رفتن به محتوای اصلی

مقالۀ 32 تکامل جهانهای محلی

نسخۀ پیشنویس

مقالۀ 32

تکامل جهانهای محلی

یک جهان محلی آفریدۀ یک پسر آفریننده از نوع بهشتی میکائیل است. آن شامل یکصد کوکبه می‌شود، که هر یک در بر گیرندۀ یکصد سیستم از کرات مسکونی است. هر سیستم نهایتاً شامل تقریباً یک هزار کرۀ مسکونی خواهد شد.

این جهانهای زمان و مکان همگی تکاملی هستند. طرح خلاق میکائیلهای بهشت همیشه در امتداد مسیر تکامل تدریجی و توسعۀ پیش رونده با طبیعتها و ظرفیتهای فیزیکی، عقلانی، و روحی مخلوقات متنوعی که در انواع گوناگون کرات تشکیل دهندۀ چنین جهان محلی ساکن هستند پیش می‌رود.

یورنشیا به یک جهان محلی تعلق دارد که فرمانروای آن خدا - انسان نبادان، عیسی ناصری و میکائیل سلوینگتون می‌باشد. و تمامی برنامه‌های میکائیل برای این جهان محلی پیش از آن که او به ماجرای عالی فضا مبادرت ورزد توسط تثلیث بهشت به طور کامل تصویب شدند.

پسران خداوند می‌توانند قلمرو فعالیتهای آفرینندگی خود را انتخاب نمایند، اما این آفرینشهای مادی در ابتدا توسط آرشیتکتهای بهشتی جهان بنیادین برنامه‌ریزی و طراحی شدند.

1- پدیداری فیزیکی جهانها

کنترل پیش جهانیِ فضا - نیرو و انرژیهای نخستین کار سازمان دهندگان نیروی استاد بهشت می‌باشد، اما در قلمروهای ابرجهانی، هنگامی که انرژی به وجود آمده به جاذبۀ محلی یا خطی واکنش نشان می‌دهد، آنها به نفع مدیران نیروی ابرجهان مربوطه کناره می‌گیرند.

این مدیران نیرو در مراحل پیش مادی و پس نیروی آفرینش یک جهان محلی به تنهایی عمل می‌کنند. هیچ موقعیتی برای یک پسر آفریننده برای سازماندهی جهان وجود ندارد تا این که مدیران نیرو انرژیهای فضا را آنقدر به قدر کافی به حرکت در آورند که یک بنیاد مادی — خورشیدهای واقعی و کرات مادی — برای جهان در حال پدیداری فراهم شود.

جهانهای محلی تقریباً همگی از پتانسیل انرژی یکسانی برخوردار هستند، گر چه در ابعاد فیزیکی به اندازۀ زیاد متفاوتند و ممکن است در محتوای مادی مرئی گاه به گاه فرق داشته باشند. نیروی شارژ و عطیۀ بالقوۀ مادی یک جهان محلی به وسیلۀ دستکاریهای مدیران نیرو و پیشینیان آنها و نیز فعالیتهای پسر آفریننده و توسط عطیۀ کنترل ذاتی فیزیکی که همکار آفرینشگر او دارا می‌باشد تعیین می‌شود.

شارژ انرژی یک جهان محلی تقریباً یک یکصد هزارم عطیۀ نیرویی ابرجهان آن می‌باشد. در مورد نبادان، جهان محلی شما، ماده شدن جرم اندکی کمتر می‌باشد. از نظر فیزیکی نبادان از تمامی عطایای فیزیکی انرژی و ماده که ممکن است در هر یک از آفرینشهای محلی اُروانتان یافت شوند برخوردار است. تنها محدودیت فیزیکی در گسترش تکاملی جهان نبادان شامل شارژ کمّیِ انرژی فضا است که توسط کنترل جاذبۀ نیروهای مربوطه و شخصیتهای مجموعۀ مکانیزم جهان محبوس شده است.

هنگامی که انرژی - ماده به یک مرحلۀ مشخص در ماده شدن جرم رسید، یک پسر بهشتی آفریننده که توسط یک دختر آفرینشگر روح بیکران همراهی می‌شود، در صحنه ظاهر می‌شود. همزمان با ورود پسر آفریننده، کار در کرۀ ساخته شده که کرۀ ستاد مرکزی جهان محلیِ مورد پیش‌بینی خواهد شد آغاز می‌شود. برای اعصار طولانی این آفرینش محلی تکامل می‌یابد، خورشیدها ثبات می‌یابند، سیارات شکل می‌گیرند و در مدارشان به چرخش در می‌آیند، در حالی که کار آفرینش کرات ساخته شده که به صورت ستاد مرکزی کوکبه و پایتختهای سیستم خدمت می‌کنند ادامه می‌یابد.

2- سازمان جهان

در سازمان جهان مدیران نیرو و سایر موجوداتی که منشأ در سومین منبع و مرکز دارند بر پسران آفریننده مقدم هستند. از انرژیهای فضا که بدینسان از پیش سازماندهی شده بودند، میکائیل، پسر آفرینندۀ شما، نواحی مسکونی جهان نبادان را برقرار ساخت و از آن هنگام با کوشش بسیار خود را وقف ادارۀ آنها کرده است. این پسران الهی از انرژی از پیش موجود مادۀ مرئی را مادیت می‌بخشند، مخلوقات زنده را طرح‌ریزی می‌کنند، و با همکاری حضور جهانیِ روح بیکران، همراهان متنوعی از شخصیتهای روحی را خلق می‌کنند.

این مدیران نیرو و کنترلگران انرژی که در کار مقدماتی فیزیکی سازمان جهان مدتها پیش از پسر آفریننده آمدند، بعداً در ارتباطی شکوهمند با این پسر جهان خدمت می‌کنند، و برای همیشه در کنترل مشترک آن انرژیهایی که در ابتدا سازمان داده و در چرخش قرار دادند باقی می‌مانند. در سلوینگتون اکنون همان یکصد مراکز نیرویی که با پسر آفرینندۀ شما در شکل‌گیری اولیۀ این جهان محلی همکاری کردند هنوز عمل می‌کنند.

اولین عملکرد تکمیل شدۀ آفرینش فیزیکی در نبادن شامل سازماندهی کرۀ ستاد مرکزی، کرۀ ساخته شدۀ سلوینگتون با اقمار آن می‌باشد. از لحظۀ اقدامات اولیۀ مراکز نیرو و کنترلگران فیزیکی تا ورود پرسنل زنده در کرات تکمیل شدۀ سلوینگتون اندکی بیش از یک میلیارد سال به وقت کنونی سیاره‌ای شما گذشت. ساختن سلوینگتون فوراً با آفرینش یکصد کرات ستاد مرکزی کواکبِ طرح‌ریزی شده و ده هزار کرات ستاد مرکزی سیستمهای محلی طرح‌ریزی شده برای کنترل و ادارۀ سیاره‌ای، به همراه اقمار ساخته شدۀ آنها دنبال شد. چنین کرات ساخته شده برای منزل دادن شخصیتهای فیزیکی و روحی، هر دو، و نیز فاصلۀ میانیِ مراحل مورانشیا یا گذار وجود طراحی شده‌اند.

سلوینگتون، ستاد مرکزی نبادان، دقیقاً در مرکز انرژی - جرم جهان محلی واقع شده است. اما جهان محلی شما یک سیستم واحد نجومی نیست، گر چه یک سیستم بزرگ در مرکز فیزیکی آن وجود دارد.

سلوینگتون ستاد مرکزی شخصی میکائیل نبادان می‌باشد، اما او همیشه در آنجا یافت نخواهد شد. در حالی که عملکرد آرام و بی‌دغدغۀ جهان محلی شما دیگر به حضور دائم پسر آفریننده در کرۀ پایتخت نیاز ندارد، این امر در مورد دوره‌های پیشین سازماندهی فیزیکی صدق نمی‌کرد. یک پسر آفریننده نمی‌تواند کرۀ ستاد مرکزی خود را ترک کند، تا این که از طریق پدیداری انرژی کافی که مدارها و سیستمهای گوناگون را قادر سازد یکدیگر را از طریق جاذبۀ متقابل مادی متوازن سازند، در آن ناحیه جاذبه به ثبات رسد.

به زودی طرح فیزیکی یک جهان تکمیل می‌شود، و پسر آفریننده، با همکاری روح آفرینشگر، طرح خود را برای آفرینش حیات به اجرا می‌گذارد. در نتیجۀ آن روح آفرینشگر، این تجلی روح بیکران، عملکرد جهانی خود را به عنوان یک شخصیت متمایز آفرینشگر آغاز می‌نماید. هنگامی که این اولین عمل خلاق فرموله شده و به اجرا گذارده می‌شود ستارۀ تابان و بامداد، تجسم این اولین مفهوم خلاق هویت و کمال مطلوب الوهیت، پا به عرصۀ وجود می‌گذارد. او رئیس اجرائی جهان است، همکار شخصی پسر آفریننده و کسی که در تمامی جنبه‌های صفات ممیزه شبیه او است، گر چه از نظر ویژگیهای الوهیت به طور محسوس محدود می‌باشد.

و اکنون که یاور دست راست و رئیس اجرائی پسر آفریننده فراهم شده است، آفرینش آرایش گسترده و شگفت‌انگیزی از مخلوقات متنوع به دنبال می‌آید. پسران و دختران جهان محلی می‌آیند و به زودی بعد از آن دولت چنین آفرینشی فراهم می‌گردد، که از شوراهای عالی جهان تا پدران کواکب و فرمانروایان سیستمهای محلی امتداد می‌یابد. اینها تجمع آن کراتی هستند که متعاقباً طراحی می‌شوند تا منازل نژادهای گوناگون انسانی مخلوقات صاحب اراده گردند، و سرپرستی هر یک از این کرات به عهدۀ یک پرنس سیاره‌ای خواهد بود.

و سپس، هنگامی که چنین جهانی به طور کامل سازمان یافت و از سکنه پر شد، پسر آفریننده به عملی ساختن پیشنهاد پدر می‌پردازد، که انسان فانی را شبیه وجود الهی آنها خلق کند.

سازماندهی منزلگاههای سیاره‌ای هنوز در نبادان پیش می‌رود، چرا که این جهان در عالم پرستاره و سیاره‌ای اُروانتان به راستی یک خوشۀ جوان است. در آخرین ثبت 3٫840٫101 سیارۀ مسکونی در نبادان وجود داشت، و سِتانیا، سیستم محلی کرۀ شما، نسبتاً نظیر سیستمهای دیگر است.

سِتانیا یک سیستم فیزیکی یکسان، یک واحد نجومی یا سازمان منفرد نیست. 619 کرات مسکونی آن در بیش از پانصد سیستم فیزیکی متفاوت واقع شده‌اند. فقط پنج عدد بیش از دو کرۀ مسکونی دارند، و از اینها فقط یکی چهار سیارۀ دارای سکنه دارد، در حالی که چهل و شش عدد دارای دو کرۀ مسکونی می‌باشند.

کرات مسکونی سیستم سِتانیا از یووِرسا و آن خوشۀ بزرگ خورشیدی که به صورت مرکز فیزیکی یا نجومی هفتمین ابرجهان عمل می‌کند بسیار فاصله دارند. از جروسم، ستاد مرکزی سِتانیا، دویست هزار سال نوری با مرکز فیزیکی ابرجهان اُروانتان، دورِ دور واقع در قطر متراکم راه شیری، فاصله وجود دارد. سِتانیا در حاشیۀ جهان محلی قرار دارد، و نبادان اکنون کاملاً در خارج به سوی لبۀ اروانتان قرار دارد. از دورترین نقطۀ بیرونی سیستم کرات مسکونی تا مرکز ابرجهان اندکی کمتر از دویست و پنجاه هزار سال نوری فاصله است.

جهان نبادان اکنون در دوردستها به سوی جنوب و شرق در مدار ابرجهان اُروانتان در چرخش است. نزدیکترین جهانهای همسایه عبارتند از: آوالان، هِنسِلان، سَنسِلان، پُرتالان، وُلوِرینگ، فانُوینگ، و آلوُرینگ.

اما تکامل یک جهان محلی یک شرح طولانی است. مقالاتی که به ابرجهان می‌پردازند این موضوع را ارائه می‌دارند، مقالات این بخش که به آفرینشهای محلی مربوطند به آن ادامه می‌دهند، در حالی که مقالات متعاقب که به تاریخ و سرنوشت یورنشیا می‌پردازند، داستان را تکمیل می‌کنند. اما شما فقط از طریق مطالعۀ روایات زندگی و آموزشهای پسر آفریننده‌تان، آنطور که روزگاری در کرۀ تکاملی خودتان در قالب جسم انسانی به شکل انسان زندگی کرد، می‌توانید به قدر مکفی سرنوشت انسانهای چنین آفرینش محلی را درک کنید.

3- عقیدۀ تکاملی

تنها آفرینشی که به طور کامل تثبیت شده است هاونا می‌باشد، جهان مرکزی، که مستقیماً توسط اندیشۀ پدر جهانی و کلام پسر جاودان ساخته شد. هاونا یک جهان موجود، کامل، و سرشار است که منزل الوهیتهای جاودانه، مرکز تمامی چیزها، را احاطه می‌کند. آفرینشهای هفت ابرجهان، متناهی، تکاملی، و مداوماً پیشرو هستند.

منشأ سیستمهای فیزیکی زمان و فضا تماماً تکاملی است. آنها حتی به طور فیزیکی ثبات نمی‌یابند تا این که در مدارهای تثبیت شدۀ ابرجهان خود در چرخش قرار گیرند. یک جهان محلی نیز در نور و حیات تثبیت نمی‌شود تا این که احتمالات فیزیکی گسترش و توسعۀ آن به انتها برسد، و این که وضعیت معنوی تمامی کرات مسکونی آن برای همیشه سامان یافته و تثبیت شود.

به جز در جهان مرکزی، کمال یک دستیابی تدریجی است. ما در آفرینش مرکزی یک الگوی کمال داریم، اما تمامی قلمروهای دیگر باید از طریق روشهایی که برای پیشرفت آن کرات یا جهانهای ویژه برقرار شده است به آن کمال دست یابند. و تقریباً یک تنوع نامحدود طرحهای پسران آفریننده را برای سازماندهی، تکامل، نظم‌دهی، و تثبیت جهانهای محلی مربوطه‌شان تعیین ویژگی می‌نماید.

به استثنای حضور الهی پدر، هر جهان محلی، از جهتی یک نسخه‌برداری از سازمان اداری آفرینش مرکزی یا الگو می‌باشد. اگر چه پدر جهانی شخصاً در جهان اقامتگاه حضور دارد، او در اذهان موجوداتی که منشأ در آن جهان دارند، آنطور که عملاً با ارواح انسانهای زمان و مکان سکنی می‌گزیند، ساکن نیست. به نظر می‌رسد جبران تماماً خردمندانه‌ای در تعدیل و تنظیم معنوی امور آفرینش گسترده وجود دارد. در جهان مرکزی پدر شخصاً چنین حضور دارد اما در اذهان فرزندان آن آفرینش کامل غایب است. در جهانهای فضا پدر شخصاً غایب است، و توسط پسران عالی قدرت خود نمایندگی می‌شود، در حالی که او در اذهان فرزندان انسانی خود شخصاً حضور دارد. او به طور معنوی از طریق حضور پیش - شخصی ناصحان اسرارآمیز که در اذهان این مخلوقات صاحب اراده ساکنند نمایندگی می‌شود.

تمامی آن شخصیتهای آفریننده و آفرینشگر که مرجعیت خود شامل و خود مختاری اداری را نمایندگی می‌کنند، به استثنای حضور شخصی پدر جهانی، در ستاد مرکزی یک جهان محلی اقامت دارند. در جهان محلی چیزی از هر کس و فردی از تقریباً هر طبقه از موجودات هوشمند که در جهان مرکزی وجود دارد، به جز پدر جهانی، یافت می‌شود. اگر چه پدر جهانی شخصاً در یک جهان محلی حضور ندارد، توسط پسر آفرینندۀ آن، گاهی اوقات نایب خداوند و متعاقباً فرمانروای عالی و پر اقتدار، بنا به حق خودش، شخصاً نمایندگی می‌شود.

هر چه بیشتر در نردبان زندگی پایین می‌رویم، مشکلتر می‌شود با چشم ایمان مکان خدای نادیدنی را تعیین نمود. مخلوقات پایین‌تر — و گاهی اوقات حتی شخصیتهای بالاتر — همیشه این را مشکل می‌یابند که پدر جهانی را در پسران آفریننده‌اش مجسم نمایند. و از این رو، آنها تا زمان رسیدن به تعالی معنوی، هنگامی که تکمیل شدن تکامل آنها را قادر سازد شخص خداوند را ببینند، تدریجاً خسته می‌شوند، دچار شکهای معنوی می‌شوند، به سردرگمی در می‌غلتند، و لذا خود را از اهداف پیشرو معنوی زمان و جهان خود منزوی می‌سازند. بدین ترتیب آنها هنگام نظارۀ پسر آفریننده توانایی دیدن پدر را از دست می‌دهند. مطمئن‌ترین تضمین برای مخلوق در سراسر تقلای طولانی برای دستیابی به پدر، در طول این دوران هنگامی که شرایط نهادین چنین نیلی را غیرممکن می‌سازد، حفظ سرسختانۀ حقیقت - واقعیتِ حضور پدر در پسرانش می‌باشد. به راستی، به طور تمثیلی، از نظر روحانی و شخصی، پدر و پسرانش یکی هستند. این یک واقعیت است: آن کس که یک پسر آفریننده را دیده است پدر را دیده است.

شخصیتهای یک جهان مشخص، در آغاز، فقط مطابق درجۀ نزدیکی‌شان به الوهیت تثبیت شده و قابل اطمینان هستند. هنگامی که منشأ مخلوق به قدر مکفی از منابع اولیه و الهی دور می‌شود، چه ما با پسران خداوند یا مخلوقات متعلق به سازمان روح بیکران سر و کار داشته باشیم، احتمال ناهماهنگی، اغتشاش، و گاهی اوقات طغیان — گناه — افزایش می‌یابد.

به استثنای موجودات کامل که منشأ در الوهیت دارند، تمامی مخلوقات دارای اراده در ابرجهان طبیعتی تکاملی دارند. آنها در وضعیت پایین شروع می‌کنند و سپس به طور پیوسته به سوی بالا، در واقع به سوی درون، فراز می‌یابند. حتی شخصیتهای بسیار روحانی از طریق تبدیلات پیشرو از زندگی به زندگی و از کره به کره به صعود از نردبان زندگی ادامه می‌دهند. و در مورد آن کسانی که ناصحان اسرارآمیز را خرسند نگاه می‌دارند، در صعود معنوی آنها به بلندیهای ممکن و دستیابی به جهان هیچ حدی وجود ندارد.

به کمال رسیدن مخلوقات زمان، هنگامی که در نهایت به انجام رسد، به طور کامل یک امر اکتسابی، یک دارایی اصیل شخصیتی است. در حالی که عناصر فیض الهی به طور آزادانه در آن آمیخته شده، با این وجود، پیشرفتهای مخلوق محصول تلاشهای فردی و زندگی واقعی، واکنش شخصیت با محیط موجود، هستند.

واقعیت منشأ تکاملی حیوانی در نظر جهان موجب ابهام هیچ شخصیتی نمی‌شود، زیرا این روش انحصاریِ تولید یکی از دو نوع اساسی مخلوقات متناهی هوشمند صاحب اراده می‌باشد. هنگامی که بلندیهای کمال و ابدیت به دست آمدند، عزت و افتخار تماماً نصیب آنهایی خواهد شد که در پایین شروع کرده و با شادمانی پله به پله از نردبان زندگی بالا رفتند، و آنهایی که پس از رسیدن به بلندیهای شکوه یک تجربۀ شخصی که در بر گیرندۀ یک دانش واقعی از هر مرحلۀ زندگی از پایین به بالا می‌باشد را به دست آورده‌اند.

در تمامی اینها خرد آفرینندگان نشان داده می‌شود. برای پدر جهانی بسیار آسان می‌بود که تمامی انسانها را موجوداتی کامل خلق کند، و با کلام الهیش آنها را از کمال بهره‌مند سازد. اما این کار آنها را از تجربۀ شگفت‌انگیز ماجراجویانه و آموزشی که با این صعود طولانی و تدریجیِ به سوی درون همراه است محروم می‌ساخت، تجربه‌ای که فقط توسط آنهایی به دست می‌آید که آنقدر خوشبختند که در پایین‌ترین نقطۀ وجودِ زندگی آغاز کنند.

در جهانهایی که به دور هاونا در چرخش هستند فقط یک تعداد مکفی از مخلوقات کامل فراهم می‌شوند تا نیاز به راهنمایان آموزگار الگویی را برای آنهایی که از نردبان تکاملی حیات بالا می‌روند تأمین کنند. سرشت تجربیِ نوع تکاملیِ شخصیت، مکمل طبیعی کیهانیِ طبیعت پیوسته کامل مخلوقات بهشت - هاونا است. تا جایی که به تمامیت متناهی مربوط است، در واقع مخلوقات کامل و کامل شده، هر دو ناکامل هستند. اما در ارتباط تکمیلی مخلوقات موجوداً کامل سیستم بهشت - هاونا با پایان دهندگان تجرباً کامل شده‌ای که از جهانهای تکاملی صعود می‌کنند، هر دو نوع از محدودیتهای ذاتی رهایی می‌یابند و بدین ترتیب می‌توانند به طور مشترک در رسیدن به بلندیهای رفیع غایت منزلت مخلوق تلاش کنند.

این کارکردهای مخلوق پیامدهای جهانی کنشها و واکنشها در درون الوهیت هفتگانه هستند، جایی که الوهیت جاودانۀ تثلیث بهشت با الوهیت در حال تکامل آفرینندگان متعالی جهانهای زمان - مکان در الوهیت نیرو - واقعیت یابندۀ ایزد متعال و توسط او و از طریق او به هم می‌پیوندد.

مخلوق کامل الهی و مخلوق کامل شدۀ تکاملی در درجۀ پتانسیل الهی با هم برابرند، اما در نوع با هم فرق می‌کنند. هر یک برای نیل به والاترین خدمت باید به دیگری متکی باشد. ابرجهانهای تکاملی برای فراهم کردن آموزش نهایی برای شهروندان در حال صعودشان به هاونای کامل متکی هستند، اما جهان مرکزی کامل نیز برای تأمین توسعۀ کامل ساکنان پایین روندۀ خود به وجود ابرجهانهای کامل کننده نیاز دارد.

دو تجلی اصلی واقعیت متناهی، کمال ذاتی و کمال ناشی از تکامل، چه شخصیتها باشند یا جهانها، هماهنگ، به هم وابسته، و یکپارچه هستند. هر یک برای تکمیل کارکرد، خدمت، و سرنوشت به دیگری نیاز دارد.

4- رابطۀ خداوند با یک جهان محلی

تصور نکنید که چون پدر جهانی قدر زیادی از خودش و قدرتش را به دیگران محول نموده، یک عضو خاموش یا غیرفعال از مشارکت الوهیت است. جدا از قلمروهای شخصیتی و اعطای تنظیم کننده، او ظاهراً در میان الوهیتهای بهشت از همه کمتر فعال است، بدین لحاظ که اجازه می‌دهد الوهیتهای همتراز او، پسرانش و موجودات هوشمند بیشمار آفریده شده در انجام مقصود جاودانۀ او کار زیادی به انجام برسانند. او فقط بدین لحاظ عضو خاموش گروه سه‌گانۀ خلاق است که هرگز آنچه را که هر یک از همیاران همتراز یا تحت فرمان او می‌توانند انجام دهند انجام نمی‌دهد.

خداوند از نیاز هر مخلوق هوشمند برای عملکرد و تجربه فهم کامل دارد، و از این رو در هر وضعیتی، چه به سرنوشت یک جهان یا به بهروزی دون پایه‌ترین مخلوقاتش مربوط باشد، خداوند به نفع کهکشان شخصیتهای آفریده شده و آفریننده که ذاتاً بین خودش و هر وضعیت مفروض جهانی یا رخداد خلاق مداخله می‌کنند از فعالیت کنار می‌کشد. اما به رغم این دست کشیدن، این نمایش هماهنگیِ بی‌نهایت، به سهم خداوند یک مشارکت واقعی، عملی و شخصی در این وقایع توسط و از طریق این عوامل و شخصیتهای مقرر شده وجود دارد. پدر در تمامی این کانالها و از طریق آنها برای سعادت تمامی آفرینش گستردۀ خود کار می‌کند.

در رابطه با سیاستها، مدیریت، و ادارۀ یک جهان محلی، پدر جهانی از طریق شخص پسر آفریننده‌اش عمل می‌کند. در روابط بین پسران خداوند، در همکاریهای گروهی شخصیتهایی که منشأ در سومین منبع و مرکز دارند، یا در روابط بین هر یک از سایر مخلوقات، نظیر موجودات بشری، آنطور که به این روابط مربوط است، پدر جهانی هرگز مداخله نمی‌کند. قانون پسر آفریننده، حکم پدران کوکبه، فرمانروایان سیستم، و پرنسهای سیاره‌ای — سیاستها و دستورالعملهای مقرر شده برای آن جهان — همیشه حکمفرماست. هیچ تقسیم‌بندی قدرت وجود ندارد. هیچگاه نیرو و مقصود الهی در دو جهت متقابل کار نمی‌کند. الوهیتها اتفاق آراءِ کامل و ابدی دارند.

پسر آفریننده در تمامی امور روابط اخلاقی، روابط هر طبقه‌ای از مخلوقات یا هر طبقۀ دیگری از مخلوقات یا رابطۀ دو فرد یا افراد بیشتر در هر گروه معین فرمان نهایی را صادر می‌کند. اما چنین طرحی به این معنی نیست که پدر جهانی به طریقۀ خود مداخله نمی‌نماید و آنچه را که در رابطه با هر مخلوق جداگانه در سراسر آفرینش — آنطور که به وضعیت کنونی فرد یا چشم‌اندازهای آینده مربوط است، و آنطور که به طرح جاودانۀ پدر و مقصود بیکران او بستگی دارد — ذهن الهی را خشنود می‌سازد انجام نمی‌دهد.

در مخلوقات انسانی صاحب اراده پدر در واقع در تنظیم کنندۀ ساکن در فرد، پاره‌ای از روح پیش‌شخصی او، حضور دارد، و پدر همچنین منبع شخصیت چنین مخلوق انسانی صاحب اراده می‌باشد.

این تنظیم کنندگان فکر، عطایای پدر جهانی، نسبتاً منزوی هستند، آنها در اذهان انسان ساکن هستند اما هیچ ارتباط قابل تشخیصی با امور اخلاقی یک آفرینش محلی ندارند. آنها به طور مستقیم با خدمت فرشتگان سراف و نیز با دولت سیستمها، کواکب، یا یک جهان محلی هماهنگ نیستند، و حتی با حکومت یک پسر آفریننده، که خواستش قانون عالی جهان وی می‌باشد، نیز هماهنگی ندارند.

تنظیم کنندگان ساکن در فرد یکی از شیوه‌های جداگانه اما یکسان تماس خداوند با مخلوقات سراسر آفرینش بیکران وی می‌باشند. بدین ترتیب او که برای انسان فانی نادیدنی است حضور خود را آشکار می‌سازد، و اگر او می‌توانست چنین کند، خود را باز به طرق دیگر به ما نشان می‌داد. اما این آشکارسازیِ بیشتر به طور الهی ممکن نیست.

ما می‌توانیم مکانیسمی را که به وسیلۀ آن پسران از دانش ژرف و کامل پیرامون جهانهای حوزۀ اختیار خود برخوردار هستند ببینیم و بفهمیم، اما نمی‌توانیم روشهایی را که به وسیلۀ آن خداوند به طور کامل و شخصاً از جزئیات جهان جهانها آگاه است کاملاً درک کنیم، گر چه ما حداقل می‌توانیم مسیری را که به وسیلۀ آن پدر جهانی می‌تواند راجع به موجودات آفرینش پهناور خود اطلاعات کسب کند، و حضور خود را برای آنها آشکار سازد بشناسیم. پدر از طریق مدار شخصیت از تمامی اندیشه‌ها و اعمال همۀ موجودات در کلیۀ سیستمهای همۀ جهانهای تمامی آفرینش آگاه است — دانش شخصی دارد. اگر چه ما نمی‌توانیم به طور کامل این تکنیک ارتباط روحانی خداوند با فرزندانش را درک کنیم، می‌توانیم با این اطمینان که ”خداوند فرزندان خود را می‌شناسد“ نیرو یابیم، و این که در رابطه با هر یک از ما ”او به این توجه دارد که ما کجا زاده شدیم.“

پدر جهانی در جهان شما و در قلب شما حضور دارد، با یک گویش معنوی، از طریق یکی از هفت روح استادِ منزلگاه مرکزی، و به طور مشخص، از طریق تنظیم کنندۀ الهی که در اعماق ذهن انسان زندگی می‌کند و کار می‌کند و منتظر می‌ماند.

خداوند یک شخصیت خود محور نیست. پدر آزادانه خود را در میان آفرینش خود و در میان مخلوقاتش توزیع می‌کند. او نه تنها در الوهیتها زندگی می‌کند و عمل می‌کند، بلکه حتی در پسرانش. او انجام هر چیزی را که انجامش به طور الهی برای آنها ممکن باشد به آنان محول می‌کند. پدر جهانی به راستی خود را از هر کارکردی که انجامش برای موجودی دیگر ممکن باشد محروم کرده است. و این امر درست به اندازۀ پسر آفریننده‌ که به جای خداوند در ستاد مرکزی یک جهان محلی حکومت می‌کند در رابطه با انسان فانی صادق است. بدین ترتیب ما حاصل محبت ایده‌آل و بیکران پدر جهانی را نظاره می‌کنیم.

ما از عظمت و بزرگواریِ سرشت الهی پدر در این اعطای جهانی او گواه فراوان داریم. اگر خداوند چیزی از خود را از آفرینش جهانی دریغ داشته است، پس از آن مابقی در سخاوتِ فراوان می‌باشد. او تنظیم کنندگان فکر، ناصحان اسرارآمیز زمان را، که با صبر فراوان در کاندیداهای انسانی برای زندگی جاوید ساکن هستند به انسانهای کرات اعطا نموده است.

پدر جهانی خود را افشانده است تا تمامی آفرینش را در دارایی شخصیت و نیل بالقوۀ معنوی غنی سازد. خداوند خود را به ما اهدا کرده است تا بتوانیم همانند او باشیم. او قدرت و جلالی را برای خود حفظ نموده است که برای نگهداری از آن چیزهایی که به دلیل عشق به آنها خود را بدین صورت از تمامی چیزهای دیگر تهی ساخته است ضروری است.

5- مقصود جاودانه و الهی

در پیشروی جهانها در میان فضا هدفی بزرگ و باشکوه وجود دارد. تمامی تقلاهای انسانی شما بیهوده نیست. ما همگی بخشی از یک طرح عظیم و یک کار بسیار بزرگ هستیم، و عظمت این کار این را غیرممکن می‌سازد که بتوان چیز زیادی از آن را در هر لحظۀ مشخص و در طی یک زندگی دید. ما همگی بخشی از یک پروژۀ ابدی هستیم که خدایان بر آن نظارت داشته و آن را به انجام می‌رسانند. کل مکانیسم اعجاب‌انگیز و جهانی به طرزی شکوهمند با موسیقی موزون اندیشۀ بیکران و مقصود جاودانۀ اولین منبع و مرکز بزرگ در میان فضا در حال حرکت است.

مقصود جاودانۀ خدای جاودان یک آرمان والای معنوی است. رخدادهای زمان و تقلاهای وجود مادی چوب‌بستی گذرا هستند که به سوی دیگر، به سوی سرزمین موعود واقعیت معنوی و وجود آسمانی، پل می‌زنند. البته شما انسانها درک ایدۀ یک مقصود جاودانه را مشکل می‌یابید. شما عملاً قادر نیستید پندار ابدیت، چیزی بدون آغاز و پایان ناپذیر، را بفهمید. هر چیزی که برای شما آشناست پایانی دارد.

آنطور که به یک زندگی منفرد، مدت یک قلمرو، یا رخدادنگاری هر سری به هم پیوستۀ وقایع بستگی دارد، به نظر می‌رسد که ما با یک دورۀ منفرد زمانی سر و کار داریم. هر چیز به نظر می‌رسد آغاز و پایانی دارد. و به نظر می‌رسد که یک سری از این تجارب، زندگیها، اعصار، یا دورانها، هنگامی که به طور متوالی چیده شوند، یک حرکت مستقیم، یک رخداد مجرد از زمان را که در یک لحظه در رخسار بیکران ابدیت می‌درخشد به وجود می‌آورند. اما هنگامی که ما به تمامی اینها از پشت صحنه می‌نگریم، یک نگرش جامع‌تر و یک فهم کاملتر چنین حکایت می‌کند که این تعبیر ناکافی، گسسته، و برای احتساب صحیح و یا مرتبط کردن کارکردهای زمان با مقاصد اساسی و واکنشهای اصلی ابدیت به طور کامل نامناسب است.

به منظور توضیح به ذهن انسانی، برای من مناسبتر به نظر می‌رسد که ابدیت به صورت یک چرخه و مقصد ابدی به صورت یک دایرۀ بی‌پایان در نظر گرفته شود، یک دایرۀ ابدیت که به طریقی با چرخه‌های گذرای مادی زمان هماهنگ شده است. دربارۀ نواحی زمان که با چرخۀ ابدیت مرتبط هستند و بخشی از آن را تشکیل می‌دهند، ما ناچاریم تصدیق کنیم که همانطور که موجودات موقت زمان به دنیا می‌آیند، زندگی می‌کنند، و می‌میرند، این اعصار موقت به وجود می‌آیند، زندگی می‌کنند، و می‌میرند. بیشتر موجودات بشری می‌میرند زیرا، پس از این که نتوانستند به سطح روحی پیوند با تنظیم کننده دست یابند، دگرگونی مرگ در بر گیرندۀ تنها پروسۀ ممکن است که توسط آن بتوانند از موانع زمانی و قید و بندهای آفرینش مادی بگریزند، و بدین ترتیب بتوانند به مرحلۀ روحیِ پیشرفت تدریجی در دامان ابدیت برسند. به دنبال بقا پس از زندگی آزمونیِ وجود مادی و وابسته به زمان، برای شما ممکن می‌شود در تماس با ابدیت، حتی به عنوان قسمتی از آن ادامۀ حیات دهید، و برای همیشه با کرات فضا به دور دایرۀ اعصار جاودان به طور موزون حرکت کنید.

ناحیه‌های زمان همانند درخششهای شخصیت در شکل موقت هستند. آنها برای دورانی پدیدار می‌شوند، و سپس از دید انسان محو می‌گردند، تا این که به صورت عوامل جدید و فاکتورهای مداوم در زندگی بالاترِ چرخش بی‌پایان به دور دایرۀ ابدی دوباره ظاهر شوند. مطابق اعتقاد ما در جهانی با حد و مرز مشخص که در یک دایرۀ پهناور و کشیده شده به دور مکان مرکزی اقامت پدر جهانی حرکت می‌کند، ابدیت به سختی می‌تواند به شکل یک رانش مستقیم پندار شود.

صراحتاً، ابدیت برای ذهن متناهی وابسته به زمان غیرقابل فهم است. به عبارت ساده شما نمی‌توانید آن را درک کنید. شما نمی‌توانید آن را بفهمید. من به طور کامل آن را تجسم نمی‌کنم، و حتی اگر می‌کردم، برای من غیرممکن می‌بود که برداشت خود را به ذهن بشری انتقال دهم. با این وجود، من حداکثر تلاش خود را به عمل آورده‌ام تا چیزی از نقطه نظر خودمان را به نمایش بگذارم، و تا اندازه‌ای از درکمان را از چیزهای ابدی به شما بگویم. من تلاش می‌کنم که به شما در شکل دادن افکارتان پیرامون این ارزشهایی که طبیعتی لایتناهی و اهمیتی ابدی دارند یاری رسانم.

در ذهن خداوند طرحی وجود دارد که هر یک از مخلوقات سراسر قلمرو پهناورش را در بر می‌گیرد، و این طرح، مقصودی ابدی از فرصت نامحدود، پیشرفت بی‌حد و حصر، و حیات بی‌پایان است. و گنجینه‌های بیکران چنین زندگی بی‌مانند متعلق به شماست، به شرطی که برای آن کوشا باشید!

هدف ابدیت پیش روست! ماجرای نیل به خداگونگی در برابر شما قرار دارد! مسابقۀ کمال در جریان است! هر کس که مایل است می‌تواند وارد شود، و در نتیجۀ تلاشهای هر موجود بشری که در مسیر مسابقۀ ایمان و اطمینان پیش رود پیروزی قطعی حاصل خواهد شد، و هر مرحلۀ راه به راهبری تنظیم کنندۀ ساکن در انسان و هدایت آن روح نیک پسر جهان که چنان آزادانه بر روی تمامی انسانها ریخته شده بستگی دارد.

[ارائه شده توسط یک پیام‌آور توانمند که موقتاً به شورای عالی نبادان وصل شده و توسط جبرئیل سلوینگتون به این مأموریت گمارده شده است.]