رفتن به محتوای اصلی

مقالۀ 131 مذاهب دنیا

نسخۀ پیشنویس

مقالۀ 131

مذاهب دنیا

در طول اقامت موقت عیسی، گُناد، و گَنید در اسکندریه، مرد جوان بخش عمدۀ وقتش و مقداری از پول پدرش را که کم هم نبود صرف گردآوری آموزشهای مذاهب دنیا دربارۀ خداوند و روابط او با انسان فانی نمود. گَنید بیش از شصت مترجم دانش آموخته را در ساختن این تلخیص دکترینهای مذهبیِ دنیا در رابطه با الوهیتها استخدام کرد. و باید در این نوشته به روشنی توضیح داده شود که کلیۀ این آموزشها که یکتاپرستی را توصیف می‌کردند به طور مستقیم یا غیرمستقیم عمدتاً از موعظه‌های میسیونرهای ماکی‌وِنتا ملک صادق مشتق شده بودند. آنها از مقر مرکزیشان در سالیم اعزام گشتند تا دکترین خدای یگانه — والامرتبه — را در اقصی نقاط زمین پخش کنند.

در اینجا خلاصه‌ای از دست‌نوشتۀ گَنید که او در اسکندریه و روم آماده ساخت ارائه می‌شود. این دست‌نویس تا صدها سال بعد از مرگ او در هند حفظ شده بود. او این مطالب را تحت ده عنوان به صورت زیرین گرد‌آوری نمود:

1- فلسفۀ کلبی

باقیماندۀ آموزشهای حواریون ملک صادق، به غیر از آنهایی که در مذهب یهودی دوام یافتند به بهترین نحو در دکترینهای کلبیون حفظ شدند. انتخاب گَنید در بر گیرندۀ مطالب زیرین بود:

”خداوند متعال است؛ او خدای والامرتبۀ آسمان و زمین است. خداوند دایرۀ کامل ابدیت است، و بر جهان جهانها فرمانروایی می‌کند. او یگانه سازندۀ آسمانها و زمین است. وقتی او چیزی را مقرر می‌دارد، آن چیز به وقوع می‌پیوندد. خدای ما خدای یگانه است، و او بخشنده و مهربان است. هر چیز که والا، مقدس، راستین، و زیبا است مثل خدای ماست. خدای والامرتبه نور آسمان و زمین است؛ او خدای شرق، غرب، شمال، و جنوب است.

”حتی اگر زمین از بین برود، صورت درخشان متعال در شکوه و جلال پابرجا خواهد ماند. خدای والامرتبه اولین و آخرین، آغاز و پایان هر چیز است. تنها همین یک خدا وجود دارد، و نام او حقیقت است. خداوند خود - موجود است، و او فاقد هر گونه خشم و خصومت است؛ او جاودان و بیکران است. خدای ما قادر مطلق و پرسخاوت است. در حالی که او تجلیهای بسیاری دارد، ما فقط خود خدا را می‌پرستیم. خداوند از همه چیز — اسرار ما و اعلانات ما — آگاهی دارد؛ او همچنین می‌داند که هر یک از ما سزاوار چه هستیم. قدرت او با همه چیز برابر است.

”خداوند یک آرامش دهنده و یک محافظ باوفای کلیۀ کسانی است که از او می‌ترسند و به او اعتماد می‌ورزند. او به کلیۀ کسانی که به او خدمت می‌کنند نجات را اهدا می‌کند. تمامی آفرینش در قدرت خدای والامرتبه وجود دارد. سرچشمۀ مهر الهی او تقدس قدرت او است، و عطوفت او ناشی از قدرت بزرگی او است. خدای والامرتبه پیوند بدن و روان را مقرر داشته است و روح خودش را به انسان اعطا نموده است. آنچه که انسان انجام می‌دهد باید به پایان رسد، اما آنچه که آفریننده انجام می‌دهد برای ابد ادامه می‌یابد. ما از تجربۀ انسان دانش کسب می‌کنیم، اما از طریق ژرف اندیشی به خدای والامرتبه خرد به دست می‌آوریم.

”خداوند بر زمین باران می‌بارد، او موجب تابش آفتاب بر دانۀ در حال جوانه زدن است، و او محصولات فراوانی از چیزهای خوب این زندگی و نجات جاودان در دنیای آینده را عطا می‌دارد. خدای ما از مرجعیت بزرگی بهره‌مند است؛ نام او عالی است و سرشت او غیرقابل درک است. هنگامی که مریض هستید، خدای والامرتبه است که شما را شفا می‌دهد. خداوند نسبت به تمامی انسانها سرشار از خوبی است؛ ما هیچ دوستی مثل خدای والامرتبه نداریم. بخشش او تمامی مکانها را پر می‌کند و نیکی او تمامی روانها را در بر می‌گیرد. خدای والامرتبه تغییرناپذیر است؛ و در هر لحظۀ نیاز، او یاور ماست. به هر سو که برای دعا کردن رو می‌کنید، صورت خدای والامرتبه و گوش باز خدای ما آنجاست. شاید شما خود را از انسانها پنهان کنید، اما نه از خداوند. خداوند فاصلۀ زیادی با ما ندارد؛ او همه جا حاضر است. خداوند تمامی مکانها را پر می‌کند و در قلب انسانی که از نام مقدس او می‌ترسد زندگی می‌کند. آفرینش در آفریننده است و آفریننده در آفرینش او. ما به دنبال خدای والامرتبه می‌گردیم و سپس او را در قلبهایمان پیدا می‌کنیم. شما به دنبال یک دوست عزیز می‌گردید، و سپس او را در روان خود کشف می‌کنید.

”انسانی که خدا را می‌شناسد همۀ انسانها را برابر می‌بیند؛ آنها برادران او هستند. آنهایی که خودخواه هستند، آنهایی که برادران خود در جسم را نادیده می‌انگارند، پاداششان فقط فرسودگی است. آنهایی که به همنوعان خود مهر می‌ورزند و آنهایی که قلبی پاک دارند خداوند را خواهند دید. خداوند هرگز صداقت را فراموش نمی‌کند. او پاکدلان را به سوی حقیقت هدایت خواهد کرد، زیرا خداوند حقیقت است.

”در زندگی خود خطا را واژگون سازید و از طریق عشق به حقیقت زنده بر شرارت چیره شوید. در تمامی روابط خود با انسانها پاسخ شرارت را با نیکی دهید. خداوند متعال باگذشت و بامحبت است؛ او بخشنده است. بگذارید خدا را دوست بداریم، زیرا او در ابتدا به ما مهر ورزید. از طریق مهر خداوند و از طریق بخشش او ما نجات خواهیم یافت. انسانهای فقیر و انسانهای غنی برادرند. خداوند پدر آنها است. شرارتی را که به خود روا نمی‌داری به دیگران روا مدار.

”در تمامی لحظات نام او را بخوان، و همینطور که به نام او ایمان می‌آوری، دعای تو شنیده خواهد شد. چه افتخار بزرگی است که خدای والامرتبه را پرستش کنیم! تمامی کرات و جهانها خدای والامرتبه را پرستش می‌کنند. و با تمامی دعاهایت سپاسگزاری کن — به پرستش برخیز. پرستشِ نیایش‌آمیز از شرارت احتراز می‌کند و گناه را قدغن می‌سازد. در تمامی لحظات بگذارید نام خدای والامرتبه را ستایش کنیم. انسانی که به خدای والامرتبه پناه می‌جوید نقایصش را از جهان پنهان می‌سازد. هنگامی که با یک قلب پاک در پیشگاه خداوند می‌ایستید، نسبت به تمامی آفرینش بی‌باک می‌شوید. خدای والامرتبه مثل یک پدر و مادرِ با محبت است؛ او به راستی ما فرزندانش در زمین را دوست دارد. خدای ما، ما را خواهد بخشید و قدمهای ما را به راههای نجات هدایت خواهد کرد. او دست ما را خواهد گرفت و ما را به سوی خود هدایت خواهد نمود. خداوند آنهایی را که به او اعتماد دارند نجات می‌دهد؛ او انسان را مجبور نمی‌سازد که به نام او خدمت کند.

”اگر ایمان به خدای والامرتبه به قلب شما وارد شده است، پس در سرتاسر روزهای زندگیتان از ترس رها خواهید بود. خود را به دلیل رفاه خدانشناسان ناراحت نکنید؛ از آنهایی که نقشۀ شرورانه می‌کشند نترسید؛ بگذارید روان از گناه دوری گزیند و اعتماد کامل خود را به خدای نجات قرار دهید. روان خستۀ انسانِ سرگردان در بازوان خدای والامرتبه آرامش ابدی می‌یابد؛ انسان خردمند مشتاق آغوش الهی است؛ زمینِ فرزند مشتاق امنیت بازوان پدر جهانی است. انسان والامنش به دنبال آن مرتبت والایی است که روان انسان در آن با روح متعال در می‌آمیزد. خداوند عادل است: آن میوه‌ای را که از کاشتهای خود در این دنیا دریافت نکنیم، در دنیای بعد دریافت خواهیم کرد.“

2- یهودیت

قینیانِ فلسطین بخش عمدۀ آموزشهای ملک صادق را حفظ کردند، و از این نگاشته‌ها، بدان گونه که توسط یهودیان حفظ شد و تغییر یافت، عیسی و گَنید بخشهای زیر را انتخاب کردند:

”در آغاز خدا آسمانها و زمین و تمامی چیزهایی را که در آن هستند آفرید. و بنگرید، تمامی آنچه را که آفرید بسیار نیکو بود. پروردگار، او خداوند است؛ غیر از او هیچ چیز در آسمان در بالا و زمین در پایین وجود ندارد. از این رو خداوند خدای خود را با تمام قلبتان و با تمام وجودتان و با تمام توانتان دوست بدارید. همانطور که آبها دریا را می‌پوشانند زمین از شناخت خداوند پر خواهد شد. آسمانها جلال خداوند را اعلام می‌دارند، و فلک کار دست او را نشان می‌دهد. روز بعد از روز سخن می‌گوید؛ شب بعد از شب شناخت نشان می‌دهد. هیچ سخن یا زبانی وجود ندارد که صدای آنها در آنجا شنیده نشود. کار خداوند بزرگ است، و او همه چیز را با خرد آفریده است؛ بزرگی خداوند اکتشاف‌ناپذیر است. او تعداد ستارگان را می‌داند؛ او همگی آنها را با نامشان صدا می‌زند.

”قدرت خداوند عظیم است، و فهم او بی‌نهایت است. خداوند می‌فرماید: ’همانطور که آسمانها از زمین بالاترند، راههای من نیز از راههای شما و افکار من از افکار شما بالاترند.‛ خداوند چیزهای ژرف و نهان را آشکار می‌سازد، زیرا در او نور ساکن است. خداوند بخشنده و دلسوز است؛ او بسیار بردبار و سرشار از نیکی و حقیقت است. خداوند خوب و درستکار است؛ او فروتنان را با درایت هدایت خواهد کرد. بچشید و ببینید که خداوند خوب است! پربرکت است انسانی که به خداوند اعتماد می‌کند. خداوند پناهگاه و قوت ماست، یک یاور کاملاً حاضر در هنگام دشواری.

”بخشش خداوند برای آنهایی که از او و درستکاری او می‌ترسند، حتی برای فرزندانِ فرزندان ما، از جاودان تا جاودان است. خداوند دلسوز و سرشار از شفقت است. خداوند نسبت به همه خوب است، و بخششهای مهرآمیز او تمام آفرینش او را در بر می‌گیرد؛ او دل شکستگان را شفا می‌دهد و زخمهای آنان را می‌بندد. از روح خداوند به کجا بروم؟ از حضور الهی به کجا بگریزم؟ خدای متعال و والا که در ابدیت ساکن است، و اسمش مقدس است می‌فرماید: ’من در مکان بالا و مقدس و نیز نزد آن که یک قلب توبه‌کار و یک روح فروتن دارد اقامت دارم!‛ هیچکس نمی‌تواند خود را از خدای ما پنهان سازد، زیرا او آسمان و زمین را پر می‌کند. بگذارید فلک خوشحال باشد و بگذارید زمین شادی کند. بگذارید تمام ملتها بگویند: خداوند سلطنت می‌کند! خداوند را سپاس گویید، زیرا بخشش او تا ابد پا بر جاست.

”فلک درستکاری خداوند را اعلام می‌دارد، و تمام مردم جلال او را دیده‌اند. خداوند است که ما را آفریده است، و نه خود ما؛ ما مردم او هستیم، گوسفندِ چراگاه او. بخشش او ابدی است، و حقیقت او برای تمام نسلها پا بر جاست. خدای ما در میان ملتها فرمانروا است. بگذارید زمین از جلال او پر شود! وه که انسانها خدا را برای نیکی او و برای هدایای شگفت‌آور او به فرزندان انسانها ستایش می‌کنند!

”خداوند انسان را اندکی کمتر از الهی ساخته است و او را با عشق و بخشش مزین نموده است. خداوند راه درستکار را می‌داند، اما راه فرد خدانشناس تباه خواهد شد. ترس از خدا آغاز خرد است؛ شناخت متعال فهم است. خدای قادر می‌فرماید: ’پیش روی من گام بردار و کامل باش.‛ فراموش نکن که غرور پیش از نابودی و یک روحیۀ مغرور پیش از سقوط می‌آید. آن که بر نفس خود مسلط باشد از آن که یک شهر را تسخیر می‌کند قدرتمندتر است. خداوند خدای مقدس می‌فرماید: ’در بازگشت به آرامش معنویِ خود نجات خواهی یافت؛ قدرت تو در سکوت و اعتماد خواهد بود.‛ آنهایی که منتظر خدا می‌مانند قدرت خود را احیا خواهند کرد. آنها با بالهایی همچون عقابها فراز خواهند یافت. آنها خواهند دوید و خسته نخواهند شد؛ آنها قدم خواهند زد و دچار ضعف نخواهند شد. خداوند در برابر ترسِ تو به تو آرامش خواهد داد. خداوند می‌فرماید: ’نترس، زیرا من با تو هستم. بیمناک نباش، زیرا من خدای تو هستم. من به تو قوت خواهم بخشید؛ من به تو کمک خواهم کرد؛ آری، من تو را با دست راست عدالتم حفظ خواهم کرد.‛

”خداوند پدر ماست؛ خداوند رستگار کنندۀ ماست. خداوند فرشتگان جهان را آفریده است، و او همۀ آنها را حفظ می‌کند. عدالت او مثل کوهها و داوری او مثل ژرفای عظیم است. او موجب می‌شود که ما از نهرِ لذتهای او بنوشیم، و ما در نور او نور را خواهیم دید. خوب است که از خدا سپاسگزاری کنیم و برای خدای والامرتبه سرود نیایش بخوانیم؛ در بامداد مهربانیِ مهرآمیز و هر شب وفاداری الهی نشان دهیم. پادشاهی خداوند یک پادشاهی جاودان است، و سلطنت او در تمام نسلها پایدار است. خداوند شبان من است؛ محتاج نخواهم بود. او در چراگاههای سرسبز مرا می‌خواباند؛ نزد آبهای آرامبخش مرا هدایت می‌کند. جان مرا تازه می‌سازد. به راههای درست هدایتم می‌کند. آری، حتی اگر در وادی تاریک مرگ گام بردارم، از شرارت نخواهم ترسید، زیرا خدا با من است. همانا در تمام روزهای زندگیم نیکی و رحمت مرا دنبال خواهد نمود، و در خانۀ خداوند برای ابد ساکن خواهم بود.

”یهوه خدای نجات من است؛ از این رو اعتماد خود را در نام الهی خواهم گذاشت. من با تمام قلبم به خدا اعتماد خواهم ورزید؛ به فهم خودم متکی نخواهم بود. در تمام راههای خود از او قدردانی خواهم کرد، و او راههای مرا هدایت خواهد نمود. خدا وفادار است؛ او برای آنهایی که به او خدمت می‌کنند پیمانش را حفظ می‌کند؛ درستکار با ایمانش زندگی خواهد کرد. اگر آنچه را که نیکوست انجام ندهی بدین خاطر است که گناه بر در به کمین نشسته؛ انسانها شرارتی را که کشت می‌کنند و گناهی را که می‌کارند درو می‌کنند. به سبب شریران خویشتن را مشوش مساز. اگر در قلبت شرارت راه دهی، خداوند صدای تو را نخواهد شنید؛ اگر بر ضد خداوند گناه ورزی، به روان خودت نیز زیان می‌رسانی. خدا کار هر انسان با هر کار نهان را مورد داوری قرار خواهد داد، چه نیک باشد یا شریرانه. انسان بدان گونه است که در قلبش می‌اندیشد.

”خداوند به همۀ آنان که با صداقت و در راستی او را می‌خوانند نزدیک است. ممکن است یک شب به گریه بگذرد، اما در بامداد شادمانی می‌آید. دل شادمان داروی شفابخش است. خداوند هیچ چیز نیکو را از آنان که در راستی گام برمی‌دارند دریغ نخواهد داشت. از خدا بترس و فرامین او را نگاه دار، زیرا این تمام وظیفۀ انسان است. خداوند که آسمانها را آفرید و زمین را شکل داد می‌فرماید: ’غیر از من خدایی وجود ندارد، خدایی عادل و یک نجات دهنده. ای تمام کرانه‌های زمین، رو به سوی من آرید و نجات یابید. اگر مرا بجویی، مرا خواهی یافت، اگر با تمام قلبت مرا بجویی.‛ فروتنان وارث زمین خواهند شد و از وفور آرامش لذت خواهند برد. هر کس شرارت بکارد بلا درو خواهد کرد؛ آنهایی که باد می‌کارند گردباد درو خواهند کرد.

”خداوند می‌فرماید: ’اکنون بیا، بگذار با هم استدلال کنیم، گر چه گناهانت همچون ارغوان باشد، همچون برف سفید خواهد شد. و گر چه همچون قرمز، سرخ باشد، مانند پشم خواهد شد.‛ اما برای شرور هیچ آرامشی وجود ندارد؛ گناهان خودتان است که چیزهای خوب را از شما باز داشته است. خداوند سلامتی رخسار من و شادی روان من است. خدای جاودان قوت من است؛ او منزلگاه ماست، و زیر ما بازوان جاودان است. خداوند به شکسته دلان نزدیک است؛ او همۀ آنهایی را که یک روح کودک‌وار دارند نجات می‌دهد. رنجهای انسان پرهیزکار بسیار است، اما خداوند او را از همۀ آنها رهایی خواهد بخشید. راه خود را به خدا بسپار — به او اعتماد کن — و او تو را از آن عبور خواهد داد. او که در مکان سری والامرتبه اقامت دارد زیر سایۀ قادر متعال خواهد ماند.

”همسایه‌ات را همچون خویشتن دوست بدار؛ با هیچکس دشمنی مکن. از هر آنچه که نفرت داری با هیچکس انجام نده. برادرت را دوست بدار، زیرا خداوند گفته است: ’من فرزندانم را به رایگان دوست خواهم داشت.‛ راه درستکار همانند نور درخشانی است که تا روز کامل بیشتر و بیشتر می‌درخشد. آنهایی که خردمند هستند به سان درخشش آسمان و آنهایی که بسیاری را به درستکاری سوق می‌دهند به صورت ستارگان برای ابد و همیشه خواهند درخشید. بگذار که شرور از راه شرورانۀ خویش و انسان ناپارسا از اندیشه‌های شورشگرانۀ خویش دست کشد. خداوند می‌فرماید: ’بگذار به سوی من بازگردند، و من به آنها ترحم خواهم داشت؛ من به وفور خواهم بخشید.‛

”خداوند، آفرینندۀ آسمان و زمین می‌فرماید: ’آنهایی که قوانین مرا دوست دارند آرامش زیادی دارند. فرامین من اینها هستند: مرا با تمام قلبت دوست بدار؛ تو را خدایان دیگر جز من مباشد؛ نام مرا بیهوده مبر؛ روز سبت را به یاد داشته باش و آن را مقدس شمار؛ پدر و مادرت را گرامی دار؛ قتل مکن؛ زنا مکن؛ دزدی مکن؛ شهادت دروغ مده؛ طمع مورز.‛

”و برای همۀ آنهایی که خداوند را در حد عالی و همسایگانشان را همچون خودشان دوست دارند، خدای آسمان می‌فرماید: ’تو را از گور رها خواهم ساخت؛ تو را از مرگ نجات خواهم داد. نسبت به فرزندانت بخشنده و نیز عادل خواهم بود. آیا در رابطه با مخلوقاتم در زمین نگفته‌ام، که فرزندان خدای زنده هستید؟ و آیا شما را با یک مهر جاودان دوست نداشته‌ام؟ و آیا شما را نخوانده‌ام که همچون من شوید و تا ابد با من در بهشت سکنی گزینید؟‛“

3- بودائیسم

گنید از این کشف شوکه شد که چقدر بودائیسم به این که یک مذهب بزرگ و زیبای بدون خدا، بدون یک الوهیت شخصی و جهانی شود نزدیک شد. با این وجود، او نگارشاتی از برخی اعتقادات پیشین را پیدا نمود که چیزی از تأثیر آموزشهای بشارت دهندگان ملک صادق را منعکس می‌ساخت که حتی تا روزگاران بودا کارشان را در هند ادامه دادند. عیسی و گنید بیانات زیرین را از نوشتجات بودایی گردآوری نمودند:

”از درون یک قلب پاک شادی به سوی بی‌نهایت جاری خواهد شد؛ تمام وجود من با این سرور ابرانسانی در آرامش خواهد بود. روان من سرشار از خرسندی است، و قلب من لبریز از شادمانیِ اطمینانِ صلح جویانه است. من ترسی ندارم؛ من از اضطراب رها هستم. من در امنیت زندگی می‌کنم، و دشمنانم نمی‌توانند مرا مضطرب سازند. من از میوه‌های اعتماد به نفسم خشنودم. من شیوۀ دسترسی آسان به جاودانه را پیدا نموده‌ام. من دعا می‌کنم که در سفر طولانی ایمانم مرا قوت بخشد؛ من می‌دانم که ایمان از فراسو مرا ناکام نخواهد گذاشت. من می‌دانم که اگر برادرانم از ایمان به جاودانه سرشار شوند بهروزی خواهند یافت، حتی ایمانی که اعتدال، درستکاری، خرد، شهامت، دانش، و پشتکار می‌آفریند. بگذار اندوه را ترک کنیم و ترس را به دور افکنیم. بگذارید از طریق ایمان، درستکاری حقیقی و جوانمردی راستین را حفظ کنیم. بگذارید یاد بگیریم که روی عدالت و بخشش ژرف اندیشی کنیم. ایمان ثروت راستین انسان، و عطیۀ پرهیزکاری و جلال است.

”ناپارسایی قابل نکوهش است؛ گناه نفرت‌انگیز است. شرارت خوار کننده است، چه در اندیشه نگاه داشته شود و یا در کنشها شکل داده شود. همانطور که گرد و خاک از پی باد می‌آید، درد و اندوه به دنبال راه شرارت‌آمیز می‌آید. همانطور که سایه جسمِ چیزهای مادی را دنبال می‌کند، شادی و آرامشِ ذهن از پی اندیشۀ پاک و زندگی پارسامنشانه می‌آید. شرارت میوۀ اندیشۀ به خطا رهنمون شده است. این شرورانه است که در جایی که گناهی وجود ندارد گناه دیده شود، و جایی که گناه وجود دارد گناه دیده نشود. شرارت راه دکترینهای دروغین است. آنهایی که از طریق دیدن چیزها بدان گونه که هستند از شرارت اجتناب می‌کنند، با پذیرش حقیقت بدین ترتیب شادی به دست می‌آورند. با بیزاری از گناه به تیره بختی خویش پایان دهید. وقتی که به خدای متعال نظر می‌افکنید، با تمام جان و دل از گناه دوری کنید. برای شرارت عذرخواهی نکنید؛ برای گناه بهانه نیاورید. شما از طریق تلاشهایتان برای جبران گناهان گذشته، قدرت به دست می‌آورید که در برابر تمایلات آینده نسبت به آن مقاومت کنید. خویشتنداری ناشی از توبه است. هیچ تقصیر اعتراف نشده را در برابر خدای متعال باقی نگذارید.

”شادی و سرور پاداش اعمالی هستند که به خوبی و برای جلال خدای جاودان انجام می‌شوند. هیچ انسانی نمی‍تواند شما را از آزادیِ ذهن خودتان محروم کند. آنگاه که ایمان مذهبتان قلبتان را از قید و بند رها ساخت، هنگامی که ذهن، مثل یک کوه، استوار و غیرقابل حرکت شد، آنگاه آرامش روان مثل یک رودخانۀ آب به آرامی جاری خواهد گشت. آنهایی که از نجات مطمئن هستند برای همیشه از شهوت، حسادت، نفرت، و فریفتگیِ ثروت رها می‍باشند. در حالی که ایمان، انرژیِ زندگی بهتر است، با این حال، شما باید نجات خود را با پشتکار به دست آورید. اگر از نجات نهایی خود مطمئن هستید، پس اطمینان حاصل کنید که به طور صادقانه به دنبال تحقق عدالت کامل هستید. اطمینانِ قلب را که از درون سرچشمه می‍یابد پرورش دهید، و بدین ترتیب از شور و شعف نجات ابدی بهره‍مند شوید.

”هیچ فرد مذهب‌گرا که به تن‍پروری، تن‌آسایی، سستی، بیکاری، بی‍شرمی، و خودخواهی اصرار می‍ورزد نمی‍تواند امید داشته باشد که به روشن‍بینیِ خرد جاودان دست می‍یابد. اما هر کس که باتدبیر، محتاط، اندیشمند، پراشتیاق، و دارای خلوص نیت و پشتکار باشد، حتی در حالی که هنوز در زمین زندگی می‍کند، می‍تواند به روشن‍بینیِ متعالیِ آرامش و آزادیِ خرد الهی دست یابد. به خاطر داشته باشید که هر کاری پاداش خود را دریافت خواهد کرد. شرارت به اندوه منجر می‍شود و گناه به درد منتهی می‍گردد. شادی و سرور پیامد یک زندگی نیک هستند. حتی فرد شرارتکار پیش از آن که وقتِ نتیجۀ کامل کارهای شرارت‍آمیزش فرا برسد، از یک دورۀ مهلت اضافه برخوردار می‍گردد، اما ثمرۀ کامل تبهکاری باید به گونه‍ای اجتناب‍ناپذیر فرا برسد. اجازه ندهید که هیچ انسانی گناه را ناچیز شمارد، و در قلبش بگوید: ’جزای خطاکاری به من نزدیک نخواهد شد.‛ کاری را که انجام دهی، با داوریِ خردمندانه به تو انجام خواهد شد. آن بی‍عدالتی که به همنوعانت می‍کنی به تو باز خواهد گشت. مخلوق نمی‍تواند از عاقبت کارهایش بگریزد.

”نادان در قلبش گفته است: ’اهریمن بر من چیره نخواهد گشت‛؛ اما ایمنی فقط هنگامی یافت می‍شود که روان آرزوی تصحیح شدن را دارد و ذهن به دنبال خرد است. مرد خردمند یک روان متعالی است که در میان دشمنانش دوستانه، در بین آشوبگران آرام، و در میان آزمندان سخاوتمند است. عشقِ به خود مثل علفهای هرز در یک مزرعۀ مرغوب است. خودخواهی به اندوه می‍انجامد؛ نگرانیِ مداوم نابود می‍سازد. ذهن فرمانبردار شادی به ارمغان می‍آورد. بزرگترین جنگجو اوست که بر خود چیره می‍شود و خود را مهار می‍کند. خویشتنداری در همه چیز خوب است. فقط آن کس یک شخص برتر است که فضیلت را ارج می‍نهد و به وظیفه‍اش پایبند است. اجازه ندهید که خشم و نفرت بر شما استیلا یابد. در رابطه با هیچکس به تندی سخن نگویید. قناعت بزرگترین ثروت است. آنچه که با خردمندی داده می‍شود به خوبی ذخیره می‍گردد. آن کارهایی را که مایل نیستید نسبت به شما انجام شود نسبت به دیگران انجام ندهید. پاسخ شرارت را با نیکی دهید؛ با نیکی بر شرارت فائق آیید.

”یک روان درستکار بیش از حاکمیت بر تمام زمین مطلوب است. جاودانگی مقصد صداقت، و مرگ فرجام زندگی بی‍فکرانه است. آنهایی که دارای خلوص نیت و پشتکار هستند نمی‍میرند، و بی‍فکران از پیش مرده‍اند. پربرکتند آنهایی که نسبت به وضعیت نامیرا از درون‍نگری برخوردارند. آنهایی که زندگان را شکنجه می‍کنند بعد از مرگ شادی نخواهند یافت. آنهایی که عاری از خودخواهی هستند به بهشت می‍روند. آنها در آنجا در خوشیِ سخاوتمندیِ بیکران شادی خواهند کرد، و سخاوتمندیِ والامنشانۀ آنها مداوماً افزون خواهد گشت. هر انسانی که به گونه‍ای پارسامنشانه بیاندیشد، با بزرگ منشی سخن گوید، و بدون خودخواهی عمل کند، نه تنها در طول این زندگی کوتاه در اینجا از خوبی لذت خواهد برد، بلکه بعد از نابودی جسم، به لذت بردن از شادمانیهای بهشت ادامه خواهد داد.“

4-هندوئیسم

میسیونرهای ملک صادق به هر جا که سفر می‍کردند آموزشهای خدای یگانه را با خود می‍بردند. بخش عمدۀ این دکترین یکتاپرستانه، به همراه مفاهیم دیگر و پیشین، در آموزشهای متعاقب هندوئیسم گنجانده شد. عیسی و گنید نقل قولهای زیر را استخراج نمودند:

”او خدای بزرگ است، و از هر جهت متعالی است. او خدایی است که همۀ چیزها را در بر می‍گیرد. او آفریننده و کنترل کنندۀ جهان جهانها است. خداوند یک خدا است؛ او تنها و با خودش است؛ او فقط یکی است. و این خدای یگانه سازندۀ ما و فرجام نهاییِ روان است. خدای متعال فراتر از توصیف پرجلال است؛ او نور نورها است. هر قلب و هر دنیا با این نور الهی روشنایی می‍یابد. خداوند نگهدار ماست — او از مخلوقاتش مراقبت می‌کند — و آنهایی که یاد می‍گیرند او را بشناسند فناناپذیر می‍شوند. خداوند سرچشمۀ بزرگ انرژی است؛ او روح بزرگ است. او بر همه چیز به طور کامل فرمانروایی می‌کند. این خدای یگانه بامحبت، شکوهمند، و پرستیدنی است. خدای ما از همه قدرتمندتر است و در منزلگاه عالی اقامت دارد. این شخصِ راستین، جاودان و الهی است؛ او خداوندگارِ آغازینِ فلک است. کلیۀ پیامبران او را گرامی داشته‌اند، و او خود را به ما آشکار ساخته است. ما او را می‌پرستیم. ای شخص متعال، سرچشمۀ موجودات، خدای آفرینش، و فرمانروای جهان، برای ما مخلوقات خود، قدرتی را آشکار کن که از طریق آن در همه جا اقامت داری! خدا خورشید و ستارگان را آفریده است؛ او نورانی، پاک، و خود – موجود است. دانش جاودان او به گونه‌ای الهی خردمندانه است. شرارت در جاودان رخنه نمی‌کند. از آنجا که جهان از خدا سرچشمه یافته است، او به گونه‌ای شایسته بر آن فرمانروایی می‌کند. او علت آفرینش است، و از این رو همه چیز در او ریشه دارد.

”خداوند پناهگاه مطمئن هر انسان نیکویی است که نیازمند است؛ خدای جاودان تمامی نوع بشر را دوست دارد. نجات خداوند قوی است و مهربانی او بزرگوارانه است. او یک محافظ پرمحبت، و یک مدافع پربرکت است. خداوند می‌فرماید: ’من همچون یک چراغ خرد در درون روانهای خودشان اقامت دارم. من شکوه پرجلال و خوبی خوبها هستم. هنگامی که دو یا سه تن گرد هم جمع شوند، من نیز آنجا هستم.‛ آفریده نمی‌تواند از حضور آفریننده بگریزد. خداوند حتی چشمک زدن بی‌وقفۀ چشمان هر انسان فانی را می‌شمرد؛ و ما این موجود الهی را به عنوان یار جدانشدنی خویش پرستش می‌کنیم. او تماماً غالب، پرسخاوت، همه جا حاضر، و بی‌نهایت مهربان است. خداوند فرمانروای ما، پناهگاه ما، و کنترل کنندۀ متعال است، و روح آغازین او در درون روان انسان فانی سکنی می‌گزیند. شاهد جاودانِ بدی و پرهیزکاری در درون قلب انسان زندگی می‌کند. بگذارید روی احیا کنندۀ پرستیدنی و الهی برای مدتی طولانی تعمق کنیم؛ بگذارید روح او اندیشه‌های ما را به طور کامل راهبری کند. ما را از این دنیای غیرواقعی به واقعی راهبری فرما! ما را از تاریکی به نور راهنمایی فرما! ما را از مرگ به سوی جاودانگی هدایت فرما!

”بگذارید با قلبهایمان که تماماً از نفرت پاک شده است، جاودان را پرستش کنیم. خدای ما خدای دعا است؛ او فریاد فرزندانش را می‌شنود. بگذارید تمام انسانها خواستشان را به او، خدای مصمم، ارائه دهند. بگذارید برای سخاوتمندیِ خدای دعا شادمانی کنیم. دعا را نزدیکترین دوست خود، و پرستش را پشتیبان روان خود بسازید. جاودان می‌فرماید: ’اگر مرا تنها با مهر پرستش کنید، به شما خرد عطا خواهم کرد تا به من دست یابید، زیرا پرستش من فضیلتی است که در تمامی مخلوقات مشترک است.‛ خداوند روشنایی‌بخشِ افسردگان و نیروی آنهایی است که ضعیف هستند. چون خداوند دوست قدرتمند ماست، دیگر ترسی نداریم. ما نام فاتحِ هرگز فتح نشده را ستایش می‌کنیم. ما او را می‌پرستیم زیرا او یاور وفادار و جاودان انسان است. خداوند رهبر مطمئن و راهنمای پایدار ماست. او پدر کبیر آسمان و زمین است که از انرژی نامحدود و خرد بیکران برخوردار است. شکوه او اعجاب‌آور و زیبایی او الهی است. او بالاترین پناهگاه جهان و نگاهبان تغییرناپذیر قانون ابدی است. خدای ما خدای زندگی و تسلی دهندۀ تمامی انسانها است؛ او عاشق نوع بشر و یاری دهندۀ آنهایی است که محزون هستند. او عطا کنندۀ حیات ما و شبان نیکوی انبوه انسانها است. خداوند، پدر، برادر، و دوست ماست. و ما آرزو داریم که این خداوند را در وجود درونی خویش بشناسیم.

”ما آموخته‌ایم که از طریق آرزوی قلبی خود ایمان بیاوریم. ما از طریق محدود ساختن احساساتمان به خرد دست یافته‌ایم، و از طریق خرد، آرامش را در متعال تجربه کرده‌ایم. آن کس که سرشار از ایمان است آنگاه که نفس درونش متوجه خدا است، به راستی پرستش می‌کند. خدای ما آسمانها را همچون یک ردا می‌پوشد؛ او همچنین در شش جهانِ تماماً در حال گسترشِ دیگر سکنی می‌گزیند. او بر همه چیز سلطه دارد و در همه چیز متعال است. ما برای تمام تخطی‌های خود بر ضد همنوعانمان از خداوند طلب بخشش می‌کنیم؛ و ما دوستمان را از خطایی که نسبت به ما روا داشته می‌بخشیم. روح ما از تمام شرارتها بیزار است؛ پس ای خداوند، ما را از گزند گناه رها کن. ما به خدا به عنوان یک تسلی دهنده، حامی، و نجات دهنده دعا می‌کنیم — به او که به ما مهر می‌ورزد.

”روح نگاهدارندۀ جهان وارد روان مخلوقِ ساده می‌شود. آن انسانی خردمند است که خدای یگانه را پرستش می‌کند. آنهایی که برای نیل به کمال تلاش می‌کنند به راستی باید خدای متعال را بشناسند. آن کس که ایمنیِ شعف‌انگیز متعال را می‌شناسد هرگز نمی‌ترسد، زیرا متعال به آنهایی که به او خدمت می‌کنند می‌فرماید: ’نترس، زیرا من با تو هستم.‛ پدر ما خدای مشیت است. خداوند حقیقت است. و خواست خداوند این است که مخلوقاتش او را درک کنند، و به طور کامل از حقیقت آگاه شوند. حقیقت جاودانه است و جهان را حفظ می‌کند. بالاترین آرزوی ما باید یگانگی با متعال باشد. کنترل کنندۀ بزرگ به وجود آورندۀ همه چیز است، و همه چیز از او تکامل می‌یابد. و این جمعِ وظیفه است: اجازه ندهید هیچکس با دیگری کاری کند که برای خودش نفرت‌انگیز است؛ بدخواهی را در خاطر نپرورانید. به آن کس که به شما ضربه می‌زند ضربه نزنید. با گذشت بر خشم چیره شوید، و با نیک خواهی نفرت را مغلوب سازید. و تمام این کارها را باید انجام دهیم، زیرا خداوند یک دوست مهربان و یک پدر دلسوز است که تمام خطاهای زمینی ما را می‌بخشد.

”خداوند پدر ما، زمین مادر ما، و جهان مکان تولد ماست. بدون خداوند روان یک زندانی است؛ شناخت از خداوند، روان را آزاد می‌سازد. از طریق ژرف اندیشی روی خداوند، از طریق پیوند با او، رهایی از توهمات شیطانی و نجات غائی از تمام قید و بندهای مادی فرا می‌رسد. هنگامی که انسان همچون یک تکه چرم فضا را لوله کند، آنگاه پایان شرارت فرا خواهد رسید، زیرا انسان خدا را یافته است. ای خداوند، ما را از ویرانیِ سه‌گانۀ جهنم — شهوت، خشم، و طمع — نجات بده. ای روان، برای تقلای روحیِ فناناپذیری آمادۀ عمل شو! هنگامی که پایان حیات انسانی فرا می‌رسد، درنگ نکن که این بدن را برای رسیدن به یک شکل مناسب‌تر و زیباتر و برای بیدار شدن در قلمروهای متعال و جاودان رها سازی، جایی که در آن ترس، اندوه، گرسنگی، تشنگی، یا مرگ وجود ندارد. شناختن خداوند، بریدن بندهای مرگ است. روانِ خدا شناس به همان گونه که سرشیر روی شیر ظاهر می‌شود در جهان فراز می‌یابد. ما خداوندِ تماماً کنشگر و روح بزرگ را که همیشه در قلب مخلوقاتش جای دارد پرستش می‌کنیم. و آنهایی که می‌دانند خداوند در قلب انسان بر تخت سلطنت نشسته است، فرجامشان این است که همانند او فناناپذیر شوند. شرارت باید در این دنیا پشت سر گذاشته شود، اما درستکاری روان را تا بهشت دنبال می‌کند.

”فقط شروران هستند که می‌گویند: جهان نه حقیقت و نه فرمانروایی دارد، و فقط برای شهوتهای ما طراحی شده است. چنین روانهایی به واسطۀ اندک بودن خردشان فریب می‌خورند. از این رو آنها خود را تسلیم لذت شهوتهایشان می‌کنند و روانشان را از شادمانیهای نجابت و لذتهای درستکاری محروم می‌سازند. چه چیزی می‌تواند بزرگتر از تجربۀ رهایی از گناه باشد؟ انسانی که متعال را دیده است فناناپذیر است. دوستانِ جسمانیِ انسان نمی‌توانند از مرگ نجات یابند؛ همینطور که انسان به سوی دشتهای دلشاد کننده و نورانی بهشت پیش می‌رود، فقط نجابت می‌تواند او را همراهی کند.“

5- آیین زرتشت

زرتشت خودش با نوادگان میسیونرهای پیشین ملک صادق مستقیماً در تماس بود، و دکترین آنها پیرامون خدای یگانه به یک آموزش مرکزی در مذهبی تبدیل شد که او در ایران بنیاد نهاد. به جز دین یهود، هیچ مذهب آن روزگار بیش از این در برگیرندۀ این آموزشهای سالیم نبود. از نگارشات این مذهب، گنید نقل قولهای زیر را استخراج نمود:

”همه چیز از خدای یگانه می‌آید و به او تعلق دارد، خدایی تماماً خردمند، نیک، درستکار، مقدس، پرشکوه، و پرجلال. این خدای ما سرچشمۀ تمام نورهاست. او آفریننده است، خدای تمام مقاصد نیک، و حافظ عدالت جهان. مسیر خردمندانه در زندگی این است که در هم‌آوایی با روح حقیقت عمل شود. خداوند تماماً بیناست، و نظاره‌گر اعمال شرورانۀ اهریمنان و کارهای نیک درستکاران، هر دو است؛ خدای ما همه چیز را با چشمی تیزبین مشاهده می‌کند. لمس او لمسی شفا دهنده است. خداوند یک نیکوکار تماماً قدرتمند است. خداوند دست نیکومنشانۀ خود را به سوی درستکار و شرور، هر دو، دراز می‌کند. خداوند دنیا را بنا نهاد و برای نیک و برای شرور پاداش و سزا مقرر نمود. خدای تماماً خردمند به روانهای پارسامنشی که پاک می‌اندیشند و درست عمل می‌کنند وعدۀ جاودانگی داده است. بدان گونه‌ای خواهید شد که نهایتِ آرزوی آن را دارید. برای آنهایی که خدا را در جهان می‌فهمند نور خورشید همچون خرد است.

”خدا را از طریق جوییدنِ خواست خدای خردمند نیایش کنید. خدای نور را از طریق پیمایش مسرت‌بخش در راههایی که مذهب آشکار شدۀ او مقرر ساخته‌اند پرستش کنید. تنها یک خدای متعال وجود دارد، خدای نورها. ما او را پرستش می‌کنیم که آبها، گیاهان، حیوانات، زمین، و آسمانها را آفرید. خدای ما، خداوند است، که از همه نیکومنش‌تر است. ما زیباترین و پرسخاوت‌ترین جاودان را پرستش می‌کنیم که از عطیۀ نور ابدی برخوردار است. خداوند از ما بسیار دور است، و در همان حال به ما نزدیکترین است، بدین لحاظ که در درون روان ما اقامت دارد. خدای ما روح الهی و مقدس‌ترین روح بهشت است، و با این وجود از دوستانه‌ترین مخلوقات با انسان دوستانه‌تر است. خداوند در این بزرگترین کار، که شناخت خودش است، به ما بسیار کمک کننده است. خداوند ستودنی‌ترین و درستکارترین دوست ماست؛ او خرد، زندگی، و نیروی روان و بدن ما است. آفرینندۀ خردمند از طریق اندیشۀ نیکمان ما را قادر خواهد ساخت که خواستش را انجام دهیم، و بدین طریق به درک تمامی آنچه که به طور الهی کامل است دست یابیم.

”خداوندا، در حالی که برای زندگی بعدیِ روحی آماده می‌شویم، به ما یاد بده که چگونه این حیات در جسم را زندگی کنیم. خداوندا با ما سخن بگو، و ما فرمان تو را اجرا خواهیم کرد. راههای نیک را به ما یاد بده، و ما در مسیر درست حرکت خواهیم کرد. درخواست ما را مستجاب فرما، تا بتوانیم با تو به یگانگی برسیم. ما می‌دانیم که مذهبی درست است که به یگانگی با درستکاری راه ببرد. خداوند سرشت خردمندانه، بهترین پندار، و کردار نیک ماست. الهی خداوند یگانگی با روح الهی و جاودانگی در خودش را به ما اعطا کند!

”این مذهبِ خدای خردمند، ایماندار را از هر اندیشۀ شرورانه و کردار گناهکارانه پاک می‌سازد. اگر من در پندار، گفتار، یا کردار — به طور عمدی یا غیرعمدی — تخلف کرده‌ام، در پیشگاه خدای آسمان در توبه سر فرود می‌آورم، و برای رحمت دعا می‌کنم، و برای بخشش نیایش می‌کنم. می‌دانم که وقتی به گناه اعتراف می‌کنم، اگر تصمیم بگیرم که دیگر کار شرورانه انجام ندهم، آن گناه از روان من زدوده خواهد شد. من می‌دانم که بخشش بندهای گناه را جدا می‌سازد. آنهایی که شرارت می‌کنند مجازات خواهند شد، اما آنهایی که حقیقت را دنبال می‌کنند از شادمانیِ یک نجات جاودان بهره‌مند خواهند گشت. با بزرگواری ما را حفظ فرما و نیروی نجات بخش را برای روان ما به کار ببر. ما درخواست بخشش می‌کنیم زیرا آرزوی دستیابی به کمال داریم؛ ما همچون خدا خواهیم بود.“

6- سودوآنیسم (جِین‌گرایی)

سومین گروه ایمانداران مذهبی که دکترین خدای یگانه در هند — بقای آموزش ملک صادق — را حفظ کردند، در آن روزگاران به عنوان سودوآنیستها شناخته می‌شدند. اخیراً این ایمانداران به عنوان پیروان جِینیسم شناخته شده‌اند. آنها بدین گونه آموزش می‌دادند:

”خدای آسمان، متعال است. آنهایی که مرتکب گناه می‌شوند به مرتبت والا فراز نخواهند یافت، اما آنهایی که در مسیرهای درستکاری گام برمی‌دارند مکانی در بهشت خواهند یافت. اگر ما حقیقت را بشناسیم حیات پس از مرگ برایمان تضمین شده است. روان انسان می‌تواند به بلند مرتبه‌ترین بهشت فراز یابد، و در آنجا سرشت راستین معنوی خویش را توسعه دهد، و به کمال دست یابد. مکان بهشت انسان را از اسارت گناه رها می‌سازد و او را با سعادتهای نهایی آشنا می‌کند؛ انسان درستکار پایان گناه و کلیۀ بدبختیهای مربوط به آن را از پیش تجربه کرده است. نفس، دشمن شکست‌ناپذیر انسان است، و نفس به صورت چهار تا از بزرگترین احساسات انسان تجلی می‌یابد: خشم، غرور، فریب، و طمع. بزرگترین پیروزی انسان استیلا بر خودش است. هنگامی که انسان برای بخشش به خدا رو می‌کند، و هنگامی که برای بهره‌مندی از این آزادی شجاع می‌شود، بدین طریق از ترس رهایی می‌یابد. انسان باید بدین گونه در زندگی سفر کند که به همان شکل که می‌خواهد با او رفتار شود با مخلوقات همنوعش رفتار کند.“

7- شینتو

نسخه‌های خطی این مذهب خاور دور فقط اخیراً در کتابخانۀ اسکندریه جای گرفته‌اند. این تنها مذهب دنیا بود که گَنید هرگز در رابطه با آن نشنیده بود. این اعتقاد نیز، همانطور که در متون خلاصۀ زیر نشان داده شده است، در بر گیرندۀ بقایای آموزشهای پیشین ملک صادق بود:

”خداوند می‌فرماید: ’شما همگی دریافت کنندۀ نیروی الهی من هستید؛ کلیۀ انسانها از خدمت بخشایندۀ من بهره‌مند می‌شوند. من از افزایش انسانهای درستکار در سرتاسر زمین بسیار لذت می‌برم. شاهزادۀ آسمان خواستار این است که در زیباییهای طبیعت و نجابت انسانها، هر دو، خود را آشکار سازد و سرشت درستکار خود را نشان دهد. چون مردم باستان نام مرا نمی‌دانستند، از طریق زاده شدن در دنیا، به صورت یک وجود قابل دیدن خود را نشان دادم و متحمل چنین تحقیری شدم تا انسان نام مرا فراموش نکند. من سازندۀ آسمان و زمینم؛ خورشید و ماه و کلیۀ ستارگان از خواست من اطاعت می‌کنند. من فرمانروای کلیۀ مخلوقات در زمین و در چهار دریا هستم. اگر چه من بزرگ و متعال هستم، باز برای دعای فقیرترین انسان احترام قائلم. اگر هر مخلوقی مرا پرستش کند، دعای او را خواهم شنید و آرزوی قلبی او را برآورده خواهم کرد.‛

”’هر بار که انسان به اضطراب تسلیم می‌شود، از راهبری روح قلبش یک گام دور می‌شود.‛ غرور خدا را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اگر می‌خواهید کمک آسمانی به دست آورید، غرور خود را کنار بگذارید؛ هر موی غرور نور نجات بخش را بدان گونه که هست با یک ابر بزرگ مسدود می‌سازد؛ اگر درون شما درست نیست، دعا کردن برای آنچه که در بیرون است بی‌فایده است. ’اگر من دعای شما را بشنوم، بدین دلیل است که با یک قلب پاک نزد من می‌آیید، فارغ از فریبکاری و ریاکاری، با روانی که مثل یک آینه حقیقت را منعکس می‌سازد. اگر می‌خواهید به جاودانگی دست یابید، دنیا را رها سازید و نزد من آیید.‛“

8- تائوئیسم

پیام‌آوران ملک صادق تا اقصی نقاط چین رخنه کردند، و دکترین خدای یگانه بخشی از آموزشهای پیشین چندین مذهب چینی گردید؛ آن که از همه بیشتر دوام آورد و در بر گیرندۀ بخش عمدۀ حقیقت یکتاپرستانه بود تائوئیسم بود، و گَنید مطالب زیر را از آموزشهای بنیانگذار آن گردآوری نمود:

”خدای متعال چه پاک و آرام است و با این وجود چه قدرتمند و پرتوان، چه ژرف و غیرقابل فهم! این خدای آسمان نیای والامقام همه چیز است. اگر جاودان را می‌شناسید، روشن ضمیر و خردمند هستید. اگر جاودان را نمی‌شناسید، پس نادانی خود را به صورت شرارت جلوه‌گر می‌سازد، و اشتیاق به گناه بدین گونه به وجود می‌آید. این وجود شگفت‌آور پیش از آن که آسمان و زمین وجود داشته باشند وجود داشت. او به راستی روحانی است؛ تنها او پا بر جا است و تغییر نمی‌کند. به راستی او مادر دنیا است، و تمام آفرینش به دور او حرکت می‌کند. این خدای یگانه، خود را به انسانها آشکار می‌سازد، و بدین طریق آنها را قادر می‌سازد که پیشی بگیرند و بقا یابند. حتی اگر کسی فقط قدر اندکی دانش داشته باشد، هنوز می‌تواند در راههای متعال گام بردارد؛ او می‌تواند با خواست فلک انطباق یابد.

”کلیۀ کارهای نیک که به راستی خادمانه هستند از متعال می‌آیند. همه چیز به سرچشمۀ بزرگ زندگی بستگی دارد. متعالِ بزرگ برای عطایای خود هیچ اعتباری نمی‌جوید. قدرت او متعالی است، و با این وجود او از دیدگان ما پنهان مانده است. او ویژگیهایش را به طور وقفه‌ناپذیر دگردیس می‌سازد، ضمن این که مخلوقاتش را کامل می‌کند. علت آسمانی در طراحیهای خود آهسته و شکیبا است اما از دستاوردهای خود اطمینان دارد. متعال جهان را فرا گرفته است و سرتاسر آن را حفظ می‌کند. نفوذ سرشار و نیروی گیرای او چه بزرگ و قدرتمند است! نیکی راستین همانند آب است، بدین لحاظ که همه چیز را برکت می‌دهد و به هیچ چیز آسیب نمی‌رساند. و نیکی راستین، همانند آب پست‌ترین مکانها را می‌جوید، حتی آن سطوحی که دیگران از آن اجتناب می‌کنند، و آن به این دلیل است که آن شبیه متعال است. متعال همه چیز را می‌آفریند، در طبیعت آنها را پرورش می‌دهد و در روح آنها را کامل می‌سازد. و این یک راز است که چگونه متعال مخلوق را پرورش می‌دهد، از او نگاهداری می‌کند، و او را کمال می‌بخشد، بدون این که او را مجبور سازد. او ارشاد و هدایت می‌کند، اما بدون ابراز وجود. او موجب پیشرفت می‌شود، اما بدون سلطه.

”انسان خردمند قلبش را جهانی می‌سازد. دانش اندک یک چیزِ خطرناک است. آنهایی که آرزوی بزرگ بودن را دارند باید یاد بگیرند که فروتن باشند. در آفرینش، متعال مادر دنیا شد. شناختن مادر یک فرد به رسمیت شناختن فرزندی فرد است. آن کسی خردمند است که به کلیۀ اجزا از نقطه نظر جمع می‌نگرد. طوری خود را به هر انسان مربوط سازید، که گویا در جای او هستید. آسیب زدن را با مهربانی جبران کنید. اگر مردم را دوست بدارید، به شما جذب خواهند شد — شما هیچ مشکلی در به دست آوردن دل آنها نخواهید داشت.

”متعالِ بزرگ تماماً فراگیر است؛ او در سمت چپ و در سمت راست است؛ او از سرتاسر آفرینش نگاهداری می‌کند و در تمام موجودات راستین سکنی می‌گزیند. شما نمی‌توانید متعال را پیدا کنید، و نمی‌توانید به مکانی بروید که او نیست. اگر یک انسان بدیِ راههای خویش را تشخیص دهد و قلباً از گناهش توبه کند، آنگاه می‌تواند طلب بخشش کند؛ ممکن است که او از مجازات بگریزد؛ ممکن است که او بلا را به برکت تغییر دهد. متعال پناهگاه امن برای سرتاسر آفرینش است؛ او محافظ و نجات دهندۀ نوع بشر است. اگر به طور روزانه او را بجویید، او را خواهید یافت. چون او می‌تواند گناهان را ببخشد، به راستی برای تمام انسانها بسیار گرانبها است. همیشه به خاطر داشته باشید که خداوند انسان را برای آنچه که انجام می‌دهد پاداش نمی‌دهد، بلکه برای آنچه که هست؛ از این رو باید به همنوعان خویش بدون اندیشۀ پاداش کمک کنید. بدون فکر نفع خویش کار نیک انجام دهید.

”آنهایی که قوانین جاودان را می‌دانند خردمند هستند. نادانی نسبت به قانون الهی بدبختی و مصیبت است. آنهایی که قوانین خداوند را می‌دانند آزاد اندیش هستند. اگر جاودان را می‌شناسید، حتی اگر بدن شما نابود شود، روان شما در خدمت روحی بقا خواهد یافت. هنگامی که بی‌اهمیت بودن خود را تشخیص دهید به راستی خردمند هستید. اگر در نور جاودان پایدار بمانید، از روشنایی متعال بهره‌مند خواهید گشت. آنهایی که خود را وقف خدمت به متعال می‌کنند در این جستجوی جاودان شادمان هستند. هنگامی که انسان می‌میرد، روح شروع می‌کند سفر طولانی خویش را در سفر بزرگ به خانه به انجام رساند.“

9- کنفوسیوس‌گرایی

حتی کوچکترین مذاهب خداشناس بزرگ دنیا یکتاپرستی میسیونرهای ملک صادق و جانشینان ثابت قدم آنها را به رسمیت می‌شناختند. خلاصۀ یافته‌های گَنید پیرامون کنفوسیوس‌گرایی این بود:

”آنچه که خداوند برمی‌گزیند بدون خطاست. حقیقت واقعی و الهی است. همه چیز منشأ در خداوند دارد، و خداوندِ بزرگ خطا نمی‌کند. خداوند برای یاری رساندن به آموزش و ارتقاءِ مخلوقات دون مرتبه فرمانبرداران متعددی را برگزیده است. خدای یگانه که از عالم بالا بر انسان فرمانروایی می‌کند، بزرگ، بسیار بزرگ است. قدرت خداوند شکوهمند و داوریِ او اعجاب‌آور است. اما این خدای بزرگ حتی به بسیاری مردم دون مایه یک حس اخلاقی اهدا کرده است. خیر و برکت خداوند هیچگاه متوقف نمی‌شود. بهترین هدیۀ خداوند به انسانها نیکخواهی است. خداوند اصالت خود را به روان انسان اعطا کرده است؛ فضایل انسان میوۀ این عطیۀ اصالت خداوند است. خداوندِ بزرگ تماماً با درایت است و در کلیۀ کارکردهای خود انسان را همراهی می‌کند. و هنگامی که ما خدای بزرگ را پدر و مادر خویش می‌نامیم، درست عمل می‌کنیم. اگر بدین ترتیب ما خادمان نیاکان الهی‌مان هستیم، پس می‌توانیم با اطمینان به خداوند دعا کنیم. در کلیۀ لحظات و در هر چیز، بگذارید نسبت به عظمت خداوند احساس بیم و احترام کنیم. ای خداوند، ای قادر والامرتبه و مطلق، ما اذعان می‌کنیم که داوری از آن توست، و این که تمام بخششها از قلب الهی جاری می‌شود.

”خداوند با ماست؛ از این رو در قلبمان ترس نداریم. اگر فضیلتی در من یافت شود، تجلی خداوند است که در من باقی است. اما این خدا در درون من اغلب مطالبات سختی از ایمان من دارد. اگر خدا با من است، به یقین می‌گویم که هیچ تردیدی در قلبم ندارم. ایمان باید به حقیقت چیزها بسیار نزدیک باشد. و من نمی‌فهمم که چگونه یک انسان می‌تواند بدون این ایمان نیک زندگی کند. نیکی و بدی بدون دلیل برای انسان رخ نمی‌دهد. خداوند مطابق خواستۀ روان انسان با او برخورد می‌کند. هنگامی که خود را در خطا می‌یابید، در اعتراف به خطایتان درنگ نکنید و به سرعت اشتباهات خود را رفع کنید.

”یک انسان خردمند مشغول جستجو برای حقیقت است، نه فقط جستجو برای یک زندگی ساده. هدف انسان دستیابی به کمال الهی است. انسان برتر وقف کار تنظیم خود است، و او عاری از اضطراب و ترس است. خداوند با توست؛ هیچ شکی در قلبت نداشته باش. هر عمل نیک پاداش خود را دارد. انسان برتر بر علیه خداوند زمزمه نمی‌کند و بر علیه انسانها نیز حس بدخواهی ندارد. آنچه را که دوست نداری نسبت به تو انجام شود، در حق دیگران انجام نده. بگذارید دلسوزی بخشی از تمام مجازاتها باشد؛ از هر طریق تلاش کنید مجازات را به برکت تبدیل کنید. راه خدای بزرگ چنین است. در حالی که تمام مخلوقات باید بمیرند و به زمین بازگردند، روح انسان والامنش پیش می‌رود تا در بالا در معرض نمایش گذاشته شود و به نور شکوهمند تابندگیِ نهایی فراز یابد.“

10- ”مذهب ما“

گَنید بعد از تلاش طاقت‌فرسا در این گردآوری آموزشهای مذاهب دنیا در رابطه با پدر بهشتی به کار تدوین آنچه که خلاصه‌ای از اعتقادش در رابطه با خداوند می‌پنداشت پرداخت. او در نتیجۀ آموزشهای عیسی به این باورها دست یافته بود. این مرد جوان عادت داشت که به این باورها به عنوان ”مذهب ما“ اشاره کند. این نگاشتۀ او بود:

”خداوند، خدای ما خدای یگانه است، و باید او را با تمام ذهن و قلب خود دوست داشته باشید، ضمن این که بهترین تلاش خود را به عمل آورید که بدان گونه که خود را دوست دارید تمامی فرزندانش را دوست بدارید. این خدای یگانه پدر آسمانی ماست، و همه چیز مبتنی بر او است. او با روحش در روان هر انسان صادق سکنی می‌گزیند. و ما که فرزندان خداوند هستیم باید یاد بگیریم که چگونه نگاهداری از روان خود را به او که یک آفرینندۀ وفادار است بسپاریم. با پدر آسمانی ما همه چیز ممکن است. چون او آفریننده است، و همۀ چیزها و همۀ موجودات را آفریده است، غیر از این نمی‌تواند باشد. اگر چه نمی‌توانیم خدا را ببینیم، می‌توانیم او را بشناسیم. و از طریق زندگی کردن به طور روزمره مطابق خواست پدر آسمانی، می‌توانیم او را به همنوعان خویش آشکار سازیم.

”جلوه‌های الهیِ سرشت خداوند باید بی‌نهایت عمیق و برای ابد خردمندانه باشد. ما نمی‌توانیم از طریق دانش به وجود خداوند پی ببریم، اما می‌توانیم او را از طریق تجربۀ شخصی در قلب خود بشناسیم. در حالی که عدالت او ممکن است فراتر از ادراک باشد، فروتن‌ترین موجود در زمین می‌تواند رحمت او را دریافت کند. در حالی که پدر جهان را پر می‌کند، در قلوب ما نیز زندگی می‌کند. ذهن انسان بشری و فانی است، اما روح انسان الهی و فناناپذیر است. خداوند نه تنها تماماً قدرتمند است، بلکه تماماً خردمند است. اگر والدین زمینی ما که گرایش شرورانه دارند می‌دانند چگونه فرزندانشان را دوست بدارند و هدایای نیکو به آنها اهدا کنند، پدر نیکوی آسمانی چقدر بیشتر باید بداند که چطور با خردمندی فرزندانش را در زمین دوست بدارد و برکات درخور به آنها عطا نماید.

”پدر آسمانی نمی‌خواهد حتی یک فرزند در زمین هلاک گردد، مشروط به این که آن فرزند آرزوی یافتن پدر را داشته باشد و به راستی مشتاق باشد همانند او باشد. پدر ما حتی شروران را دوست دارد و همیشه نسبت به ناسپاسان مهربان است. اگر موجودات بشری بیشتری می‌توانستند فقط دربارۀ نیکی خداوند بدانند، قطعاً در جهت توبه کردن از راههای شرورانۀ خویش گام برمی‌داشتند و از تمام گناهان شناخته شده دست می‌کشیدند. سرچشمۀ تمام چیزهای نیک از پدر نورها است. در او هیچ تغییرپذیری و یا سایۀ تغییر وجود ندارد. روح خدای راستین در قلب انسان است. او خواستار این است که تمام انسانها برادر باشند. هنگامی که انسانها شروع به حس کردن حضور خداوند می‌کنند، این خود گواه این است خداوند آنها را یافته است، و این که آنها در جستجوی آگاهی پیرامون او هستند. ما در خداوند زندگی می‌کنیم و خداوند در ما سکنی می‌گزیند.

”من دیگر راضی نخواهم بود که باور داشته باشم خداوند پدر همۀ مردم من است؛ از این پس من باور خواهم داشت که او پدر من نیز می‌باشد. من همیشه تلاش خواهم کرد که با کمک روح حقیقت که یاور من است خداوند را پرستش کنم، آنگاه که به راستی خداشناس شدم. اما اول از همه از طریق آموختن این که چگونه خواست خداوند در زمین را انجام دهم به پرستش خدا خواهم پرداخت؛ بدین معنی که بهترین تلاش خود را به عمل خواهم آورد که با هر یک از همنوعان خویش به گونه‌ای رفتار کنم که تصور می‌کنم خداوند دوست دارد با او رفتار شود. و هنگامی که بدین گونه در جسم زندگی می‌کنیم، می‌توانیم بسیاری چیزها را از خدا درخواست کنیم، و او آرزوی قلبی ما را به ما عطا خواهد کرد، تا بهتر آماده باشیم به همنوعان خویش خدمت کنیم. و تمامی این خدمت مهرآمیزِ فرزندان خداوند ظرفیت ما را برای دریافت و تجربه نمودنِ شادیهای بهشت، لذتهای والای خدمتِ روح بهشت، بسط می‌دهد.

”من هر روز برای هدایای وصف‌ناکردنیِ خدا از او سپاسگزاری خواهم کرد؛ من برای کارهای شگفت‌آور او برای فرزندان انسانها او را نیایش خواهم کرد. برای من، او قادر مطلق، آفریننده، نیرو، و رحمت است، اما بیش از همه، او پدر روحی من است، و من به عنوان فرزند زمینی او روزی عازم دیدار او خواهم شد. و استاد من گفته است که از طریق جستجو برای او همانند او خواهم شد. از طریق ایمان به خداوند، با او به آرامش دست یافته‌ام. این مذهب جدید ما کاملاً سرشار از شادمانی است، و یک شادی پایدار ایجاد می‌کند. من مطمئنم که حتی تا مرگ با ایمان خواهم بود، و این که حتماً تاج حیات جاودان را دریافت خواهم کرد.

”من دارم یاد می‌گیرم که همه چیز را مورد سنجش قرار دهم و به آنچه که نیک است پایبند باشم. هر آنچه را که می‌خواهم انسانها با من انجام دهند با همنوعانم انجام خواهم داد. من از طریق این ایمان نوین می‌دانم که انسان می‌تواند فرزند خداوند باشد، اما وقتی که درنگ می‌کنم که به این فکر کنم که همۀ انسانها برادران من هستند این گاهی مرا وحشت‌زده می‌سازد، اما این باید حقیقت داشته باشد. من نمی‌فهمم که چگونه می‌توانم در پدر بودنِ خداوند شادمان باشم، در حالی که از پذیرش برادر بودن انسانها امتناع می‌کنم. هر کس که نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت. اگر این حقیقت داشته باشد، پس همۀ انسانها باید برادران من باشند.

”من از این پس کارهای نیکم را در نهان انجام خواهم داد؛ همچنین وقتی که تنها هستم در بیشترین حد دعا خواهم کرد. من داوری نمی‌کنم تا مبادا با همنوعانم نامنصف نباشم. من یاد می‌گیرم که دشمنانم را دوست داشته باشم؛ من این شیوۀ خداگونه بودن را هنوز به درستی نیاموخته‌ام. اگر چه در این مذاهب دیگر خدا را می‌بینم، در ’مذهب ما‛ او را زیباتر، بامحبت‌تر، بخشنده‌تر، شخصی‌تر، و مثبت‌تر می‌یابم. اما بیش از همه، این موجود بزرگ و شکوهمند، پدر معنوی من است؛ من فرزند او هستم. و هیچ وسیلۀ دیگری جز آرزوی صادقانه‌ام که می‌خواهم مثل او باشم، وجود ندارد که به واسطۀ آن بتوانم او را سرانجام بیابم و برای ابد به او خدمت کنم. سرانجام مذهبی با یک خدا دارم، خدایی شگفت‌انگیز، و او خدایی با نجات جاودان است.“