مقالۀ 110 رابطۀ تنظیم کنندگان با افراد انسانی

   
   Paragraph Numbers: On | Off
نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

نسخۀ پیشنویس

مقالۀ 110

رابطۀ تنظیم کنندگان با افراد انسانی

اعطای موجودات ناکاملی که از آزادی برخوردار باشند تراژدی اجتناب ناپذیری را در پی دارد، و طبیعت الوهیت کاملِ نیایی چنین است که به طور عمومی و با عطوفت با همیاری مهرآمیز در این رنجها سهیم باشد.

تا جایی که من با امور یک جهان آشنایی دارم، من به مهر و جانفشانی یک تنظیم کنندۀ فکر به عنوان حقیقی‌ترین عطوفت الهی در تمامی آفرینش می‌نگرم. مهر پسران در خدمتشان به نژادها فوق‌العاده است، اما وقف یک تنظیم کننده به فرد به گونه‌ای متأثر کننده متعالی، و به طوری الهی پدرگونه است. پدر بهشتی ظاهراً این شکل از تماس شخصی با تک تک مخلوقاتش را به عنوان یک امتیاز منحصر به فرد آفریدگار حفظ کرده است. و در تمامی جهان جهانها هیچ چیز وجود ندارد که با خدمت شگفت‌انگیز این موجودات غیرشخصی که به گونه‌ای بسیار سحرانگیز در فرزندان سیارات تکاملی ساکنند دقیقاً قابل مقایسه باشد.

1- سکنی گزینی در ذهن انسانی

نباید تنظیم کنندگان را به صورت موجوداتی که در مغز مادی موجودات بشری زندگی می‌کنند در نظر گرفت. آنها اجزای ارگانیک مخلوقات فیزیکی عالم نیستند. می‌توان تنظیم کنندۀ فکر را به طور صحیح‌تر به این صورت تجسم نمود که در ذهن فانی انسان سکنی می‌گزیند، نه این که در محدودۀ یک ارگان فیزیکی تنها وجود داشته باشد. و تنظیم کننده به طور غیرمستقیم و ناشناخته دائماً با فرد بشری ارتباط برقرار می‌کند، به ویژه در طول آن تجارب والای تماس نیایش‌آمیز ذهن با روح در فوق آگاهی.

ای کاش برای من ممکن بود که به انسانهای در حال تکامل کمک کنم به درک بهتر و قدردانی کاملتری از کار فداکارانه و پرعظمت تنظیم کنندگانی که در درونشان زندگی می‌کنند دست یابند، تنظیم کنندگانی که به طور صمیمانه به کار شکوفایی سعادت معنوی انسان وفادارند. این ناصحان برای فازهای بالاتر اذهان انسانها خادمان مؤثری هستند؛ آنها کنترلگران خردمند و باتجربۀ پتانسیل معنوی نیروی عقلانی بشری هستند. این یاوران آسمانی وقف کار عظیم هدایت امن شما به سوی درون و بالا به سمت پناهگاه آسمانیِ شادمانی می‌باشند. این زحمتکشان خستگی ناپذیر برای ابد وقف ظهور آیندۀ پیروزی حقیقت الهی در زندگانی شما هستند. آنها کارکنان مراقبی هستند که ضمن این که ذهن خدا آگاه بشری را از مخاطرات پنهان شرارت دور می‌سازند، روان در حال تکامل انسان را به سوی لنگرگاههای الهی کمال در سواحل دوردست و جاودانه با مهارت هدایت می‌کنند. تنظیم کنندگان رهبران با محبت، راهنمایان امن و مطمئن شما در میان پیچ راههای تاریک و نامطمئن دوران کوتاه زندگی زمینی شما هستند؛ آنها آموزگاران صبوری هستند که دائماً افراد تابع خود را در مسیرهای کمال تدریجی به طور پیوسته مصرانه به پیش هدایت می‌کنند. آنها نگاهدارندگان مراقب ارزشهای متعالی کاراکتر مخلوق هستند. ای کاش که شما می‌توانستید آنها را بیشتر دوست داشته باشید، به طور کاملتر با آنها همکاری کنید، و آنها را با عطوفت بیشتری گرامی بدارید.

اگر چه سکنی گزینان الهی عمدتاً درگیر آمادگی معنوی شما برای مرحلۀ بعدی وجود پایان ناپذیر هستند، همچنین به بهروزی گذرای شما و دستاوردهای واقعی شما در زمین عمیقاً علاقمند هستند. آنها از مساعدت کردن به سلامتی، شادی، و سعادت حقیقی شما بسیار شادمان می‌شوند. آنها نسبت به موفقیت شما در کلیۀ امور پیشرفت سیاره‌ای که مغایر با حیات آیندۀ پیشرفت جاودانۀ شما نیست بی‌تفاوت نیستند.

تنظیم کنندگان به کارهای روزانۀ شما و جزئیات چندگانۀ زندگی شما درست تا آن حد که در تعیین گزینشهای با اهمیت گذرا و تصمیمات حیاتی معنوی شما مؤثرند، و لذا در حل مشکل بقای روان و پیشرفت جاودانۀ شما نقش دارند، علاقمند و در آن درگیر هستند. تنظیم کننده، در حالی که در رابطه با بهروزی صرفاً گذرا غیرفعال است، پیرامون کلیۀ امور آیندۀ جاودان شما به گونه‌ای الهی فعال است.

تنظیم کننده در تمامی مصائب و طی هر بیماری که ذهنیت را به طور کامل نابود نسازد با شما باقی می‌ماند. اما ناپاک ساختن آگاهانه یا آلوده کردن عمدی بدن فیزیکی که باید به عنوان منزلگاه زمینی این هدیۀ شگفت‌انگیز خداوند خدمت کند چقدر نامهربانانه است. تمامی سموم فیزیکی تلاشهای تنظیم کننده را برای تعالی بخشیدن به ذهن مادی به اندازۀ زیاد کند می‌کنند، ضمن این که سموم ذهنی ترس، خشم، رشک، حسادت، سوءظن، و عدم بردباری به همین ترتیب پیشرفت معنوی روان در حال تکامل را به اندازۀ فاحش مختل می‌سازند.

شما امروز دورۀ آشنایی با تنظیم کنندۀ خود را طی می‌کنید؛ و فقط اگر وفاداری‌تان را نسبت به اعتمادی که روح الهی که در یگانگی جاودانه به دنبال ذهن و روان شماست به شما ورزیده اثبات کنید، سرانجام آن یگانگی مورانشیا، آن توازن آسمانی، آن همکاری کیهانی، آن هماهنگی الهی، آن پیوند آسمانی، آن آمیزش پایان ناپذیر هویت، آن یگانگی وجود که آنقدر کامل و نهایی است، که حتی باتجربه‌ترین شخصیتها هرگز نمی‌توانند شرکای پیوند — انسان فانی و تنظیم کنندۀ الهی — را به عنوان هویتهای جداگانه جداسازی نموده یا تشخیص دهند، به وقوع خواهد پیوست.

2- تنظیم کنندگان و ارادۀ بشری

هنگامی که تنظیم کنندگان فکر در اذهان بشری سکنی می‌گزینند، مدلهای دوران زندگانی، حیاتهای ایده‌آل را، آنطور که توسط خودشان و تنظیم کنندگان شخصیت یافتۀ دیوینینگتون تعیین شده و از پیش مقرر گشته است، و توسط تنظیم کنندۀ شخصیت یافتۀ یورنشیا تأیید شده است، با خود می‌آورند. بدین ترتیب آنها با یک طرح قطعی و از پیش تعیین شده برای توسعۀ عقلانی و معنوی افراد بشری تابع خویش شروع به کار می‌کنند، اما برای هیچ موجود بشری واجب نیست که این طرح را بپذیرد. شما همگی در معرض سرنوشت از پیش تعیین شده قرار دارید، اما برای شما از پیش مقرر نگشته که این پیش سرنوشت الهی را باید بپذیرید؛ شما آزادی کامل دارید که هر بخش یا تمامی برنامۀ تنظیم کنندگان فکر را رد کنید. مأموریت آنها این است که موجب چنان تغییرات ذهنی شوند و چنان تنظیمات معنوی را انجام دهند که شما مشتاقانه و با هوشمندی به آنان اجازه دهید نفوذ بیشتری روی جهت‌گیری شخصیتی به دست آورند؛ اما این ناصحان الهی تحت هیچ شرایطی از شما سوءِ استفاده نمی‌کنند، یا به هیچ وجه به طور اختیاری در انتخابها و تصمیمات شما اعمال نفوذ نمی‌کنند. تنظیم کنندگان به استقلال شخصیت شما احترام می‌گذارند؛ آنها همیشه مطیع خواست شما هستند.

آنها در روشهای کارشان پایدار، با ابتکار، و کامل هستند، اما به خویشتنِ ارادی میزبانانشان هرگز آسیب نمی‌رسانند. هیچ موجود بشری بر خلاف خواستش توسط یک ناصح الهی هرگز معنوی نخواهد شد؛ بقا یک هدیۀ خدایان است که باید توسط مخلوقات زمان آرزو شود. در تحلیل نهایی، اسناد نشان خواهند داد که هر چه تنظیم کننده در انجامش برای شما موفق شده، دگرگونی با رضایت همیارانۀ شما صورت گرفته است؛ شما در دستیابی به هر گام از دگرگونی عظیم دوران زندگانی فرازگرایانه یک شریک مشتاق تنظیم کننده بوده‌اید.

تنظیم کننده سعی نمی‌کند اندیشۀ شما را بدین نحو کنترل کند، بلکه آن را معنوی و جاودانه می‌سازد. نه فرشتگان و نه تنظیم کنندگان مستقیماً وقف تأثیرگذاری روی اندیشۀ بشری نیستند؛ این امتیاز منحصر به فرد شخصیتی شماست. تنظیم کنندگان وقف بهبود، تعدیل، تنظیم، و هماهنگی روندهای فکری شما هستند؛ اما به طور ویژه‌تر و مشخص‌تر آنها وقف کار ایجاد همتاهای روحی دوران زندگانی شما، نسخه‌های مورانشیایی نفس حقیقی در حال پیشرفت شما برای مقاصد بقا هستند.

تنظیم کنندگان در گسترۀ سطوح بالاتر ذهن بشری کار می‌کنند، و به طور بی‌وقفه در صدد ایجاد همتا‌های مورانشیاییِ هر مفهوم خرد انسانی هستند. از این رو دو واقعیت وجود دارد که به مدارهای ذهن بشری خطور کرده و روی آن متمرکز است: یکی یک نفس بشری است که از طرحهای آغازین حاملین حیات تکامل یافته است، دیگری، یک وجود فناناپذیر از کرات بالاتر دیوینینگتون، یک هدیۀ سکنی گزین از جانب خداوند است. اما نفس بشری نیز یک خودِ شخصی است؛ آن شخصیت دارد.

شما به عنوان یک مخلوق شخصی از ذهن و اراده برخوردار هستید. تنظیم کننده به عنوان یک مخلوق پیش شخصی از پیش ذهن و پیش اراده برخوردار است. اگر شما چنان به طور کامل با ذهن تنظیم کننده همسان شوید که در توافق کامل با آن باشید، آنگاه اذهان شما یگانه می‌شوند، و شما نیروی تقویتی ذهن تنظیم کننده را دریافت می‌کنید. متعاقباً اگر ارادۀ شما فرمان به اجرای تصمیمات این ذهن جدید یا ترکیبی دهد و آن را تقویت کند، ارادۀ پیش شخصی تنظیم کننده از طریق تصمیم شما به تجلی شخصیت دست می‌یابد، و تا جایی که به آن پروژۀ خاص مربوط است، شما و تنظیم کننده یکی هستید. ذهن شما به هماهنگی ربانی دست یافته است، و ارادۀ تنظیم کننده به تجلی شخصیت دست یافته است.

تا حدی که این هویت تحقق یافته است، از نظر ذهنی شما به نوع مورانشیایی وجود نزدیک می‌شوید. ذهن مورانشیا واژه‌ای است که نشانگر جوهر و جمع کل اذهان همکاری کننده‌ای است که از سرشت مادی و روحی گوناگون برخوردارند. از این رو خرد مورانشیا دلالت بر یک ذهن دوگانه در جهان محلی دارد که توسط یک اراده مورد استیلا واقع شده‌ است. و در رابطه با انسانها این اراده‌ای است که منشأ آن بشری است، و از طریق تعیین هویت ذهن بشری انسان با ذهنیت خداوند در حال الهی شدن است.

3- همکاری با تنظیم کننده

تنظیم کنندگان مشغول به بازی مقدس و پرعظمت اعصار هستند؛ آنها درگیر یکی از ماجراهای متعالی زمان در فضا هستند. و چقدر شادمان هستند، هنگامی که همکاری شما به آنان اجازه می‌دهد که همینطور که به انجام کارهای بزرگترشان در ابدیت ادامه می‌دهند، به تقلاهای کوتاه شما که متعلق به زمان است یاری رسانند. اما معمولاً هنگامی که تنظیم کنندۀ شما سعی می‌کند با شما ارتباط برقرار کند، در مسیرهای مادیِ جریانات انرژیِ ذهن بشری پیام گم می‌شود؛ فقط گهگاه شما یک پژواک، یک پژواک ضعیف و دور صدای الهی را می‌گیرید.

موفقیت تنظیم کنندۀ شما در کار هدایت شما طی حیات مادی و موجب بقای شما شدن آن چنان زیاد به تئوریهای اعتقادی شما بستگی ندارد که تصمیمات، عزم، و ایمان راسخ شما دارد. تمامی این حرکتهای رشد شخصیت تأثیرات نیرومندی می‌شوند که به پیشرفت شما کمک می‌کنند، زیرا آنها به شما کمک می‌کنند که با تنظیم کننده همکاری کنید؛ آنها به شما کمک می‌کنند که از مقاومت دست بکشید. تنظیم کنندگان فکر تا آن حد در مسئولیتهای زمینی خود موفق می‌شوند یا ظاهراً شکست می‌خورند که انسانها در همکاری با طرحی که از طریق آن می‌توانند در امتداد مسیر فرازگرایانۀ دستیابی به کمال پیش روند، موفق شوند یا شکست بخورند. راز بقا در نهایت میل انسان به خداگونه شدن و در تمایل مربوطه به انجام هر چیز و تمامی چیزهایی که برای نیل نهایی به آن اشتیاق وافر ضروری هستند نهفته است.

هنگامی که ما از موفقیت یا شکست یک تنظیم کننده صحبت می‌کنیم، منظورمان بقای بشری است. تنظیم کنندگان هرگز شکست نمی‌خورند؛ جوهر وجودی آنان الهی است، و آنها همیشه در هر یک از تعهدات خویش پیروزمند بیرون می‌آیند.

من اغلب مشاهده می‌کنم که بسیاری از شما وقت و فکر خیلی زیادی را صرف امور صرفاً جزئی زندگی می‌کنید، در حالی که واقعیات اساسی‌تری را که اهمیت ابدی دارند تقریباً کاملاً نادیده می‌انگارید، همان دستاوردهایی را که به پیدایش یک توافق کاریِ موزون‌تر میان شما و تنظیم کنندگان شما مربوط هستند. هدف بزرگ وجود بشری این است که با ربانیت تنظیم کنندۀ سکنی گزین هماهنگ شود؛ دستاورد بزرگ حیات انسانی نیل به یک وقف حقیقی و با درایت به اهداف جاودانۀ روحی الهی که در درون ذهن شما منتظر است و کار می‌کند می‌باشد. اما یک تلاش وقف شده و مصمم برای واقعیت بخشیدن به سرنوشت جاودان با یک حیات سرخوش و شادمان و با یک دوران زندگانی موفق و شرافتمند در زمین به طور کامل سازگار است. همکاری با تنظیم کنندۀ فکر مستلزم شکنجۀ خود، پرهیزکاری مسخره، یا تحقیر خودِ ریاکارانه و متظاهرانه نیست. زندگی ایده‌آل به جای وجود یک دلهرۀ هراس‌انگیز، در بر گیرندۀ خدمت مهرآمیز است.

سردرگمی، متحیر بودن، حتی گاهی اوقات مأیوس و پریشان خاطر بودن، لزوماً نشانگر مقاومت در برابر راهبریهای تنظیم کنندۀ ساکن نیست. چنین برخوردهایی ممکن است گاهی اوقات به معنی فقدان همکاری فعال با ناصح الهی باشد و از این رو ممکن است پیشرفت معنوی را تا اندازه‌ای به تأخیر اندازد، اما چنین دشواریهای عقلانیِ احساسی در بقای قطعی روان خداشناس به کمترین وجه اختلال ایجاد نمی‌کنند. نادانی به تنهایی هرگز نمی‌تواند مانع بقا شود؛ تردید ناشی از سردرگمی یا شک ناشی از ترس نیز نمی‌تواند چنین کند. فقط مقاومت آگاهانه نسبت به راهبری تنظیم کننده می‌تواند مانع بقای روان فناناپذیر در حال تکامل شود.

شما نباید همکاری با تنظیم کنندۀ خود را به صورت یک روند ویژۀ خود آگاه تلقی کنید، زیرا چنین نیست؛ اما انگیزه‌های شما و تصمیمات شما، عزم راسخ و اشتیاق کامل شما، در بر گیرندۀ همکاری واقعی و مؤثر هستند. شما می‌توانید به طرق زیر به طور آگاهانه هماهنگی با تنظیم کننده را افزایش دهید:

1- گزینش پاسخ گویی به راهبری الهی؛ بنا نهادن صادقانۀ زندگی بشری روی والاترین آگاهی از حقیقت، زیبایی، و نیکی، و سپس هماهنگی این کیفیتهای ربانیت از طریق خرد، پرستش، ایمان، و مهر ورزیدن.

2- دوست داشتن خداوند و اشتیاق داشتن به مانند او بودن — شناخت راستینِ پدر بودن الهی و پرستش مهرآمیز والدۀ آسمانی.

3- مهر ورزیدن به انسان و اشتیاق صادقانه به خدمت به او — شناخت صمیمانۀ برادری انسان به علاوۀ یک عطوفت هوشمندانه و خردمندانه برای هر یک از همنوعان بشری شما.

4- پذیرش مسرورانۀ شهروندی کیهانی — شناخت صادقانۀ تعهدات تدریجی شما نسبت به ایزد متعال، آگاهی از وابستگی متقابل انسان تکاملی و الوهیت در حال تکامل. این تولد اخلاقیات کیهانی و درک در حال ظهور وظیفۀ جهانی است.

4- کار تنظیم کننده در ذهن

تنظیم کنندگان قادرند جریان مداوم اطلاعات کیهانی را که روی مدارهای اصلی زمان و فضا می‌آید دریافت کنند؛ آنها با هوشمندی روحی و انرژی جهانها در تماس کامل هستند. اما این سکنی گزینان نیرومند قادر نیستند چیز زیادی از این غنای خرد و حقیقت را به دلیل فقدان اشتراک طبیعت و عدم شناخت واکنشمند به اذهان افراد انسانی تابع خود منتقل نمایند.

تنظیم کنندۀ فکر درگیر یک تلاش مداوم برای معنوی ساختن ذهن شماست، طوری که روان مورانشیایی شما را تکامل بخشد؛ اما شما خود عمدتاً از این خدمت روحانی درونی ناآگاهید. شما از تمیز دادن محصول خرد مادی خودتان از آنی که متعلق به فعالیتهای مشترک روان شما و تنظیم کننده است کاملاً ناتوان هستید.

برخی ارائه‌های ناگهانی افکار، نتیجه‌گیریها، و تصاویر دیگر ذهنی گاهی اوقات کار مستقیم یا غیرمستقیم تنظیم کننده است؛ اما بیشتر اوقات آنها پدیداری ناگهانی در داخل ایده‌های خود آگاه هستند که خود را در سطوح پنهان ذهنی گروه‌بندی ساخته‌اند، رویدادهای طبیعی و روزمرۀ کارکرد نرمال و معمول روانی که ذاتی مدارهای ذهن در حال تکامل حیوانی هستند. (در مقایسه با این برون تابیهای نیمه خودآگاه، آشکار سازیهای تنظیم کننده از طریق قلمروهای فوق آگاهی پدیدار می‌شوند.)

تمامی امور ذهنی را که فراتر از سطح مردۀ خود آگاهی هستند به تنظیم کنندگان بسپارید. آنها در موعد مناسب، اگر نه در این دنیا، در کرات قصر نسبت به مسئولیتی که به آنان محول شده به خوبی حساب پس خواهند داد، و سرانجام آن معانی و ارزشهایی را که به توجه و مراقبت آنان سپرده شده به بار خواهند آورد. اگر شما بقا یابید آنها هر گنجینۀ ارزشمند ذهن انسانی را احیا خواهند کرد.

میان موجود بشری و الهی، بین انسان و خداوند، یک خلیج پهناور وجود دارد. نژادهای یورنشیا چنان به مقدار زیاد به طور الکتریکی و شیمیایی کنترل می‌شوند، چنان در رفتار مشترکشان بسیار همانند حیوان هستند، چنان در واکنشهای معمولی خود احساسی هستند، که برای ناصحان به حد فزاینده دشوار است که آنها را راهنمایی و هدایت کنند. شما چنان فاقد تصمیمات شجاعانه و همکاری وقف شده هستید که تنظیم کنندگان ساکن در شما این را تقریباً غیرممکن می‌یابند که با ذهن بشری به طور مستقیم ارتباط برقرار نمایند. حتی هنگامی که این را ممکن می‌یابند که درخشش نور ضعیفی از حقیقت جدید را به روان در حال تکامل انسان نشان دهند، این آشکارسازی معنوی اغلب چنان مخلوق را کور می‌کند که موجب آشوبی از فناتیزم می‌شود، یا دگرگونی عقلانی دیگری را آغاز می‌کند که نتیجه‌ای فاجعه‌بار به بار می‌آورد. بسیاری مذاهب جدید و ‌”ایسم“ های عجیب ناشی از ارتباطات ناتمام، ناکامل، غلط تفهیم شده، و تحریف شدۀ تنظیم کنندگان فکر می‌باشد.

برای هزاران سال، آنطور که اسناد جروسم نشان می‌دهد، در هر نسل موجودات کمتر و کمتری زندگی کرده‌اند که توانسته‌اند با تنظیم کنندگان خودکار با ایمنی عمل کنند. این یک تصویر نگران کننده است، و شخصیتهای سرپرست سِتانیا به پیشنهادات برخی از سرپرستان نزدیکتر سیاره‌ای شما که طرفدار دست زدن به اقدامات طراحی شده برای شکوفایی و حفظ انواع بالاتر معنوی نژادهای یورنشیا هستند، با نظر موافق می‌نگرند.

5- برداشتهای اشتباه از هدایت تنظیم کننده

مأموریت و تأثیر تنظیم کننده را با آنچه که معمولاً خودآگاهی نامیده می‌شود اشتباه نگیرید و در هم نیامیزید؛ آنها به طور مستقیم به هم مربوط نیستند. خودآگاهی یک واکنش بشری و صرفاً روانی است. آن نباید مورد نفرت واقع شود، اما آن به سختی صدای خداوند به روان است، که در واقع تنظیم کنندگان می‌باشند، اگر چنین صدایی را بتوان شنید. خودآگاهی، به درستی، به شما اندرز می‌دهد که کار درست را انجام دهید؛ اما تنظیم کننده، علاوه بر آن، تلاش می‌کند به شما بگوید درست حقیقتاً چیست، یعنی هنگامی که و همینطور که شما قادرید هدایت ناصح را درک کنید.

تجارب خواب دیدن انسان، آن رژۀ نامنظم و بی‌ربط ذهن هماهنگ ناشدۀ در حال خواب، دلیل مکفی شکست تنظیم کنندگان را برای هماهنگ ساختن و مربوط ساختن عوامل ناهمگون ذهن انسان عرضه می‌دارد. به عبارت ساده تنظیم کنندگان نمی‌توانند فقط طی یک دورۀ زندگی به طور اختیاری دو نوع این چنین نامشابه و متنوع از اندیشه همچون بشری و الهی را هماهنگ و همگام کنند. هنگامی که آنها این کار را می‌کنند، آنطور که گاهی اوقات کرده‌اند، چنین روانهایی بدون ضرورت عبور از تجربۀ مرگ مستقیماً به کرات قصر انتقال می‌یابند.

در هنگام خواب، تنظیم کننده تلاش می‌کند فقط به آن چیزی دست یابد که خواست شخصیت مورد سکنی واقع شده از طریق تصمیمات و گزینشهایی که در طول لحظات هشیاری کاملاً بیدار انجام شده، و بدین طریق در قلمروهای فوق ذهن، حوزۀ ارتباطی رابطۀ متقابل بشری و الهی، جای گرفته، از پیش به طور کامل تأیید کرده است.

تنظیم کنندگان ضمن این که میزبانان انسانی‌شان در خواب هستند سعی می‌کنند آفرینشهای خود را در سطوح بالاتر ذهن مادی ثبت نمایند، و برخی از رویاهای عجیب و غریب شما نشانگر شکست آنها در برقراری تماس مؤثر است. پوچ بودن حیات رویایی نه تنها گواه فشار احساسات ابراز نشده است بلکه همچنین نشانۀ تحریف وحشتناک ارائۀ مفاهیم معنوی است که توسط تنظیم کنندگان عرضه می‌شود. شورمندیها، اشتیاقها، و سایر تمایلات ذاتی شما خود را به صورت تصویر نشان می‌دهند و تمایلات ابراز ناشدۀ خود را جانشین پیامهای الهی که سکنی گزینان در طول خواب ناهشیار تلاش می‌کنند در نگارشات روانی بگذارند می‌کنند.

این بی‌نهایت خطرناک است که محتوای حیات رویایی به تنظیم کننده نسبت داده شود. تنظیم کنندگان در طول خواب کار می‌کنند، اما تجارب معمول رویایی شما صرفاً پدیده‌های فیزیولوژیک و روانشناسانه هستند. به همین ترتیب، این مخاطره‌آمیز است که سعی در متمایز ساختن ثبت مفهوم تنظیم کنندگان از دریافت کم و بیش مداوم و هشیارانۀ فرامین خود آگاهی انسانی شود. اینها مشکلاتی هستند که باید از طریق تشخیص فردی و تصمیم شخصی حل شوند. اما یک موجود بشری کار بهتری انجام خواهد داد اگر از طریق باور به این امر که گویش تنظیم کننده یک تجربۀ صرفاً بشری است با رد آن دست به خطا زند تا این که با بالا بردن یک واکنش ذهن بشری به گسترۀ حرمت الهی مرتکب اشتباهی بزرگ شود. به یاد داشته باشید، تأثیر یک تنظیم کنندۀ فکر عمدتاً، گر چه نه به طور کامل، یک تجربۀ فوق آگاهانه است.

همینطور که شما از دایره‌های روانی صعود می‌کنید، به درجات گوناگون و به طور فزاینده، گاهی اوقات به طور مستقیم، اما غالباً به طور غیرمستقیم، با تنظیم کنندگان خود ارتباط برقرار می‌کنید. اما در سر پروراندن این ایده خطرناک است که هر مفهوم جدیدی که منشأ در ذهن بشری دارد توسط تنظیم کننده دیکته می‌شود. غالباً در موجودات نوع شما، آنچه را که شما به عنوان صدای تنظیم کننده می‌پذیرید در واقع برون‌تابی عقلانی خود شماست. این میدان خطرناکی است، و هر موجود بشری باید این مشکلات را مطابق خرد طبیعی بشری و بینش فوق بشری خود برای خود حل کند.

تنظیم کنندۀ موجود بشری که از طریق او این ارتباط دارد صورت می‌گیرد عمدتاً به دلیل بی‌تفاوتی تقریباً کامل این انسان نسبت به هر تجلی نمایانِ حضور درونی تنظیم کننده از چنین گسترۀ پهناوری از فعالیت برخوردار است؛ به راستی جای خوشوقتی است که او در رابطه با کل روند به گونه‌ای هشیار کاملاً خونسرد باقی می‌ماند. او یکی از باتجربه‌ترین تنظیم کنندگان این روزگار و نسل را دارد، و با این وجود واکنش منفعل و نگرانی غیرفعال او نسبت به پدیده‌هایی که به حضور این تنظیم کنندۀ ماهر در ذهن او مربوط است بنا به اعلان فرشتۀ نگاهبان سرنوشت یک واکنش نادر و نیکبختانه است. و این تماماً در بر گیرندۀ یک هماهنگی مطلوب تأثیرات، که هم برای تنظیم کننده در گسترۀ بالاتر عمل و هم برای شریک انسانی از نقطه نظر سلامتی، راندمان، و آرامش مطلوب است، می‌باشد.

6- هفت دایرۀ روانی

جمع کل تحقق یافتن شخصیت در یک کرۀ مادی در محدودۀ فتح پیاپی هفت دایرۀ روانیِ استعداد انسانی محصور می‌باشد. ورود به هفتمین دایره نشانگر آغاز کارکرد حقیقی شخصیت بشری است. به پایان رساندن اولین دایره حاکی از بلوغ نسبی موجود انسانی است. اگر چه پیمودن هفت دایرۀ رشد کیهانی برابر با یگانگی با تنظیم کننده نیست، استیلا بر این دایره‌ها نشانگر دستیابی به آن مراحلی است که مقدمۀ یگانگی با تنظیم کننده هستند.

تنظیم کننده شریک برابر شما در دستیابی به هفت دایره — نیل به بلوغ نسبی انسانی — است. تنظیم کننده به همراه شما دایره‌ها را از هفتم به اول طی می‌کند. اما کاملاً مستقل از همکاری فعال ذهن بشری به وضعیت تعالیت و خود - فعالیت پیش می‌رود.

دایره‌های روانی منحصراً عقلانی نیستند، و کاملاً مورانشیایی نیز نیستند؛ آنها به وضعیت شخصیت، کمال ذهنی، رشد روان، و هماهنگی با تنظیم کننده ربط دارند. پیمایش موفقیت‌آمیز این سطوح کارکرد موزون تمامی شخصیت را مطالبه می‌کند، نه صرفاً یک فاز از آن. رشد اجزا با بلوغ حقیقی کل برابر نیست؛ اجزا در واقع در تناسب با بسط تمامی خود — کل خود — مادی، عقلانی، و روحی رشد می‌کنند.

هنگامی که توسعۀ طبیعت عقلانی سریعتر از رشد معنوی پیش می‌رود، چنین وضعیتی ارتباط با تنظیم کنندۀ فکر را هم دشوار و هم خطرناک می‌سازد. به همین منوال، رشد بیش از حد معنوی به ایجاد یک تفسیر فناتیک و انحرافی از راهبریهای روحیِ سکنی گزینِ الهی تمایل دارد. فقدان ظرفیت معنوی این را بسیار دشوار می‌سازد که به چنین خرد مادی حقایق معنوی را که در فوق آگاهی بالاتر ساکن است منتقل نمود. برای ذهنی که از توازن کامل برخوردار است، و در بدنی از عادات پاکیزه، انرژیهای ثبات یافتۀ عصبی، و کارکرد متوازن شیمیایی جای دارد — هنگامی که نیروهای فیزیکی، ذهنی، و روحی در توازن سه‌گانۀ رشد قرار دارند — حداکثر نور و حقیقت با حداقل خطر گذرا یا ریسک نسبت به بهروزی واقعی چنین موجودی می‌تواند داده شود. انسان از طریق چنین رشد متوازنی دایره‌های پیشرفت سیاره‌ای را، یک به یک، از هفتمین تا اولی، درمی‌نوردد.

تنظیم کنندگان همیشه نزدیک شما هستند و از شما هستند، اما به ندرت می‌توانند به عنوان یک موجود دیگر به طور مستقیم با شما صحبت کنند. تصمیمات عقلانی، گزینشهای اخلاقی، و رشد معنوی شما دایره به دایره به توان تنظیم کنندگان برای کار در ذهن شما می‌افزاید. شما بدین طریق دایره به دایره از مراحل پایین‌تر ارتباط با تنظیم کننده و هماهنگی ذهنی صعود می‌کنید، طوری که تنظیم کننده به طور فزاینده قادر می‌شود تصاویرش را از سرنوشت با وضوح و یقین بیشتر در خود آگاهیِ در حال تکامل این ذهن - روان جویندۀ خداوند ثبت نماید.

هر تصمیمی که شما می‌گیرید یا مانع کارکرد تنظیم کننده می‌شود و یا آن را تسهیل می‌نماید. به همین ترتیب همین تصمیمات ترقی شما را در دایره‌های پیشرفت بشری تعیین می‌نمایند. این حقیقت دارد که برتر بودن یک تصمیم، رابطۀ بحرانی آن، به مقدار زیاد به تأثیر دایره‌ساز آن بستگی دارد. با این وجود، تعداد تصمیمات، تکرارهای مکرر، تکرارهای مصرانه، نیز برای قطعیتِ شکل دهندۀ عادتِ چنین واکنشهایی ضروری هستند.

تعریف دقیق هفت سطح پیشرفت بشر دشوار است، زیرا این سطوح شخصی هستند؛ آنها برای هر فرد فرق می‌کنند و ظاهراً توسط ظرفیت رشد هر موجود بشری تعیین می‌شوند. فتح این سطوح تکامل کیهانی از سه طریق نمایان می‌شود:

1- هماهنگی با تنظیم کننده. ذهن روحی شونده متناسب با دستیابی به دایره به حضور تنظیم کننده نزدیک می‌شود.

2- تکامل روان. پدیداری روان مورانشیا نشانگر گستره و عمق استیلا بر دایره است.

3- واقعیت شخصیت. درجۀ واقعیت فردی مستقیماً از طریق فتح دایره تعیین می‌شود. اشخاص همینطور که از هفتمین سطح وجود انسانی به اولین سطح صعود می‌کنند واقعی‌تر می‌شوند.

همینطور که دایره‌ها پیموده می‌شوند، فرزند تکامل مادی به بشری بالغ با پتانسیل فناناپذیری رشد می‌کند. واقعیت واهیِ طبیعت جنینیِ یک پیمایشگر دایرۀ هفتم راه را برای تجلی آشکارتر طبیعت در حال ظهور مورانشیاییِ یک شهروند جهان محلی باز می‌کند.

در حالی که تعریف دقیق هفت سطح، یا دایره‌های روانی رشد بشری غیرممکن است، مجاز است که حدود حداقل و حداکثر این مراحلِ واقعیت‌یابی بلوغ پیشنهاد شود:

دایرۀ هفتم. هنگامی که در موجودات بشری قدرت انتخاب شخصی، تصمیم فردی، مسئولیت اخلاقی، و ظرفیت دستیابی به فردیت روحی به وجود می‌آید، ورود به این سطح حاصل می‌شود. این نشانگر کارکرد متحد هفت روح یاور ذهن تحت سرپرستی روح خرد، قرار گرفتن مخلوق انسانی تحت نفوذ روح‌القدس، و در یورنشیا اولین کارکرد روح حقیقت، به همراه دریافت یک تنظیم کنندۀ فکر در ذهن انسانی می‌باشد. ورود به دایرۀ هفتم مخلوق انسانی را یک شهروند به راستی بالقوۀ جهان محلی می‌سازد.

دایرۀ سوم. بعد از این که صعود کنندۀ بشری به سومین دایره دست می‌یابد و یک فرشتۀ نگاهبان شخصی سرنوشت دریافت می‌دارد کار تنظیم کننده بسیار مؤثرتر می‌شود. در حالی که ظاهراً هیچ تلاش هماهنگ میان تنظیم کننده و فرشتۀ نگاهبان سراف وجود ندارد، با این وجود یک بهبود خطاناپذیر در تمامی فازهای پیشرفت کیهانی و توسعۀ معنوی به دنبال تخصیص فرشتۀ سراف شخصی همراه مشاهده می‌شود. پس از دستیابی به سومین دایره، تنظیم کننده تلاش می‌کند ذهن انسان را در طول باقیماندۀ حیات انسانی مورانشیایی سازد، به دایره‌های باقیمانده دست یابد، و پیش از آن که مرگ طبیعی شراکت بی‌نظیر را منحل کند مرحلۀ نهایی ارتباط الهی - بشری را به انجام رساند.

اولین دایره. تنظیم کننده بر حسب معمول نمی‌تواند به طور مستقیم و بلافصل با شما صحبت کند تا این که شما به دایرۀ اول و نهایی پیشرفت تدریجی انسانی دست یابید. این سطح نشانگر بالاترین تحقق ممکنِ رابطۀ ذهن با تنظیم کننده در تجربۀ بشری پیش از رهایی روان در حال تکامل مورانشیایی از پوشاکهای بدن مادی می‌باشد. در رابطه با ذهن، احساسات، و بینش کیهانی، این نیل به اولین دایرۀ روانی نزدیکترین تقرب ممکن ذهن مادی و تنظیم کنندۀ روحی در تجربۀ بشری می‌باشد.

شاید بهتر باشد این دایره‌های روانیِ پیشرفت انسانی سطوح کیهانی نامیده شوند — درک واقعی معنی و فهم ارزش نزدیکی تدریجی به آگاهی مورانشیایی از رابطۀ اولیۀ روان تکاملی با ایزد متعال در حال پدیداری. و همین رابطه است که این را برای ابد غیرممکن می‌سازد که اهمیت دایره‌های کیهانی را به ذهن مادی به طور کامل توضیح داد. دستیابی به این دایره‌ها فقط به طور نسبی به خدا آگاهی مربوط است. یک رهنورد دایرۀ هفتم یا ششم می‌تواند تقریباً به اندازۀ یک رهنورد دایرۀ دوم یا اول به راستی خداشناس — از فرزند بودن آگاه — باشد، اما این موجودات دایره‌های پایین‌تر نسبت به رابطۀ تجربی با ایزد متعال، شهروندی جهان، به مراتب کمتر خود آگاه هستند. اگر فرازگرایان پیش از مرگ طبیعی در این دستیابی شکست بخورند دستیابی به این دایره‌های کیهانی بخشی از تجربۀ آنها در کرات قصر خواهد شد.

انگیزۀ ایمان درک کامل فرزند خداوند بودن انسان را تجربی می‌نماید، اما عمل، انجام تصمیمات، برای دستیابی تکاملی به آگاهی از نزدیکی تدریجی به واقعیت کیهانی ایزد متعال ضروری است. ایمان در دنیای روحی پتانسیلها را به واقعیات دگردیس می‌سازد، اما در قلمروهای متناهیِ متعال فقط توسط و به واسطۀ تحقق تجربۀ انتخاب پتانسیلها به واقعیات تبدیل می‌شوند. اما گزینش انجام خواست خداوند ایمان معنوی را به تصمیمات مادی در عمل شخصیت وصل می‌کند و بدین ترتیب یک نقطۀ اتکاءِ الهی و معنوی برای کارکرد مؤثرتر اهرم بشری و مادیِ تشنگی برای خداوند فراهم می‌سازد. چنین هماهنگی خردمندانۀ نیروهای مادی و معنوی هم واقعیت‌یابی کیهانی متعال و هم فهم مورانشیاییِ الوهیتهای بهشت را به اندازۀ زیاد افزایش می‌دهد.

استیلا بر دایره‌های کیهانی به رشد کمی روان مورانشیا، درک معانی متعالی، مربوط است. اما وضعیت کیفی این روان فناناپذیر کاملاً به برخورداری ایمان زنده از این واقعیت - ارزشِ پتانسیل بهشتی بستگی دارد که انسان فانی یک فرزند خدای جاودانه است. از این رو یک رهنورد دایرۀ هفتم به کرات قصر عزیمت می‌کند تا به درک بیشتر کمیِ رشد کیهانی دست یابد، درست همانطور که یک رهنورد دایرۀ دوم یا حتی دایرۀ اول چنین می‌کنند.

میان دستیابی به دایرۀ کیهانی و تجربۀ واقعی معنوی مذهبی فقط یک رابطۀ غیرمستقیم وجود دارد؛ چنین دستیابیهایی دو جانبه می‌باشند، و از این رو متقابلاً سودمند هستند. پیشرفت صرفاً معنوی ممکن است ارتباط اندکی با سعادت مادی سیاره‌ای داشته باشد، اما دستیابی به دایره همیشه پتانسیل موفقیت بشری و پیشرفت انسانی را افزایش می‌دهد.

از هفتمین تا سومین دایره عمل افزایش یافته و متحد هفت روح یاور ذهن در کار باز داشتن ذهن انسانی از وابستگیش به واقعیات مکانیسمهای مادی حیات در آمادگی برای عرضۀ افزایش یافتۀ سطوح مورانشیایی تجربه به وقوع می‌پیوندد. از سومین دایره به بعد نفوذ یاور به طور تدریجی کاهش می‌یابد.

هفت دایره در بر گیرندۀ تجربۀ انسانی هستند که از بالاترین سطح صرفاً حیوانی تا پایین‌ترین سطح تماس مورانشیاییِ خود آگاهی به عنوان یک تجربۀ شخصیت امتداد می‌یابند. استیلا بر اولین دایرۀ کیهانی نشانگر دستیابی به بلوغ پیش مورانشیایی انسانی است و خاتمۀ خدمت مشترک ارواح یاور ذهن به عنوان یک نفوذ منحصر به فرد عمل ذهن در شخصیت بشری را مشخص می‌کند. فراتر از اولین دایره، ذهن به طور فزاینده همانند هوشمندی سطح مورانشیایی تکامل، خدمت مشترک ذهن کیهانی و عطیۀ ابریاور روح آفرینشگر یک جهان محلی می‌شود.

روزهای بزرگ در دوران خاص زندگانی تنظیم کنندگان از این قرارند: اول، هنگامی که فرد بشری به سومین دایرۀ روانی وارد می‌شود، و بدین ترتیب فعالیت فردیِ ناصح و دامنۀ افزایش یافتۀ کارکرد را تضمین می‌نماید (به این شرط که سکنی گزین از پیش به تنهایی دست به عمل دست نزده باشد)؛ سپس، هنگامی که شریک بشری به اولین دایرۀ روانی دست می‌یابد، و آنها بدین طریق قادر می‌شوند حداقل تا درجاتی با یکدیگر ارتباط متقابل برقرار نمایند؛ و آخر، هنگامی که آنها سرانجام و برای ابد به یگانگی می‌رسند.

7- دستیابی به فناناپذیری

دستیابی به هفت دایرۀ کیهانی به منزلۀ پیوند با تنظیم کننده نیست. انسانهای بسیاری در یورنشیا زندگی می‌کنند که به دایره‌های خویش دست یافته‌اند؛ اما باز پیوند به پیشرفتهای معنوی بزرگتر و متعالی‌تر دیگر، به دستیابی به هماهنگی نهایی و کامل خواست انسان با خواست خداوند، آنطور که در تنظیم کنندۀ فکر ساکن است، بستگی دارد.

هنگامی که یک موجود بشری دایره‌های پیشرفت کیهانی را تکمیل کرد، و علاوه بر آن، هنگامی که انتخاب نهاییِ خواست انسان به تنظیم کننده اجازه می‌دهد که مرتبط ساختن هویت بشری با روان مورانشیایی را در طول زندگی تکاملی و فیزیکی تکمیل سازد، آنگاه این ارتباطات تمام عیار روان و تنظیم کننده تا کرات قصر به طور مستقل ادامه می‌یابند، و فرمانی از یوورسا صادر می‌شود که پیوند فوری تنظیم کننده و روان مورانشیایی را فراهم می‌سازد. این پیوند در طول زندگی فیزیکی بی‌درنگ بدن مادی را مشتعل می‌سازد. موجودات بشری که ممکن است شاهد چنین منظره‌ای باشند فقط مشاهده می‌کنند که انسان در حال انتقال به دنیای بعد در ”ارابه‌های آتش“ ناپدید می‌گردد.

بیشتر تنظیم کنندگانی که افراد تابع خود را بدون مرگ از یورنشیا به دنیای بعد انتقال داده‌اند بسیار باتجربه و بنا به اسناد سکنی گزینان انسانهای بیشمار در کرات دیگر بودند. به خاطر داشته باشید که تنظیم کنندگان در سیاراتی که به آنها قرض داده شده‌اند تجربۀ ارزشمند سکنی گزینی به دست می‌آورند. نمی‌توان چنین تصور کرد که تنظیم کنندگان فقط برای کار پیشرفته در آن افراد بشری که بقا نمی‌یابند تجربه به دست می‌آورند.

تنظیم کنندگان به دنبال پیوند انسانی در سرنوشت و تجربۀ شما سهیم می‌شوند؛ آنها شما می‌شوند. بعد از پیوندِ روان فناناپذیر مورانشیا و تنظیم کنندۀ مربوطه، تمامی تجربه و سرانجام تمامی ارزشهای یکی دارایی دیگری می‌شود، طوری که آن دو در واقع یک وجود می‌شوند. از یک نظر مشخص، این موجود جدید از گذشتۀ جاودان و نیز متعلق به آیندۀ جاودان است. تمامی آنچه که در روان در حال بقا روزگاری بشری بود، و تمامی آنچه که در تنظیم کننده به طور تجربی الهی است اکنون دارایی واقعی شخصیت جدید و پیوسته فراز یابندۀ جهان می‌شود. اما تنظیم کننده در هر سطح جهان می‌تواند به مخلوق جدید فقط آن ویژگیهایی را عطا کند که در آن سطح پرمعنی و ارزشمند باشند. یک یگانگی مطلق با ناصح الهی، یک مصرف کامل عطیۀ یک تنظیم کننده، فقط می‌تواند به دنبال دستیابی نهایی به پدر جهانی، پدر ارواح، منبع همیشگی این هدایای الهی، در ابدیت به دست آید.

هنگامی که روان در حال تکامل و تنظیم کنندۀ الهی سرانجام و برای ابد به یگانگی دست می‌یابند، هر یک تمامی کیفیتهای قابل تجربه شدن دیگری را به دست می‌آورد. این شخصیت هماهنگ تمامی خاطرۀ تجربیِ بقا را که توسط ذهن نیایی انسانی نگاه داشته شده بود و سپس در روان مورانشیایی ساکن بود دارا می‌باشد، و علاوه بر آن این پایان دهندۀ بالقوه در بر گیرندۀ تمامی خاطرۀ تجربی تنظیم کننده در تمامی مدت سکنی گزینی در انسان می‌باشد. اما برای یک تنظیم کننده به ابدیت آینده نیاز خواهد بود که شراکت شخصیتی با معانی و ارزشهایی را که ناصح الهی از ابدیت گذشته به جلو حمل می‌کند پیوسته به طور کامل اعطا نماید.

اما در رابطه با اکثریت عظیم مردم یورنشیا تنظیم کننده باید برای فرا رسیدن رهایی از طریق مرگ صبورانه منتظر بماند. او باید برای آزادیِ روانِ در حال پدیداری از استیلای تقریباً کامل الگوهای انرژی و نیروهای شیمیایی که ذاتی نوع مادی وجود شما می‌باشد منتظر بماند. دشواری اصلی که شما در برقراری تماس با تنظیم کنندگان خود تجربه می‌کنید در همین طبیعت ذاتی مادی است. تعداد بسیار اندکی از انسانها اندیشمندان واقعی هستند. شما تا نقطۀ ارتباط مطلوب با تنظیم کنندگان الهی از نظر معنوی رشد نمی‌کنید و اذهان خود را از انضباط برخوردار نمی‌سازید. گوش ذهن بشر به روی درخواستهای معنوی که تنظیم کننده از میان پیامهای چندگانۀ پخشهای مهرآمیز جهانیِ فرستاده شده از سوی پدر بخششها ترجمه می‌کند تقریباً کر است. تنظیم کننده تقریباً این را غیرممکن می‌یابد که این رهنمودهای الهام بخش روحی را در یک ذهن حیوانی که کاملاً تحت سیطرۀ نیروهای شیمیایی و الکتریکی، که ذاتی طبیعت فیزیکی شما است، قرار دارد ثبت نماید.

تنظیم کنندگان از برقراری تماس با ذهن انسانی شادی می‌کنند؛ اما طی سالهای طولانیِ اقامت موقتِ خاموش که قادر نیستند در طول آن بر مقاومت حیوانی فائق شده و مستقیما با شما ارتباط برقرار نمایند باید صبور باشند. تنظیم کنندگان فکر هر چه در مقیاس خدمت بالاتر روند، مؤثرتر می‌شوند. اما همچون هنگامی که در کرات قصر به طور ذهن به ذهن آنها را تشخیص می‌دهید، هرگز نمی‌توانند با همان عاطفۀ کامل، دلسوزانه، و نمایان به شما در جسم خوشامد بگویند.

در طول حیات انسانی بدن و ذهن مادی شما را از تنظیم کننده‌تان جدا می‌سازد و مانع ارتباط آزادانه می‌شود؛ به دنبال مرگ، بعد از پیوند ابدی، شما و تنظیم کننده یکی هستید — شما به عنوان موجودات جداگانه قابل تشخیص نیستید — و از این رو هیچ نیازی به ارتباط، آنطور که شما آن را می‌فهمید، نیست.

در حالی که صدای تنظیم کننده همواره در درون شماست، بیشترِ شما در طول دوران حیات به ندرت آن را خواهید شنید. موجودات بشریِ پایین‌تر از دایرۀ سوم و دومِ پیشرفت به ندرت صدای مستقیم تنظیم کننده را می‌شنوند، به جز در لحظات اشتیاق وافر، در یک وضعیت فوق‌العاده، و به دنبال یک تصمیم عالی.

در طول برقراری و گسستن یک تماس میان ذهن انسانیِ کسی که برای سرنوشت محفوظ مانده و سرپرستان سیاره‌ای، گاهی اوقات تنظیم کنندۀ ساکن در وضعیتی قرار می‌گیرد که ممکن می‌شود پیامی به شریک انسانی فرستاده شود. مدتی نه چندان پیش در یورنشیا چنین پیامی توسط یک تنظیم کنندۀ خودکار به همدم بشری، عضوی از سپاه ذخیرۀ سرنوشت، فرستاده شد. این پیام با این حرفها ارائه گردید: ”و اکنون بدون آسیب رساندن یا مورد مخاطره قرار دادن فردِ تحت وقف مشتاقانۀ من، و بدون قصد سرزنش بیش از حد یا ایجاد نومیدی، درخواست من از او را برای من یادداشت کن.“ سپس یک اندرز زیبای متأثر کننده و گیرا به دنبال آمد. تنظیم کننده در زمرۀ سایر چیزها درخواست کرد ”که او با وفاداری بیشتری صمیمانه با من همکاری کند، با سرزندگی بیشتری در انجام کارهای محولۀ من پایداری کند، با وفاداری بیشتری برنامه‌ای را که من ترتیب داده‌ام اجرا کند، با شکیبایی بیشتری آزمونهای انتخابی من را به انجام رساند، با استقامت و سرزندگی بیشتری در مسیر انتخابی من گام بردارد، با فروتنی بیشتری اعتباری را دریافت کند که در نتیجۀ تلاشهای بی‌وقفۀ من حاصل شده است — لذا اندرز من را به انسانی که در او سکنی گزیده‌ام برسان. من به او عشق و علاقۀ عالی و عطوفت یک روح الهی را عطا می‌کنم. و علاوه بر آن به فرد مورد مهر من بگو که من تا آخر کار با خردمندی و قدرت کار خواهم کرد، تا وقتی که آخرین تقلای زمینی به پایان رسد؛ من به امانتداری از شخصیت خود وفادار خواهم بود. من او را برای بقا، برای این که مرا نومید نسازد، و مرا از پاداش تقلای صبورانه و شدید خود محروم نسازد، تشویق و ترغیب می‌کنم. دستیابی ما به شخصیت به ارادۀ انسانی بستگی دارد. من دایره به دایره صبورانه موجب فراز این ذهن انسانی شده‌ام، و من شاهد دارم که رضایت رئیس نوع خود را دریافت می‌دارم. من دایره به دایره به داوری می‌رسم. من با خشنودی و بدون تشویش منتظر فراخوانی سرنوشت می‌مانم. من برای ارائۀ همه چیز به دادگاههای قدمای ایامها آماده‌ام.“

[عرضه شده توسط یک پیام‌آور منفرد اُروانتان.]

Información de fondo

نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

Urantia Foundation, 533 W. Diversey Parkway, Chicago, IL 60614, USA
Telefono: +1-773-525-3319; Fax: +1-773-525-7739
بنیاد یورنشیا. کلیۀ حقوق محفوظ است©