هوشمند کافی هستند، حاملین حیات اغلب در چنین کراتی یک شکل تغییر یافتۀ وجود انسانی را ایجاد می‌کنند، موجوداتی که در تأثیرگذاری بر مبادلات پروسۀ حیات خویش مستقیماً از طریق انرژی نوری و استحالۀ دست اول نیرویی کنترلگران استاد فیزیکی از کارایی برخوردارند.

شش نوع متفاوت تغذیۀ حیوانی و انسانی وجود دارد: زیر تنفس کنندگان اولین نوع تغذیه را به کار می‌بندند، آبزیان دومین، و میان تنفس کنندگان سومین، آنطور که در یورنشیا چنین است. فوق تنفس کنندگان چهارمین نوع دریافت انرژی را به کار می‌بندند، در حالی که تنفس ناکنندگان از پنجمین نوع تغذیه و انرژی استفاده می‌کنند. ششمین تکنیک دریافت انرژی محدود به مخلوقات بینابینی است.

7- انواع بی‌نام. تنوعات فیزیکی متعدد بیشتری در حیات سیاره‌ای وجود دارند، اما کلیۀ این تفاوتها کاملاً به تغییر شکل ساختاری، جداسازی فیزیولوژیک و تعدیل الکتریکی - شیمیایی بستگی دارند. چنین تمایزاتی به حیات هوشمندانه یا روحی مربوط نیستند.

3- کرات تنفس ناکنندگان

ساکنان اکثر سیارات مسکونی از نوع موجودات هوشمند تنفس کننده هستند. اما همچنین انواعی از انسانها وجود دارند که قادرند در کراتی که از هوای کمی برخوردار بوده یا بدون هوا هستند زندگی کنند. از میان کرات مسکونی اُروانتان این نوع به کمتر از هفت درصد بالغ می‌شود. در نبادان این نسبت کمتر از سه درصد است. در تمامی سِتانیا فقط نه عدد از این کرات وجود دارد.

در سِتانیا تعداد بسیار کمی از نوع غیرتنفسی کرات مسکونی وجود دارد، زیرا این بخشِ جدیداً سازمان یافتۀ نُرلاشیادِک هنوز مملو از اجسام فضایی شهابی می‌باشد، و کراتی که فاقد یک اتمسفر استحفاظی اصطکاکی هستند به وسیلۀ این اجسام سرگردان در معرض بمباران بی‌وقفه قرار دارند. حتی برخی از ستارگان دنباله‌دار در بر گیرندۀ انبوه شهابها هستند، اما به عنوان یک قاعده، آنها اجرام کوچکتر تکه تکه شدۀ ماده‌ می‌باشند.

میلیونها میلیون شهاب سنگ روزانه وارد اتمسفر یورنشیا می‌شوند، که با سرعت تقریباً دویست مایل در ثانیه داخل می‌شوند. در کرات غیرتنفسی، نژادهای پیشرفته باید کار زیادی انجام دهند تا بتوانند خود را در برابر آسیب شهابها محافظت نمایند. آنها این کار را از طریق نصب وسایل الکتریکی که شهابها را نابود ساخته یا منحرف می‌سازند انجام می‌دهند. آنها هنگامی که از این مناطق محفوظ خارج می‌شوند در معرض خطر زیادی قرار می‌گیرند. این کرات همچنین در معرض طوفانهای فاجعه‌آمیز الکتریکی با طبیعتی که در یورنشیا ناشناخته است قرار دارند. در طول چنین اوقاتی از نوسانات انرژی، ساکنان باید در ساختمانهای ویژۀ خود که دارای عایق استحفاظی هستند پناه بجویند.

زندگی در کرات تنفس ناکنندگان به طور بنیادین از آنچه که در یورنشیا است متفاوت است. تنفس ناکنندگان مثل نژادهای یورنشیا غذا نمی‌خورند یا آب نمی‌آشامند. واکنشهای سیستم عصبی، مکانیسمهای تنظیم حرارت و متابولیسم این مردمان ویژه نسبت به چنین کارکردهای انسانهای یورنشیا به طور بنیادین متفاوتند. تقریباً هر عمل زندگی، گذشته از تولید مثل، فرق می‌کند، و حتی روشهای تولید مثل تا اندازه‌ای متفاوتند.

در کرات غیرتنفسی، انواع حیوانی به طور بنیادین بی‌شباهت با آنهایی هستند که در سیارات اتمسفری یافت می‌شوند. طرح غیرتنفسی حیات از تکنیک وجود در یک کرۀ دارای اتمسفر فرق می‌کند. مردمان آن حتی در بقا، وقتی که کاندیدای پیوند روحی می‌شوند، فرق می‌کنند، با این وجود این موجودات با همان دشواریها و شادیهای نسبی که توسط انسانهایی که در کرات دارای اتمسفر زندگی می‌کنند تجربه می‌شود از زندگی لذت می‌برند و فعالیتهای محیط را به جلو می‌برند. تنفس ناکنندگان در ذهن و کاراکتر با سایر انواع انسانها متفاوت نیستند.

شما نسبت به کارکرد سیاره‌ای این نوع انسان بسیار علاقمند خواهید بود، زیرا چنین نژادی از موجودات در کره‌ای در نزدیکی یورنشیا ساکن است.

4- مخلوقات تکاملی صاحب اراده

تفاوتهای بسیاری میان انسانهای کرات مختلف وجود دارد، حتی در میان آنهایی که به همان انواع هوشمند و فیزیکی تعلق دارند. اما کلیۀ انسانهای دارای شأن اراده جانداران دو پایی هستند که عمودی می‌ایستند.

شش نژاد تکاملی پایه‌ای وجود دارد: سه نوع اولیه: سرخ، زرد، و آبی؛ و سه نوع ثانویه: نارنجی، سبز، و نیلی. بیشتر کرات مسکونی دارای کلیۀ این نژادها هستند، اما بسیاری از سیارات سه مغزه فقط سه نوع اولیه را در خود جای داده‌اند. برخی سیستمهای محلی نیز فقط دارای این سه نوع نژاد هستند.

حد متوسط عطیۀ ویژۀ حس فیزیکی موجودات بشری دوازده عدد است، گر چه حواس ویژۀ انسانهای سه مغزه اندکی فراتر از نوع انسانهای یک و دو مغزه می‌باشد. آنها نسبت به نژادهای یورنشیا می‌توانند به طور قابل ملاحظه بهتر ببینند و بشنوند.

نوزادان معمولاً تکی به دنیا می‌آیند و تولدهای چندتایی استثنا هستند. حیات خانوادگی نسبتاً در کلیۀ انواع سیارات یکنواخت است. در کلیۀ کرات پیشرفته، برابری جنسی حاکم است. مرد و زن در عطیۀ ذهنی و وضعیت معنوی برابرند. تا زمانی که یک جنس در صدد ستمگری بر جنس دیگر است، ما آن سیاره را خارج شده از بربریت تلقی نمی‌کنیم. این جنبۀ تجربۀ مخلوق همیشه بعد از ورود یک پسر و دختر ماتریال به اندازۀ زیاد بهبود می‌یابد.

در کلیۀ سیاراتی که از خورشید نور و گرما دریافت می‌کنند تغییرات فصلی و حرارتی رخ می‌دهد. در کلیۀ کرات دارای اتمسفر کشاورزی عمومیت دارد. کشت و کار کردن روی زمین کاری است که وجه اشتراک نژادهای در حال پیشرفت همۀ چنین سیاراتی است.

انسانها همگی در روزگاران اولیۀ خویش با دشمنان میکروسکوپی تقلاهای کلی یکسانی دارند، نظیر آنچه شما اکنون در یورنشیا تجربه می‌کنید، گر چه شاید نه چنان گسترده. طول عمر در سیارات مختلف از بیست و پنج سال در کرات بدوی تا نزدیک به پانصد سال در کرات پیشرفته‌تر و کهنسالتر فرق می‌کند.

موجودات بشری همگی اجتماعی هستند، هم قبیله‌ای و هم نژادگرا. این جداسازیهای گروهی ذاتیِ منشأ و ساختار آنها است. چنین تمایلاتی فقط از طریق پیشرفت تمدن و توسط معنویت یافتن تدریجی می‌توانند تغییر یابند. مشکلات اجتماعی، اقتصادی، و دولتیِ کرات مسکونی مطابق سن سیارات و درجه‌ای که به واسطۀ آن از طریق اقامتهای موقت پی در پی پسران الهی تأثیر پذیرفته‌اند فرق می‌کنند.

ذهن عطیۀ روح بیکران است و در محیطهای گوناگون درست یکسان عمل می‌کند. ذهن انسانها صرف نظر از برخی تفاوتهای ساختاری و شیمیایی که طبیعت فیزیکی مخلوقات صاحب ارادۀ سیستمهای محلی را تعیین ویژگی می‌کند، مشابه است. صرف نظر از تفاوتهای شخصی یا فیزیکی سیاره‌ای، حیات ذهنی کلیۀ این انواع گوناگون انسانها بسیار شبیه هم است، و مسیر فوری زندگانی آنها بعد از مرگ بسیار مشابه است.

اما ذهن فانی بدون روح فناناپذیر نمی‌تواند بقا یابد. ذهن انسان فانی است. فقط روح اعطا شده فناناپذیر است. بقا به معنویت یافتن از طریق خدمت روحانی تنظیم کننده — به تولد و تکامل روان جاودانه — بستگی دارد. حداقل، نسبت به مأموریت تنظیم کننده مبنی بر تأثیرگذاری روی دگرگونی معنوی ذهن مادی نباید ضدیت به وجود آمده باشد.

5- سری سیاره‌ای انسانها

تا اندازه‌ای مشکل خواهد بود تصویری مکفی از سری سیاره‌ای انسانها ارائه داد، زیرا شما مقدار بسیار کمی دربارۀ آنها می‌دانید و چون انواع بسیاری از آنها وجود دارند. با این وجود می‌توان مخلوقات فانی را از دیدگاههای متعددی مورد مطالعه قرار داد. در بین آنها به دیدگاههای زیرین بر‌خورد می‌کنیم:

1- تطبیق با محیط سیاره‌ای.

2- سری نوع مغز.

3- سری دریافت روح.

4- ادوار سیاره‌ای انسانی.

5- سری خویشاوندی مخلوق.

6- سری پیوند با تنظیم کننده.

7- تکنیکهای گریز از زمین.

کرات مسکونی هفت ابرجهان با مردمی پر هستند که به طور همزمان در یک یا چند رسته از هر یک از این هفت طبقات کلی حیات تکاملی مخلوق طبقه‌بندی می‌شوند. اما حتی این طبقه‌بندیهای کلی برای موجوداتی نظیر میدسونایتیها یا برخی از سایر اشکال حیات هوشمند جایی در نظر نمی‌گیرد. کرات مسکونی، آنطور که در این نوشته‌ها شناسانده شده‌اند، با مخلوقات تکاملی فانی پر هستند، اما اشکال حیات دیگری هم وجود دارند.

1- تطبیق با محیط سیاره‌ای. از دیدگاه تطبیق حیات مخلوق با محیط سیاره‌ای، سه گروه کلی از کرات مسکونی وجود دارند: گروه نرمال تطبیق، گروه رادیکال تطبیق، و گروه آزمایشی.

تطبیق نرمال با شرایط سیاره‌ای به دنبال الگوهای فیزیکی که در پیش مورد بررسی قرار گرفتند می‌آیند. کرات تنفس ناکنندگان نمونۀ تطبیق رادیکال یا مفرط می‌باشند، اما سایر نوعها نیز در این گروه شامل هستند. کرات تجربی معمولاً به گونه‌ای ایده‌آل با اشکال عادی حیات تطبیق می‌یابند، و در این سیارات دهگانی حاملین حیات سعی می‌کنند تغییراتی سودمند در طرحهای استاندارد حیات ایجاد نمایند. چون کرۀ شما یک سیارۀ آزمایشی است، با کرات همتای آن در سِتانیا به گونه‌ای چشمگیر فرق می‌کند. اشکال بسیاری از حیات در یورنشیا پدیدار گشته‌اند که در جاهای دیگر یافت نمی‌شوند. به همین ترتیب انواع معمول زیادی وجود دارند که در سیارۀ شما غایبند.

در جهان نبادان، کلیۀ کرات تغییر حیات به طور سری به یکدیگر مرتبطند و یک حوزۀ مخصوص از امور جهان را که مورد توجه مدیران برگزیده است تشکیل می‌دهند. و کلیۀ این کرات آزمایشی به طور مرتب به وسیلۀ یک گروه از مدیران جهان که رئیس آنها پایان دهنده‌ای کارآزموده است و در سِتانیا به نام تابامَنشیا شهرت دارد بازرسی می‌شوند.

2- سری نوع مغز. یک همسانی فیزیکی انسانها مغز و سیستم عصبی است. با این وجود، سه سازمان بنیادین از مکانیسم مغز وجود دارد. نوع یک مغزه، دو مغزه، و سه مغزه. مردم یورنشیا از نوع دو مغزه هستند، تا اندازه‌ای خیال پردازتر، ماجراجوتر، و فلسفی‌تر از انسانهای یک مغزه، اما نسبت به انواع سه مغزه تا اندازه‌ای کمتر معنوی، اخلاقی، و پرستشگر. این تفاوتهای مغزی حتی سرشت موجودات پیش بشری حیوانی را مشخص می‌سازد.

از نوعِ دو نیم کره‌ایِ قشر مغز مردم یورنشیا شما می‌توانید از طریق مقایسه، چیزی از نوع یک مغزه را دریابید. مغز سومِ انواع سه مغزه را می‌توان به صورت تکامل شکل پایین‌تر یا ابتدایی مغز شما در نظر گرفت که تا آن نقطه تکامل می‌یابد که عمدتاً در کنترل فعالیتهای فیزیکی عمل می‌کند و دو مغز برتر را برای کارهای بالاتر آزاد باقی می‌گذارد: یکی برای عملکردهای هوشمندانه و دیگری برای فعالیتهای همیارانه - معنوی تنظیم کنندۀ فکر.

در حالی که پیشرفتهای زمینی نژادهای یک مغزه در مقایسه با انواع دو مغزه اندکی محدود است، سیارات قدیمی‌تر گروه سه مغزه تمدنهایی به نمایش می‌گذارند که مردم یورنشیا را مبهوت می‌سازد و در مقایسه قدری موجب خجلت شما می‌شود. در توسعۀ مکانیکی و تمدن مادی، حتی در پیشرفت عقلانی، کرات دو مغزۀ انسانی قادرند با کرات سه مغزه برابری کنند. اما در کنترل بالاتر ذهن و توسعۀ برابری عقلانی و معنوی، شما تا اندازه‌ای پایین‌تر هستید.

کلیۀ چنین تخمینات مقایسه‌ای در رابطه با پیشرفت عقلانی یا دستیابی معنوی هر کره یا گروهی از کرات باید با بی‌طرفی سن سیاره را در نظر گیرد. بخش زیاد، بسیار زیاد، به سن، مساعدت ارتقا دهندگان بیولوژیک، و مأموریتهای متعاقب رسته‌های گوناگون پسران الهی بستگی دارد.

در حالی که مردمان سه مغزه نسبت به رسته‌های یک یا دو مغزه، قادر به اندکی تکامل بالاتر سیاره‌ای هستند، همگی از نوع یکسان پلاسمای حیات برخوردارند و همانند موجودات بشری در یورنشیا فعالیتهای سیاره‌ای را به طرق بسیار مشابه به انجام می‌رسانند. این سه نوع انسان در تمامی کرات سیستمهای محلی پراکنده‌اند. در اکثر موارد، شرایط سیاره‌ای تأثیرات بسیار کمی در تصمیمات حاملین حیات در طرح‌ریزی این رسته‌های متنوع از انسانها در کرات مختلف داشته است. لذا حاملین حیات اختیار دارند به طور دلخواه برنامه‌ریزی و عمل نمایند.

این سه نوع، در مسیر حرکت فرازگرایانه به سوی آینده در شرایط یکسانی قرار دارند. هر یک باید همان میزان از پیشرفت عقلانی را بپیماید، و هر یک باید در همان آزمونهای معنوی پیشرفت مهارت یابد. ادارۀ سیستم و مدیریت کوکبۀ مربوط به این کرات مختلف به طور یکسان عاری از تبعیض است. حتی نظامهای پرنسهای سیاره‌ای یکسانند.

3- سری دریافت روح. تا جایی که به ارتباط با امور روحی مربوط می‌شود، سه گروه طرح ذهن وجود دارد. این طبقه‌بندی به انواع یک، دو، و سه مغزۀ انسانها اشاره ندارد. آن در درجۀ اول به ساختار شیمیایی غده‌های بدن اشاره دارد، به ویژه به سازمان برخی غدد که با غده‌های هیپوفیز قابل مقایسه‌اند. مردم برخی کرات دارای یک غده، دیگران دو غده، مثل یورنشیاییها، در حالی که در کرات دیگر نژادها دارای سه عدد از این غدد ویژه هستند. تخیل ذاتی و دریافت معنوی قطعاً توسط این عطیۀ ناهمسان شیمیایی تأثیر می‌پذیرد.

از میان انواع دریافت روحی، شصت و پنج درصد از گروه دوم هستند، مثل نژادهای یورنشیا. دوازده درصد از نوع اول هستند، طبعاً کمتر پذیرا، در حالی که بیست و سه درصد در طول حیات زمینی بیشتر به معنویت تمایل دارند. اما چنین تمایزاتی از مرگ طبیعی جان به در نمی‌برند. کلیۀ این تفاوتهای نژادی فقط به حیات در جسم مربوطند.

4- ادوار سیاره‌ای انسانی. این طبقه‌بندی، تسلسل اعطاهای موقت را، آنطور که روی وضعیت زمینی انسان و دریافت وی از خدمت روحانی آسمانی تأثیر می‌گذارند، به رسمیت می‌شناسد.

حیات توسط حاملین حیات در سیارات آغاز می‌گردد و آنها تا مدتی بعد از ظهور تکاملی انسان فانی از رشد و نمو آن مراقبت می‌کنند. پیش از این که حاملین حیات یک سیاره را ترک کنند، بر حسب معمول یک پرنس سیاره‌ای را به عنوان فرمانروای زمین منصوب می‌دارند. با این فرمانروا سهمیۀ کاملی از نیروهای کمکی تحت فرمان و مددکاران خادم وارد می‌شوند، و همزمان با ورود وی اولین داوری برای زندگان و مردگان صورت می‌گیرد.

با پدیدار شدن گروههای بشری، این پرنس سیاره‌ای می‌آید تا شروع تمدن بشری را افتتاح نماید و کانون جامعۀ بشری را ایجاد کند. دنیای مغشوش شما برای ایام اولیۀ حکومت پرنسهای سیاره‌ای معیار نیست، زیرا نزدیک به آغاز چنین حکومتی در یورنشیا بود که پرنس سیاره‌ای شما، کلیگسشیا، بخت خود را با شورش حاکم سیستم، لوسیفر، آزمایش نمود. سیارۀ شما از آن هنگام مسیری طوفانی را دنبال نموده است.

در یک کرۀ تکاملی نرمال، در طول رژیم پرنس سیاره‌ای، و مدت کوتاهی بعد از این که حاکم سیستم یک پسر و دختر ماتریال را به آن سیاره اعزام داشت، پیشرفت نژادی به اوج طبیعی بیولوژیک خود می‌رسد. این موجودات وارداتی به عنوان ارتقا دهندگان بیولوژیک خدمت می‌کنند. خطای آنها در یورنشیا تاریخ سیاره‌ای شما را بیشتر پیچیده ساخت.

هنگامی که پیشرفت عقلانی و اخلاقی یک نژاد بشری به منتها درجۀ توسعۀ تکاملی رسید، یک پسر آوُنال بهشت در یک مأموریت مجیستریال می‌آید. و بعدها، بعد از این که وضعیت معنوی چنین کره‌ای به سرحد نیل طبیعی آن نزدیک می‌شود، سیاره توسط یک پسر اعطایی بهشت مورد دیدار واقع می‌شود. مأموریت اصلی یک پسر اعطایی برقراری وضعیت سیاره‌ای و رها ساختن روح حقیقت برای کارکرد سیاره‌ای و بدین ترتیب عملی ساختن آمدن تنظیم کنندگان فکر در سطح سراسری است.

اینجا، بار دیگر، یورنشیا از مسیر خارج می‌شود: هرگز یک مأموریت مجیستریال در کرۀ شما صورت نگرفته است، و پسر اعطایی شما نیز از رتبۀ آوُنال نبود. سیارۀ شما از نشان افتخار‌آمیزِ منزلگاهِ سیاره‌ایِ انسانی شدنِ پسر عالی مقام، میکائیل نبادان، بهره‌مند شد.

در نتیجۀ خدمت روحانی کلیۀ رسته‌های پی در پی فرزندی الهی، کرات مسکونی و نژادهای در حال پیشرفت آن شروع به نزدیکی به اوج تکامل سیاره‌ای می‌کنند. چنین کراتی اکنون برای مأموریت کمال آفرین، ورود پسران آموزگار تثلیث، مستعد می‌شوند. این عصر پسران آموزگار، کانال ورود به عصر نهایی سیاره‌ای — اوتوپیای تکاملی— عصر نور و حیات، می‌باشد.

این طبقه‌بندی موجودات بشری در یک مقالۀ بعدی توجه ویژه‌ای را به خود اختصاص خواهد داد.

5- سری خویشاوندی مخلوق. سیارات نه تنها به طور عمودی در داخل سیستمها، کواکب، و غیره سازماندهی شده‌اند، بلکه مدیریت جهان همچنین گروه‌بندیهای افقی مطابق نوع، سری، و سایر روابط را در نظر گرفته است. این ادارۀ عرضی جهان عمدتاً به هماهنگی فعالیتهایی با طبیعت خویشاوندی که مستقلاً در کرات مختلف شکوفا شده‌اند مربوط می‌شود. این طبقات خویشاوند مخلوقات جهان به طور مرتب توسط یک گروه مرکب از شخصیتهای والایی که در رأس آنها پایان دهندگان مجرب دیرپا قرار دارند بازدید می‌شوند.

این عوامل خویشاوندی در کلیۀ سطوح آشکار هستند. زیرا سری خویشاوندی در میان شخصیتهای غیربشری و نیز در میان مخلوقات انسانی — حتی بین انواع بشری و فوق بشری — وجود دارد. موجودات هوشمند به طور عمودی در دوازده گروه بزرگ که هر یک دارای هفت بخش عمده هستند به هم همبسته‌اند. هماهنگی این گروههای موجودات بشری که به طور ویژه مرتبطند احتمالاً از طریق یک تکنیک ایزد متعال که به طور کامل قابل درک نیست ایجاد می‌شود.

6- سری پیوند با تنظیم کننده. طبقه‌بندی معنوی یا گروه‌بندی کلیۀ انسانها در طول تجربۀ پیش از یگانه شدن آنان از طریق رابطۀ وضعیت شخصیت با ناصح اسرارآمیز ساکن در فرد به طور کامل تعیین می‌شود. تقریباً نود در صد از کرات مسکونی نبادان با انسانهایی که با تنظیم کننده یگانه می‌شوند پر شده است. در مقایسه، در یک جهان نزدیک، کمی بیش از نیمی از کرات موجوداتی را در بر می‌گیرند که تنظیم کننده در آنها ساکن است و کاندیداهایی برای پیوند ابدی هستند.

7- تکنیکهای گریز از زمین. اساساً فقط یک راه برای آغاز نمودن حیات ویژۀ بشری در کرات مسکونی وجود دارد، و آن از طریق تولید مثل مخلوق و تولد طبیعی است، اما تکنیکهای بیشماری وجود دارند که انسان از طریق آنها می‌تواند از وضعیت زمینی خویش بگریزد و به جریان درونگرای فراز یابندگان بهشت دست یابد.

6- گریز از زمین

کلیۀ انواع مختلف فیزیکی و سری سیاره‌ای انسانها به طور یکسان از خدمت روحانی تنظیم کنندگان فکر، فرشتگان نگاهبان، و انواع گوناگون گروههای بزرگ پیام‌آوران روح بیکران بهره‌مند هستند. همگی مثل هم از طریق رهایی با مرگ طبیعی از اسارت جسم آزاد می‌شوند، و همگی همانند هم از آنجا به کرات تکامل معنوی و پیشرفت فکریِ مورانشیا می‌روند.

گهگاه با خواست مسئولین سیاره‌ای یا حاکمان سیستم، رستاخیزهای ویژۀ بقا یافتگان خفته به وقوع می‌پیوندد. چنین رستاخیزهایی حداقل هر هزار سال زمان سیاره‌ای رخ می‌دهند. در آن هنگام نه همگی بلکه ”بسیاری از آنها که در خاک خفته‌اند بیدار می‌شوند.“ این رستاخیزهای ویژه به مناسبت بسیج گروههای مخصوص فراز یابندگان برای خدمت مشخص در طرح جهان محلی برای صعود انسان می‌باشد. دلایل عملی و برقراری پیوندهای عاطفی هر دو به این رستاخیزهای ویژه مربوطند.

در سراسر اعصار پیشینِ یک کرۀ مسکونی، بسیاری در رستاخیزهای ویژه و هزاره‌ای به کرات قصر فرا خوانده می‌شوند، اما بیشتر بقا یافتگان در افتتاح یک اعطای جدید که با ظهور یک پسر الهی متعلق به خدمت سیاره‌ای مربوط است مجدداً شخصیت می‌یابند.

1- انسانهای نوع بقای اعطایی یا گروهی. با ورود اولین تنظیم کننده در یک سیارۀ مسکونی، سرافیمهای نگاهبان نیز ظاهر می‌شوند. آنها برای گریز از زمین ضروری هستند. در سراسر دورۀ توقف حیاتِ بقا یافتگان خفته، ارزشهای معنوی و واقعیات ابدی روانهای به تازگی شکل گرفته و فناناپذیر آنان توسط سرافیمهای شخصی یا گروهیِ نگاهبان به صورت یک امانت مقدس نگاهداری می‌شود.

نگاهبانان گروهی که به بقا یافتگان خفته تخصیص یافته‌اند همیشه با پسران داور در کرات ظهور خویش عمل می‌کنند. ”او فرشتگان خود را خواهد فرستاد، و آنها برگزیدگان وی را از چهار سوی عالم گرد خواهند آورد.“ با هر سرافیم که برای تجدید شخصیت یک انسان خفته در مأموریت است، یک تنظیم کنندۀ بازگشته عمل می‌کند. همان جزءِ فناناپذیر پدر که در طی دوران بودن در جسم در او زندگی می‌کرد. و بدین ترتیب هویت به شکل اولیۀ خود باز می‌گردد و شخصیت دوباره زنده می‌شود. این تنظیم کنندگانِ در حال انتظار در طول خوابیدنِ تابعین خود در دیوینینگتون خدمت می‌کنند. آنها هرگز در ذهن انسان دیگری در این اثنا اقامت نمی‌کنند.

در حالی که کرات قدیمی‌تر وجود انسانی مسکنگاه آن انواع بسیار تکامل یافته و بدیعاً معنوی موجودات بشری که عملاً از حیات مورانشیا معاف هستند می‌باشند، اعصار پیشین نژادهای حیوان منشأ با انسانهایی بدوی تعیین ویژگی می‌شوند که آنقدر ناکاملند که پیوند با تنظیم کنندگانشان غیرممکن است. بیدارسازی مجدد این انسانها از طریق فرشتگان نگاهبان در تلفیق با یک بخش مجزای روح جاودان سومین منبع و مرکز صورت می‌گیرد.

بقا یافتگان خفتۀ یک عصر سیاره‌ای بدین گونه در فراخوانیهای اعطایی از نو در جسم ظاهر می‌شوند. اما در رابطه با شخصیتهای غیرقابل نجات یک عالم، هیچ روح فناناپذیری حضور ندارد که با نگاهبانان گروهی سرنوشت عمل نماید، و این امر توقف وجود مخلوق را در بر دارد. در حالی که برخی از نگارشات شما وقوع این رخدادها را در سیارات مرگ انسانی تصویر نموده‌اند، در واقع آنها همگی در کرات قصر رخ می‌دهند.

2- انسانهای رسته‌های جداگانۀ صعود. پیشرفت جداگانۀ موجودات بشری از طریق نیل پیاپی و عبور (چیره دستی) آنان از میان هفت دایرۀ کیهانی اندازه‌گیری می‌شود. این دایره‌های پیشرفت انسانی، سطوح ارزشهای مربوطۀ عقلانی، اجتماعی، معنوی، و بینش کیهانی هستند. انسانها از دایرۀ هفتم شروع نموده و برای رسیدن به دایرۀ اول تلاش می‌کنند، و به کلیۀ کسانی که به سومین دایره دست می‌یابند، فوراً نگاهبانان شخصی سرنوشت تخصیص می‌یابد. این انسانها مستقل از داوریهای اعطایی یا دیگر، می‌توانند در حیات مورانشیا از نو در جسم ظاهر شوند.

در سراسر اعصار پیشین یک کرۀ تکاملی، انسانهای اندکی در روز سوم به داوری می‌روند. اما به تدریج که اعصار سپری می‌شوند، بیشتر و بیشتر نگاهبانان شخصی سرنوشت به انسانهای در حال پیشرفت تخصیص می‌یابند، و بدین ترتیب تعداد فزاینده‌ای از این مخلوقات در حال تکامل در اولین کرۀ قصر در سومین روز بعد از مرگ طبیعی در جسم ظاهر می‌شوند. در چنین مواقعی بازگشت تنظیم کننده نشانگر بیدار کردن روان بشری است، و این تجدید شخصیت فرد مرده است، درست همانطور که عملاً فراخوانی دست جمعی در پایان یک اعطا در کرات تکاملی انجام می‌پذیرد.

سه گروه از فراز یابندگان جداگانه وجود دارند: افراد کمتر پیشرفته در کرۀ آغازین یا اولین کرۀ قصر فرود می‌آیند. گروه پیشرفته‌تر ممکن است مطابق پیشرفت پیشین سیاره‌ای دورۀ زندگی مورانشیا را در هر یک از کرات میانی قصر دنبال کنند. پیشرفته‌ترین این اقسام در واقع تجربۀ مورانشیایی خود را در هفتمین کرۀ قصر آغاز می‌کنند.

3- انسانهای نوع وابسته به دورۀ آزمایشی صعود. در چشمان جهان، ورود یک تنظیم کننده در بر گیرندۀ هویت است، و کلیۀ موجوداتی که تنظیم کننده در آنها ساکن است در طومار فراخوانی قضاوت قرار دارند. اما حیات گذرا در کرات تکاملی غیرقابل اطمینان است، و بسیاری پیش از برگزیدن دورۀ زندگانی بهشت در جوانی می‌میرند. چنین کودکان و جوانانی که تنظیم کننده در آنها ساکن است، پدر و مادری با پیشرفته‌ترین وضعیت معنوی را دنبال می‌کنند، و بدین گونه در سومین روز، در یک رستاخیز ویژه، یا در فراخوانیهای مرتب هزاره‌ای و اعطایی، به کرۀ پایان دهندگان سیستم (مهد کودک دورۀ آزمایشی) می‌روند.

کودکانی که در هنگام مردن جوانتر از آن هستند که از تنظیم کنندۀ فکری برخوردار شوند، به طور همزمان با ورود هر یک از والدین در کرات قصر، در کرۀ پایان دهندگان سیستمهای محلی تجدید شخصیت می‌شوند. یک کودک در لحظۀ تولد انسانی موجودیت فیزیکی کسب می‌کند، اما در رابطه با بقا، کلیۀ کودکان بدون تنظیم کننده هنوز به صورت الحاق یافته به والدین خود محسوب می‌شوند.

تنظیم کنندگان فکر در لحظۀ موعود می‌آیند تا در این کوچولوها اقامت گزینند، در حالی که خدمت فرشتگان سراف به هر دو گروه نوع بقای وابسته به دورۀ آزمایشی به طور کلی مشابه خدمت به والدۀ پیشرفته‌تر است، یا اگر فقط یکی بقا یابد برابر با خدمت به والده است. به آنهایی که به سومین دایره دست می‌یابند، صرف نظر از وضعیت والدینشان، نگاهبانان شخصی داده می‌شود.

مهد کودکهای مشابه دورۀ آزمایشی در کرات پایان دهندگان کوکبه و ستاد مرکزی جهان برای کودکان بدون تنظیم کننده از نوع اولیه و ثانویۀ تغییر یافتۀ فراز یابندگان برقرار هستند.

4- انسانهای نوع ثانویۀ تغییر یافتۀ صعود. اینها موجودات پیشرفتۀ بشری از کرات میانی تکاملی هستند. به عنوان یک قاعده، آنها نسبت به مرگ طبیعی مصون نیستند، اما برای عبور از میان هفت کرات قصر معافند.

گروه کمتر کمال یافته در ستاد مرکزی سیستم محلی خود از نو بیدار می‌شوند و فقط از کرات قصر عبور می‌کنند. گروه میانی به کرات آموزشی کوکبه می‌روند. آنها از تمامی نظام مورانشیای سیستم محلی عبور می‌کنند. باز دورتر از آن در اعصار سیاره‌ای تلاش معنوی، بسیاری از بقا یافتگان در ستاد مرکزی کوکبه بیدار می‌شوند و در آنجا صعود بهشتی را آغاز می‌کنند.

اما پیش از آن که هر یک از این گروهها به جلو گام بردارند، باید به کراتی که وارد نشدند به عنوان آموزگار بازگردند و در آن قلمروهایی که به عنوان دانشجو از آنها عبور کردند به عنوان آموزگار تجارب بسیاری کسب کنند. آنها همگی متعاقباً از طریق مسیرهای مقرر شدۀ پیشرفت انسانی رهسپار بهشت می‌شوند.

5- انسانهای نوع اولیۀ تغییر یافتۀ صعود. این انسانها به نوع پیوند یافته با تنظیم کننده از حیات تکاملی تعلق دارند، اما آنها اکثر اوقات نمایندۀ مراحل نهایی توسعۀ انسانی در یک کرۀ در حال تکاملند. این موجودات جلال یافته از عبور از دروازه‌های مرگ معاف هستند. آنها به تصرف پسر تسلیم هستند. آنها از میان زندگان به دنیای آن سو عبور نموده و فوراً در حضور پسر عالی مقام در ستاد مرکزی جهان محلی ظهور می‌یابند.

اینها انسانهایی هستند که در طول حیات انسانی با تنظیم کنندگان خود پیوند می‌یابند، و چنین شخصیتهای پیوند خورده با تنظیم کننده پیش از آن که با اشکال مورانشیا پوشش یابند آزادانه فضا را در می‌نوردند. این روانهای پیوند خورده از طریق عبور مستقیم تنظیم کننده به تالارهای زنده‌سازی کرات بالاتر مورانشیا رهسپار می‌شوند. در آنجا آنها درست مثل کلیۀ انسانهای دیگر که از کرات تکاملی می‌آیند، جامۀ اولیۀ مورانشیای خویش را دریافت می‌دارند.

این نوع اولیۀ تغییر یافتۀ صعود انسانی ممکن است شامل حال افراد در هر یک از سریهای سیاره‌ای، از پایین‌ترین تا بالاترین مراحل کرات پیوند با تنظیم کننده بشود، اما اغلب بعد از این که از مزایای اقامتهای بیشمار موقت پسران الهی برخوردار شده‌اند در کرات قدیمی‌تر کارکرد دارد.

با استقرار عصر سیاره‌ای نور و حیات، بسیاری از طریق نوع اولیۀ تغییر یافتۀ انتقال به کرات مورانشیای جهان اعزام می‌شوند. بعدها در مراحل پیشرفتۀ وجودِ تثبیت شده، هنگامی که اکثریت انسانها با ترک یک قلمرو در این طبقه جای می‌گیرند، سیاره به صورت کره‌ای که به این سری تعلق دارد در نظر گرفته می‌شود. وقوع مرگ طبیعی در کراتی که مدتها از استقرار آنان در نور و حیات می‌گذرد پیوسته کمتر می‌شود.

[عرضه شده توسط یک ملک صادق از مدرسۀ مدیریت سیاره‌ای در جروسم.]