مقالۀ 91 تکامل دعا

   
   Paragraph Numbers: On | Off
نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

نسخۀ پیشنویس

مقالۀ 91

تکامل دعا

دعا، به عنوان یک کارکرد مذهب، از بیانات یک نفره و دو نفرۀ غیرمذهبی پیشین تکامل یافت. با نیل به خود آگاهی توسط انسان بدوی، پیامد اجتناب ناپذیر دیگر – آگاهی، پتانسیل دوگانۀ پاسخ اجتماعی و شناخت خداوند، به وقوع پیوست.

آغازین‌ترین اشکال دعا خطاب به الوهیت صورت نمی‌گرفتند. این بیانات بسیار شبیه آنچه که شما هنگام دست زدن به یک کار مهم به یک دوست می‌گویید بودند، مثل ”برای من آرزوی موفقیت کن.“ انسان بدوی بردۀ جادو بود؛ اقبال، خوب و بد، به تمامی امور زندگی وارد می‌شد. در ابتدا، این درخواستهای اقبال صحبتهای یک نفره بودند — فقط یک نوع به زبان آوردن فکر توسط خادم جادویی. سپس این معتقدان به اقبال از دوستان و خانواده‌هایشان درخواست حمایت نمود، و به زودی شکلی از مراسم اجرا شد که در بر گیرندۀ تمامی طایفه یا قبیله می‌شد.

هنگامی که مفاهیم اشباح و ارواح تکامل یافت، این درخواستها خطاب به موجودات فوق بشری صورت گرفتند، و با آگاهی از خدایان، این بیانات به سطوح دعای راستین رسیدند. به عنوان مثال، در میان برخی قبایل استرالیایی تاریخ دعاهای بدوی مذهبی به پیش از اعتقاد آنها به ارواح و شخصیتهای فوق بشری برمی‌گردد.

قبیلۀ تودا در هندوستان اکنون این رسم دعاگویی را نسبت به هیچ فرد خاصی به جا نمی‌آورد، درست همانطور که مردمان اولیه پیش از دوران آگاهی مذهبی چنین می‌کردند. فقط در میان تودایی‌ها این نمایانگر یک عقب‌گرد از مذهب رو به انحطاط آنان به این سطح بدوی می‌باشد. آیین‌های امروزی کاهنان لبنیات فروش تودایی نمایانگر یک مراسم مذهبی نیستند زیرا این دعاهای غیرشخصی چیزی به حفظ یا افزایش هر گونه ارزش اجتماعی، اخلاقی، یا معنوی کمک نمی‌کند.

دعاهای پیش مذهب، بخشی از رسوم مانایِ مردم مِلانزی، عقاید اودایِ پیگمی‌های آفریقا، و خرافات مانیتویِ سرخپوستان آمریکای شمالی بودند. قبایل باگاندا در آفریقا تنها به تازگی از سطح مانای دعا بیرون آمده‌اند. انسانها در این سردرگمی اولیۀ تکاملی به خدایانِ محلی و ملی، به بت‌واره‌ها، طلسم‌ها، اشباح، فرمانروایان، و به مردم عادی دعا می‌کنند.

1- دعای بدوی

کارکرد مذهب اولیۀ تکاملی حفظ و تقویت آن ارزشهای اساسی اجتماعی، اخلاقی، و معنوی است که به کندی در حال شکل گرفتن می‌باشند. این رسالت مذهب توسط نوع بشر به طور آگاهانه مشاهده نمی‌شود، اما عمدتاً از طریق کارکرد دعا ایجاد می‌گردد. انجام دعا نمایانگر تلاش غیرعمدی، اما با این وجود شخصی و جمعی هر گروه برای نیل به (عملی ساختن) این حفظ ارزشهای والاتر می‌باشد. اما برای پاسداری از دعا، تمامی روزهای مقدس به سرعت به وضعیت تعطیلات محض باز می‌گردند.

مذهب و کارکردهای آن، که عمده‌ترین آنها دعا است، فقط با آن ارزشهایی هم پیمان هستند که از شناسایی عمومی اجتماعی، تأیید گروهی، برخوردارند. از این رو هنگامی که انسان بدوی تلاش نمود احساسات پست‌تر خود را ارضا نماید یا به بلندپروازیهای تمام عیار خودخواهانۀ خود دست یابد، از تسلی مذهب و یاری دعا محروم گردید. اگر فرد درصدد انجام هر کار ضداجتماعی برمی‌آمد، مجبور بود به دنبال یاری سحر و جادوی غیرمذهبی برود، به ساحران متوسل شود، و بدین ترتیب از مساعدت دعا محروم گردد. از این رو دعا در همان اوایل یک ترویج کنندۀ نیرومند تکامل اجتماعی، پیشرفت اخلاقی، و نیل معنوی گردید.

اما ذهن بدوی نه منطقی بود و نه یکدست. انسانهای اولیه درک نمی‌کردند که چیزهای مادی در قلمرو دعا نیستند. این روانهای ساده ذهن چنین استدلال می‌کردند که خوراک، پناهگاه، باران، جانور شکاری، و سایر کالاهای مادی موجب افزایش رفاه اجتماعی می‌شوند، و از این رو برای این برکتهای فیزیکی شروع به دعا نمودند. هر چند که این کار دعا را به انحراف می‌کشانید، مشوق تلاش برای تحقق این اهداف مادی از طریق اعمال اجتماعی و اخلاقی بود. چنین بی‌مقدار سازی دعا، ضمن این که ارزشهای معنوی یک مردم را پایین می‌آورد، با این حال آداب و رسوم اقتصادی، اجتماعی، و اخلاقی آنها را به طور مستقیم بالا می‌بُرد.

دعا فقط در بدوی‌ترین نوع ذهن تک‌گو است. آن به زودی یک دیالوگ می‌شود، و به سرعت به سطح پرستش گروهی بسط می‌یابد. دعا حاکی از این است که افسونهای پیش جادوییِ مذهب بدوی به آن سطحی تکامل یافته‌اند که ذهن انسان واقعیت نیروها یا موجودات نیکوکاری را که قادرند ارزشهای اجتماعی را افزایش داده و ایده‌آلهای اخلاقی را تقویت نمایند می‌شناسد، و علاوه بر آن، این تأثیرات فوق بشرند و از خودپسندیِ انسانِ خود آگاه و همنوعان انسانی او مجزا هستند. از این رو دعای راستین پدیدار نمی‌گردد تا این که نیروی خدمت مذهبی به صورت شخصی تجسم یابد.

دعا به اندازۀ اندکی به روح‌گرایی مربوط است، اما چنین اعتقاداتی ممکن است در کنار گرایشات نوظهور مذهبی وجود داشته باشند. بارها مذهب و روح‌گرایی مبدأ کاملاً جداگانه‌ای داشته‌اند.

با آن انسانهایی که از اسارت بدوی ترس رهایی نیافته‌اند، خطری واقعی وجود دارد که ممکن است تمامی دعاها به یک احساس بد گناه، یقین بیجا نسبت به تقصیر، واقعی یا خیالی، راه ببرد. اما امروزه محتمل نیست که بسیاری آنقدر وقت صرف دعا کنند که به این اندیشۀ زیان بخش بی‌ارزش بودن یا گناهکار بودنشان برسند. خطرات تحریف و انحراف دعا شامل نادانی، خرافات، تغییرناپذیری، کاهش شور و طراوت، ماتریالیسم، و فناتیزم می‌باشد.

2- دعای در حال تکامل

اولین دعاها صرفاً آرزوهای به زبان آورده شده، بیان تمایلات صادقانه بودند. دعا سپس یک تکنیک دستیابی به همکاری روحی گردید. و سپس به عملکرد بالاتر یاری رسانیدن به مذهب در حفظ تمامی ارزشهای ارزنده رسید.

دعا و جادو هر دو در نتیجۀ واکنشهای انطباق پذیر انسان نسبت به محیط یورنشیایی به وجود آمدند. اما آنها صرف نظر از این رابطۀ کلی وجه مشترک اندکی دارند. دعا همیشه نشانگر عمل مثبت توسط خویشتن دعا کن بوده است؛ آن همیشه روانی و گاهی اوقات معنوی بوده است. جادو معمولاً نمایانگر یک تلاش برای کنترل واقعیت بدون تأثیرگذاری روی ضمیر کنترل کننده، کاروَر جادو، بوده است. جادو و دعا به رغم منشأ مستقلشان اغلب در مراحل بعدی توسعۀ خود به هم مرتبط بوده‌اند. جادو گاهی اوقات از طریق ارتقاءِ هدف از فرمولها با عبور از آیین‌ها و طلسم‌ها به آستانۀ دعای راستین فراز یافته است. دعا گاهی اوقات آنقدر مادی شده است که به سطح تکنیک کاذب جادوییِ اجتناب از هزینۀ آن تلاشی که برای حل مشکلات یورنشیایی ضروری است سقوط کرده است.

هنگامی که انسان یاد گرفت دعا نمی‌تواند خدایان را ناگزیر سازد، آنگاه بیشتر به یک درخواست، طلب لطف، تبدیل شد. اما حقیقی‌ترین دعا در واقع یک مشارکت روحانی میان انسان و آفرینندۀ او است.

ظهور عقیدۀ قربانی در هر مذهبی به طور حتم از تأثیر بالاتر دعای حقیقی می‌کاهد، بدین لحاظ که انسانها به دنبال تعویض نمودن تقدیم داراییهای مادی با تقدیم خواست تقدیس شدۀ خود به انجام خواست خداوند می‌روند.

هنگامی که مذهب از یک خدای شخصی محروم می‌گردد، دعاهای آن به سطوح الهیات و فلسفه تغییر شکل می‌یابند. هنگامی که بالاترین برداشت یک مذهب از خداوند یک الوهیت غیرشخصی است، همانند آنچه که در ایده‌آلیسمِ همه خداگرایانه است، گر چه پایۀ برخی اشکال مشارکت اسرارآمیز روحانی را به وجود می‌آورد، برای توانمندی دعای حقیقی که همواره نشانگر مشارکت روحانی انسان با یک موجود شخصی و مافوق می‌باشد مهلک است.

در طول ایام پیشینِ تکامل نژادی و حتی در زمان حاضر، در تجربۀ روزانۀ انسان عادی، دعا عمدتاً یک پدیدۀ رابطۀ انسان با ضمیر نیمه خودآگاه خودش می‌باشد. اما همچنین یک قلمرو دعا وجود دارد که در آن فردِ به لحاظ عقلانی هوشیار و از نظر معنوی پیشرو به ارتباطی بیشتر یا کمتر با سطوح فوق آگاه ذهن بشری، قلمرو تنظیم کنندۀ فکری ساکن در فرد، دست می‌یابد. علاوه بر آن، یک مرحلۀ حتمی معنوی دعای حقیقی وجود دارد که دریافت و شناخت خود را به نیروهای روحی جهان مربوط می‌سازد، و از تمام ارتباطات بشری و عقلانی کاملاً مجزا است.

دعا به توسعۀ تمایل مذهبی یک ذهن در حال تکامل بشری به اندازۀ زیاد کمک می‌کند. آن یک تأثیر نیرومند است که برای پیشگیری از انزوای شخصیت کار می‌کند.

دعا نمایانگر تکنیکی است که به مذاهب طبیعی تکامل نژادی مربوط است که همچنین بخشی از ارزشهای تجربی مذاهب والاتر تعالی اخلاقی، مذاهب آشکار شدۀ الهی را شکل می‌دهد.

3- دعا و خود دیگر

کودکان هنگامی که در ابتدا استفاده از زبان را فرا می‌گیرند به این تمایل دارند که اندیشۀ خود را به زبان آورند، به این که افکار خود را با کلمات بیان کنند، حتی اگر هیچکس برای شنیدن آنها حاضر نباشد. آنها با آغاز تخیل خلاق به محاوره با یاران تخیلی تمایل نشان می‌دهند. بدین طریق یک خودِ در حال شکل‌گیری در صدد ارتباط با یک خود دیگر خیالی بر می‌آید. کودک از طریق این تکنیک در ابتدا یاد می‌گیرد که مکالمات یک نفرۀ خود را به گفتگوی ساختگی دو نفره‌ای که در آن خودِ دیگر او به فکر لفظی و بیان خواستۀ او پاسخ می‌دهد تبدیل سازد. بخش عمدۀ فکر کردن یک فرد بزرگسال به شکل محاورۀ ذهنی انجام می‌شود.

شکل اولیه و بدوی دعا بسیار شبیه از بر خوانیِ نیمه جادوییِ قبیلۀ امروزی تودا بود، دعاهایی که خطاب به هیچ کس خاصی انجام نمی‌شد. اما این تکنیکهای دعا کردن به سوی نوع گفتگوی دو نفرۀ ارتباطی از طریق پدیداری ایدۀ خود دیگر تمایل به تکامل دارند. مفهوم خودِ دیگر به موقع خود به یک وضعیت برتر حرمت الهی ارتقا می‌یابد، و دعا به عنوان یک کارکرد مذهب پدیدار می‌گردد. این نوع بدوی دعا کردن پیش از رسیدن به سطح هوشمند و به راستی اخلاقی دعا با عبور از مراحل بسیار و طی اعصار طولانی تکامل یافتن را در تقدیر دارد.

خود دیگر، آنطور که توسط نسلهای متوالی از انسانهای دعا کننده مشاهده می‌شود، با عبور از اشباح، بت‌واره‌ها، و ارواح به خدایان چندگانه راه برده و سرانجام به خدای یگانه تکامل می‌یابد، موجودی الهی که در بر گیرندۀ والاترین ایده‌آلها و بلندمرتبه‌ترین آرزوهای ضمیر دعا کننده است. و بدین ترتیب دعا به صورت نیرومندترین کارکرد مذهب در حفظ والاترین ارزشها و ایده‌آلهای آنهایی که دعا می‌کنند عمل می‌کند. از لحظۀ پیدایش یک خود دیگر تا ظهور مفهوم یک پدر الهی و آسمانی دعا همیشه یک کنش اجتماعی کننده، اخلاقی کننده، و معنوی کننده است.

دعای سادۀ مبتنی بر ایمان گواه یک تکامل نیرومند در تجربۀ بشری است که به وسیلۀ آن گفتگوهای باستانی با سمبل موهوم خود دیگرِ مذهب بدوی به سطح مشارکت روحانی با روح بیکران و شناخت راستین واقعیت خدای جاودان و پدر آسمانی تمامی آفرینش هوشمند تعالی یافته است.

سوا از تمامی آنچه که در تجربۀ دعا کردن فراتر از خود است، باید به خاطر سپرد که دعای اخلاقی یک طریقۀ باشکوه برای ارتقای ضمیر فرد و تقویت خود برای زندگی بهتر و فضیلت بالاتر می‌باشد. دعا ضمیر بشری را مجبور می‌سازد برای کمک به هر دو سو بنگرد: برای مساعدت مادی به مخزن نیمه خود آگاه تجربۀ انسانی، و برای الهام و هدایت به مرزهای فوق آگاه ارتباط چیز مادی با معنوی، با ناصح اسرارآمیز.

دعا همواره یک تجربۀ دوگانۀ بشری بوده و پیوسته خواهد بود: یک رویۀ روانشناسانه که به یک تکنیک روحانی مربوط است. و این دو عملکرد دعا هرگز نمی‌توانند به طور کامل از هم جدا شوند.

دعای روشندلانه نه تنها باید یک خدای بیرونی و شخصی را بشناسد بلکه همچنین یک الوهیت درونی و غیرشخصی، تنظیم کنندۀ ساکن در فرد. روی هم رفته مناسب است که انسان، هنگامی که دعا می‌کند، تلاش کند مفهوم پدر جهانی در بهشت را بفهمد؛ اما تکنیک مؤثرتر در عملی‌ترین شکل آن این خواهد بود که به مفهوم در دسترس خود دیگر رجوع شود، همانطور که ذهن بدوی عادت به انجام آن داشت، و سپس تشخیص داده شود که ایدۀ این خود دیگر با حضور واقعی تنظیم کننده از یک افسانۀ صرف به حقیقت سکونت خداوند در انسان فانی تکامل یافته است، طوری که انسان عملاً بتواند با یک خود دیگرِ واقعی و راستین و الهی که در او سکونت دارد و عین حضور و جوهر خدای زنده، پدر جهانی است، به طور رو در رو صحبت کند.

4- دعا کردن اخلاقی

هنگامی که درخواست کننده در صدد کسب برتری خودخواهانه نسبت به همنوعانش برمی‌آید هیچ دعایی نمی‌تواند اخلاقی باشد. دعای خودخواهانه و مادی گرایانه با مذاهب اخلاقی که مبتنی بر مهری عاری از خودخواهی و الهی هستند ناسازگار است. چنین دعای غیراخلاقی تماماً به سطوح بدوی جادوی کاذب بازمی‌گردد و درخور تمدنهای در حال پیشرفت و مذاهب روشن‌بین نیست. دعای خودخواهانه از روح تمامی اخلاقیاتی که روی عدالت مهرآمیز بنا شده است تخطی می‌کند.

دعا هرگز نباید آنقدر بی‌مقدار شود که جانشینی برای عمل گردد. دعاهای اخلاقی تماماً محرکی برای عمل و راهنمایی برای کوشش پیشرونده برای اهداف آرمان گرایانۀ دستیابی به فوق خود است.

در تمامی دعاهای خود منصف باشید؛ انتظار نداشته باشید خداوند جانبداری نشان دهد، شما را بیشتر از فرزندان دیگرش، دوستان، همسایگان، و حتی دشمنان شما دوست بدارد. اما دعای مذاهب طبیعی یا تکامل یافته، آنطور که در مذاهب آشکار شدۀ الهی دوران بعد هست، در ابتدا اخلاقی نیست. تمامی دعاها چه فردی یا جمعی ممکن است خودخواهانه یا نوع دوستانه باشند. بدین معنی که دعا ممکن است حول خود یا حول دیگران متمرکز باشد. هنگامی که دعا به دنبال چیزی برای دعا کننده یا برای همنوعان او نیست، در آن صورت این رویکردهای روان به سطوح پرستش راستین متمایل می‌شوند. دعاهای خودخواهانه در بر گیرندۀ اعترافات و درخواستها هستند و اغلب شامل تقاضا برای الطاف مادی می‌شوند. دعا هنگامی که به بخشش می‌پردازد و به دنبال خرد برای کنترل خودِ فزاینده است تا اندازه‌ای اخلاقی‌تر است.

در حالی که نوع غیر خودخواهانۀ دعا نیروبخش و تسلی دهنده است، به تدریج که اکتشافات در حال پیشرفت علمی نشان می‌دهند که انسان در یک جهان فیزیکی قانونمند و منظم زندگی می‌کند، دعای مادی سرانجام موجب ناامیدی و دلسردی می‌شود. دوران کودکی یک فرد یا یک نژاد با دعا کردن بدوی، خودخواهانه، و مادی تعیین ویژگی می‌شود. و تا حد مشخصی، تمامی چنین درخواستهایی ثمربخش می‌باشند، بدین لحاظ که به طور تغییرناپذیر به آن تلاشها و تقلاهایی راه می‌برند که به دستیابی به پاسخهای چنین دعاهایی کمک کننده هستند. دعای واقعیِ مبتنی بر ایمان همیشه به تقویت تکنیک زندگی کردن کمک می‌کند، حتی اگر چنین درخواستهایی سزاوار شناسایی معنوی نباشند. اما شخصِ از نظر معنوی پیشرفته در تلاش برای دلسرد کردن ذهن بدوی یا نابالغ پیرامون چنین دعاهایی باید احتیاط زیادی به خرج دهد.

به خاطر داشته باشید، حتی اگر دعا خداوند را تغییر ندهد، بیشتر اوقات تغییرات بزرگ و پایداری در کسی که با ایمان و انتظار مطمئن دعا می‌کند به وجود می‌آورد. دعا به طور زیاد نیای آسودگی خاطر، سرزندگی، آرامش، شجاعت، تسلط بر نفس، و انصاف در مردان و زنان نژادهای در حال تکامل بوده است.

5- اثرات اجتماعی دعا

در پرستش نیا، دعا به پرورش آرمانهای نیاکان راه می‌برد. اما دعا، به عنوان جنبه‌ای از پرستش الوهیت، از تمامی چنین کارکردهای دیگر فراتر می‌رود زیرا به پرورش آرمانهای الهی راه می‌برد. به تدریج که مفهوم خود دیگرِ دعا متعالی و الهی می‌شود، ایده‌آلهای انسان نیز مطابق آن از سطح انسانی صرف به سوی سطوح آسمانی و الهی ارتقا می‌یابند، و نتیجۀ تمامی چنین دعاهایی تقویت کاراکتر انسانی و یگانگی ژرف شخصیت بشری است.

اما لزومی ندارد که دعا همیشه فردی باشد. دعای گروهی یا دسته جمعی بسیار مؤثر است، بدین لحاظ که اثرات آن بسیار اجتماعی کننده است. هنگامی که یک گروه برای تقویت اخلاقی و ارتقای معنوی به دعای جمعی می‌پردازد، چنین نیایشهایی روی افرادی که تشکیل دهندۀ گروه می‌باشند تأثیر می‌گذارند؛ آنها همگی به دلیل مشارکت بهتر می‌شوند. حتی تمامی یک شهر یا تمام یک ملت می‌توانند از طریق چنین دعاهای نیایشی مورد مساعدت واقع شوند. اعتراف، توبه، و دعا افراد، شهرها، ملتها، و تمامی نژادها را به تلاشهای نیرومند اصلاحات و اعمال شجاعانۀ موفقیت متهورانه رهنمون شده‌اند.

اگر شما به راستی مایلید بر عادت انتقاد کردن به دوستی فائق شوید، سریع‌ترین و مطمئن‌ترین راه دستیابی به چنین تغییر طرز برخوردی این است که عادت کنید هر روز از زندگیتان برای آن شخص دعا کنید. اما اثرات اجتماعی چنین دعاهایی به طور عمده به دو شرط بستگی دارند:

1- شخصی که برایش دعا می‌شود باید بداند که برای او دعا می‌شود.

2- شخصی که دعا می‌کند باید در تماس صمیمانۀ اجتماعی با شخصی که برایش دعا می‌کند باشد.

دعا تکنیکی است که به وسیلۀ آن، دیر یا زود، هر مذهبی نهادینه می‌شود. و به موقعِ خود، دعا به عوامل بیشمار ثانویه مربوط می‌شود، که برخی مفید و برخی دیگر به مقدار زیاد زیانبخش هستند، نظیر کاهنان، کتابهای مقدس، آیین‌های پرستشی، و مراسم.

اما اذهانی که از نظر معنوی روشن‌ترند باید نسبت به آن خردهای کم بهره‌تری که برای تحرک بخشیدن به بینش ضعیف معنوی خود خواهان سمبلیزم هستند صبور و مدارا باشند. قوی نباید با دیدۀ تحقیر به ضعیف بنگرد. آن کسانی که بدون سمبلیزم خداشناس هستند نباید خدمت زیبندۀ سمبل را از آن کسانی که پرستش الوهیت و احترام گذاردن به حقیقت، زیبایی، و نیکی بدون شکل و آیین برایشان مشکل است دریغ دارند. در پرستش توأم با دعا، بیشتر انسانها سمبلی از مقصود و هدفِ نیایشات خود را تجسم می‌کنند.

6- قلمرو دعا

دعا اگر در ارتباط با خواست و اعمال نیروهای شخصی روحی و مدیران مادی یک گستره نباشد، نمی‌تواند هیچ تأثیر مستقیمی روی محیط فیزیکی فرد داشته باشد. در حالی که محدودیت بسیار مشخصی در قلمرو درخواستهای دعا وجود دارد، چنین محدودیتهایی به طور مساوی شامل ایمان آنهایی که دعا می‌کنند نمی‌شود.

دعا تکنیکی برای درمان بیماریهای واقعی و ارگانیک نیست، اما به برخوردار شدن از سلامتی زیاد و به درمان ناخوشیهای بیشمار روانی، احساسی، و عصبی فوق‌العاده کمک نموده است. و حتی در بیماریهای واقعی میکربی، دعا بارها به تأثیر روشهای درمانی دیگر اضافه نموده است. دعا بسیاری از انسانهای تندخو و شاکی رنجور را به سرمشقی از بردباری تغییر داده و آنها را به الهامی برای تمامی رنجبران دیگر بشری تبدیل نموده است.

صرف نظر از این که چقدر آشتی دادن شکهای علمی پیرامون تأثیر دعا با میل پیوسته موجود برای طلبیدن کمک و هدایت از منابع الهی مشکل باشد، هرگز فراموش نکنید که دعای صادقانۀ مبتنی بر ایمان نیروی عظیمی برای ترویج شادی شخصی، کنترل خود فردی، توازن اجتماعی، پیشرفت اخلاقی، و نیل معنوی است.

دعا، حتی به عنوان یک کارکرد محض بشری، گفتگویی با خودِ دیگرِ فرد، در بر گیرندۀ مؤثرترین تکنیک نزدیکی به تحقق آن نیروهای ذخیرۀ طبیعت بشری است که در گسترۀ غیر خودآگاه ذهن بشری ذخیره و حفظ شده‌اند. دعا گذشته از پیامدهای مذهبی آن و اهمیت معنوی آن، یک تمرین مطمئن روانشناسانه است. دعا واقعیتی از تجربۀ بشری است که بیشتر اشخاص، اگر به قدر مکفی تحت فشار قرار گیرند، به منبعی از کمک به طریقی دعا خواهند کرد.

در درخواست از خداوند برای حل مشکلاتتان آنقدر سست نباشید، اما ضمن این که خود با عزمی راسخ و با شهامت به مشکلات موجود تهاجم می‌کنید هرگز درنگ نکنید که برای هدایت و پایداری از او تقاضای خرد و نیروی معنوی کنید.

دعا یک عامل ضروری در پیشرفت و حفظ تمدن مذهبی بوده است، و در بهسازی و معنویت بخشیدن بیشتر جامعه هنوز مساعدتهای نیرومندی می‌تواند بنماید، مشروط بر این که آنهایی که دعا می‌کنند فقط در پرتو واقعیتهای علمی، خرد فلسفی، صداقت روشنفکرانه، و ایمان معنوی دعا کنند. آنطور که عیسی به حواریون خود آموزش داد دعا کنید — صادقانه، بدون خودخواهی، منصفانه، و بدون تردید کردن.

اما تأثیر دعا در تجربۀ شخصیِ معنویِ کسی که دعا می‌کند به هیچ وجه به فهم عقلانی، تیزهوشی فلسفی، سطح اجتماعی، مرتبت فرهنگی، یا سایر فضیلتهای انسانی چنین نیایشگری وابسته نیست. ضمیمه‌های روانی و معنوی دعای مبتنی بر ایمان، فوری، شخصی، و تجربی هستند. هیچ تکنیک دیگری وجود ندارد که از طریق آن هر انسانی، صرف نظر از تمامی دستاوردهای دیگر انسانی، بتواند به طور بسیار مؤثر و فوری به آستان آن عالمی نزدیک شود که در آن بتواند با آفریننده‌اش گفتگو کند، جایی که مخلوق با واقعیت آفریننده، با تنظیم کنندۀ فکری ساکن در فرد ارتباط برقرار می‌کند.

7- عرفان، خلسه، و الهام

عرفان به عنوان تکنیک پرورش آگاهی از حضور خداوند، در مجموع قابل ستایش است، اما هنگامی که چنین کارکردهایی به انزوای اجتماعی می‌انجامند و به فناتیزم مذهبی منجر می‌شوند، تماماً سزاوار سرزنش هستند. روی هم رفته اغلب اوقات آنچه که عارف هیجان زده به عنوان الهام الهی برآورد می‌کند برخاسته از ذهن ژرف خود او است. تماس ذهن انسانی با تنظیم کنندۀ ساکن در آن، ضمن این که اغلب از طریق ژرف اندیشیِ وقف شده تسهیل می‌شود، بیشتر اوقات از طریق خدمت با جان و دل و مهرآمیز در معاضدت غیر خودخواهانۀ روحانی به مخلوقات همنوع گشایش می‌یابد.

آموزگاران بزرگ مذهبی و پیامبران اعصار گذشته بیش از حد عرفان‌گرا نبودند. آنها مردان و زنان خداشناسی بودند که به بهترین وجه از طریق خدمت غیر خودخواهانه به همنوعان انسانی خود به خدایشان خدمت می‌کردند. عیسی اغلب حواریون خود را برای اوقات کوتاه با خود به کناری می‌برد تا به ژرف اندیشی و دعا بپردازند، اما او عمدتاً آنها را در تماس خادمانه با توده‌ها نگاه می‌داشت. روان انسان به تمرین معنوی و نیز تغذیۀ معنوی نیاز دارد.

خلسۀ مذهبی هنگامی مجاز است که از پیشینۀ خردمندانه ناشی شود، اما این تمرینات بیش از آن که جلوه‌ای از کاراکتر عمیق معنوی باشند اغلب اوقات نتیجۀ تأثیرات محض احساسی هستند. اشخاص مذهبی نباید هر پیش‌آگاهی آشکار روانی و هر تجربۀ شدید احساسی را به عنوان یک آشکارسازی الهی یا یک ارتباط روحی تلقی کنند. خلسۀ راستین معنوی معمولاً به آرامش زیاد بیرونی و کنترل تقریباً کامل احساسی مربوط است. اما دید حقیقی پیشگویانه یک پیش آگاهی فوق روانی است. چنین دیدهایی توهمات کاذب نیستند، و حالات خلسه‌گونه نیز نیستند.

ذهن بشری ممکن است در واکنش به آنچه که الهام نامیده می‌شود، هنگامی که نسبت به خیزشهای ضمیر نیمه خودآگاه یا تحریک ضمیر فوق آگاه حساس است، نقش ایفا کند. در هر حالت برای فرد به نظر می‌رسد که چنین تقویتهای محتوای ضمیر خودآگاه کمابیش خارجی هستند. اشتیاق رازگونۀ مهار ناشده و خلسۀ بی‌حد و حصر مذهبی سندیت الهام، به اصطلاح اعتبارنامۀ الهی، نیستند.

آزمون عملی تمامی این تجارب عجیب مذهبی عرفان گونه، خلسه، و الهام این است که مشاهده شود آیا این پدیده‌ها موجب می‌شوند فرد:

1- از سلامت فیزیکی بهتر و کامل‌تری بهره‌مند گردد.

2- به طور مؤثرتر و عملی‌تر در زندگی ذهنی خود عمل کند.

3- به طور کامل‌تر و مسرت بخش‌تر تجربۀ مذهبی خود را در اجتماع به کار بندد.

4- به طور کامل‌تر زندگی روزانۀ خود را معنویت بخشد، ضمن این که وظایف معمول وجود عادی انسانی خود را به طور صادقانه به انجام می‌رساند.

5- مهر و قدردانی خود را برای حقیقت، زیبایی، و نیکی افزایش دهد.

6- ارزشهای شناخته شدۀ اجتماعی، وجدانی، اخلاقی، و معنوی جاری را حفظ نماید.

7- بینش معنوی — خداشناسی — خود را افزایش دهد.

اما دعا هیچ ارتباط واقعی با این تجارب استثنایی مذهبی ندارد. هنگامی که دعا زیاده از حد زیبا پرست می‌شود، هنگامی که تقریباً به طور انحصاری منوط به تعمق زیبا و شادمان پیرامون الوهیت بهشتی می‌شود بخش عمدۀ تأثیر اجتماعی کنندۀ خود را از دست می‌دهد و به سوی عرفان و انزوای هواخواهان خود متمایل می‌شود. دعای خصوصی زیاده از حد قطعاً خطرناک است، و می‌تواند از طریق دعای گروهی، نیایش جمعی، تصحیح شده و از آن جلوگیری شود.

8- دعا کردن به عنوان یک تجربۀ شخصی

دعا جنبه‌ای به راستی خود انگیخته دارد، چرا که انسان بدوی مدتها پیش از آن که برداشتی روشن از یک خدا داشته باشد خود را در حال دعا کردن یافت. انسان اولیه در دو وضعیت متفاوت به دعا کردن خو گرفت: او در هنگام نیاز مبرم، انگیزۀ جستجو برای کمک را تجربه می‌کرد؛ و در هنگام شادی وافر، در اظهار مسرت ناگهانی زیاده‌روی می‌کرد.

دعا یک تکامل جادو نیست؛ هر یک از آنها به طور مستقل به وجود آمدند. جادو تلاشی برای منطبق ساختن الوهیت با شرایط بود. دعا کوششی برای منطبق ساختن شخصیت با خواست الوهیت است. دعای حقیقی هم اخلاقی و هم مذهبی است؛ جادو هیچکدام نیست.

دعا ممکن است یک رسم تثبیت شده شود؛ بسیاری دعا می‌کنند زیرا دیگران چنین می‌کنند. باز دیگران دعا می‌کنند زیرا می‌ترسند که اگر مرتباً دست به استغاثه نزنند چیزی هولناک ممکن است رخ دهد.

برای برخی افراد دعا ابراز آرام سپاس است؛ برای دیگران، یک بیان گروهی ستایش، نیایشهای اجتماعی است. گاهی اوقات آن تقلید مذهب کس دیگر است، در حالی که در دعا کردن حقیقی آن ارتباط صادقانه و مطمئن طبیعت معنوی مخلوق با وجود همه جا حاضر روح آفریننده است.

دعا ممکن است یک ابراز خود انگیختۀ خداشناسانه یا یک ذکر بی‌معنی فرمولهای مربوط به الهیات باشد. آن ممکن است ستایش شورانگیز یک روان خداشناس یا کرنش برده‌وار یک انسان گرفتار ترس باشد. آن گاهی اوقات بیان رقت‌انگیز اشتیاق روحانی است و برخی اوقات فریاد گوشخراشانۀ عبارات زاهدانه است. دعا ممکن است ستایش شادی بخش یا یک تقاضای متواضعانه برای بخشش باشد.

دعا ممکن است تقاضای کودکانه برای چیزی غیرممکن یا استدعای کامل برای رشد اخلاقی و نیروی معنوی باشد. یک درخواست ممکن است برای نان روزانه یا در بر گیرندۀ یک آرزوی قلبی برای یافتن خداوند و انجام خواست او باشد. آن ممکن است یک تقاضای کاملاً خودخواهانه یا یک ایما و اشارۀ حقیقی و شکوهمند به سوی تحقق برادری عاری از خودخواهی باشد.

دعا ممکن است یک فریاد خشمناک برای انتقام یا یک وساطت بخشنده برای دشمنان فرد باشد. آن ممکن است ابراز امید به تغییر خداوند یا تکنیک نیرومند تغییر خود فرد باشد. آن ممکن است تقاضای خود خوار کنندۀ یک گناهکار منحرف در پیشگاه یک به اصطلاح قاضی سخت‌گیر یا بیان سرور انگیز یک فرزند رهایی یافتۀ پدر زنده و بخشندۀ آسمانی باشد.

انسان امروزی از فکر صحبت کردن راجع به چیزها با خداوند به یک طرز صرفاً شخصی مبهوت است. بسیاری دعا کردن به طور مرتب را ترک کرده‌اند. آنها فقط هنگامی که تحت فشار غیرعادی هستند دعا می‌کنند — در مواقع اضطراری. انسان نباید از حرف زدن با خداوند بترسد، اما تنها یک فرزند روحانی کار متقاعد کردن یا فرض تغییر دادن خداوند را به عهده می‌گیرد.

اما دعا کردن واقعی حتماً به واقعیت دست می‌یابد. حتی هنگامی که جریانات هوا بالا می‌روند، هیچ پرنده‌ای نمی‌تواند اوج گیرد مگر با بالهای گسترده. دعا انسان را فراز می‌دهد زیرا آن یک تکنیک پیشرفت از طریق به کارگیری جریانات بالا روندۀ معنوی جهان است.

دعای راستین به رشد معنوی می‌افزاید، رفتارها را اصلاح می‌کند، و موجب آن رضایتی می‌شود که از مشارکت روحانی با ربانیت می‌آید. آن یک فوران خود انگیختۀ خداشناسانه است.

خداوند از طریق اعطای یک آشکارسازی افزایش یافتۀ حقیقت، یک قدردانی زیاد زیبایی، و یک برداشت تقویت شدۀ نیکی به انسان به دعای او پاسخ می‌دهد. دعا یک اشارۀ ذهنی است، اما با واقعیتهای نیرومند عینی در سطوح معنوی تجربۀ بشری ارتباط دارد؛ آن یک تلاش معنی‌دار بشر برای دستیابی به ارزشهای فوق بشری است. آن قوی‌ترین محرک رشد معنوی است.

کلمات ربطی به دعا ندارند؛ آنها صرفاً کانالی عقلانی هستند که رودخانۀ استغاثۀ معنوی شانس جاری شدن در آن را می‌تواند بیابد. ارزش کلامی یک دعا در نیایشهای خصوصی کاملاً خود - الهام پذیر و در نیایشهای گروهی اجتماعی - الهام پذیر است. خداوند به گرایش روان پاسخ می‌دهد، نه به کلمات.

دعا یک تکنیک گریز از تضاد نیست، بلکه محرکی برای رشد در عین شرایط وجود تضاد است. تنها برای ارزشها دعا کنید، نه برای چیزها؛ برای رشد، نه برای رضای خاطر.

9- شرایط دعای مؤثر

اگر شما به دعای مؤثر می‌پردازید، باید قوانین درخواستهای متداول را به خاطر داشته باشید:

1- شما باید از طریق رویارویی صادقانه و دلیرانه با مشکلات جهان واقعی صلاحیت یک دعا کنندۀ قوی را کسب کنید. شما باید از استقامت کیهانی برخوردار باشید.

2- شما باید به طور صادقانه ظرفیت بشری برای تطبیق انسانی را تا به آخر مصرف کرده باشید. شما باید کوشا بوده باشید.

3- شما باید هر آرزوی ذهن و هر اشتیاق روان را به احاطۀ دگرگون کنندۀ رشد معنوی تسلیم کنید. شما باید یک تقویت معانی و یک ارتقای ارزشها را تجربه کرده باشید.

4- شما باید خواست الهی را با جان و دل انتخاب نمایید. شما باید مرکز مردۀ بی‌تصمیمی را محو نمایید.

5- نه تنها شما خواست پدر را تشخیص می‌دهید و انجام آن را انتخاب می‌کنید، بلکه یک وقف کامل و یک تخصیص پویا به انجام واقعی خواست پدر را به انجام رسانده‌اید.

6- دعای شما باید به طور انحصاری معطوف خرد الهی برای حل مشکلات ویژۀ بشری که در صعود بهشتی با آنها مواجه می‌شوید شود — نیل به کمال الهی.

7- و شما باید ایمان داشته باشید — ایمان زنده.

[ارائه شده توسط رئیس بینابینیهای یورنشیا.]

Información de fondo

نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

Urantia Foundation, 533 W. Diversey Parkway, Chicago, IL 60614, USA
Telefono: +1-773-525-3319; Fax: +1-773-525-7739
بنیاد یورنشیا. کلیۀ حقوق محفوظ است©