مقالۀ 61 عصر پستانداران در یورنشیا

   
   Paragraph Numbers: On | Off
نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

نسخۀ پیشنویس

مقالۀ 61

عصر پستانداران در یورنشیا

عصر پستانداران از ایام سرآغاز پستانداران جفت‌دار تا پایان عصر یخبندان ادامه می‌یابد، و اندکی کمتر از پنجاه میلیون سال را در بر می‌گیرد.

در طول این عصر سِنوزوئیک، مناظر طبیعی دنیا ظاهری دلربا داشتند — کوهستانهای دارای پستی و بلندی، دره‌های فراخ، رودهای عریض، و جنگلهای پهناور. در طول این برهه از زمان تنگۀ پاناما دو بار بالا و پایین رفت. پل زمینی تنگۀ برینگ سه بار همین کار را صورت داد. انواع حیوانات، هم بسیار و هم متنوع بودند. درختان پر از پرنده بودند، و تمام دنیا به رغم تلاش بی‌وقفۀ انواع حیوانات در حال تکامل برای سلطه، یک بهشت حیوانی بود.

رسوبات انباشته شدۀ پنج دورۀ این عصر پنجاه میلیون ساله شامل اسناد فسیلی سلسله‌های پی در پی پستانداران می‌باشند و به ایام ظهور واقعی خود انسان راه می‌برند.

1- مرحلۀ زمین جدید قاره‌ای
عصر پستانداران اولیه

50٫000٫000 سال پیش مناطق خشکی دنیا عموماً بالاتر از سطح آب بوده یا فقط اندکی زیر آب قرار داشتند. شکل بندیهاو رسوبات این دوره، هم زمینی و هم دریایی، اما عمدتاً زمینی هستند. زمین برای یک زمان قابل ملاحظه‌ به تدریج بالا آمد اما به طور همزمان به سطوح پایین‌تر و به سوی دریاها نشست کرد.

در اوایل این دوره و در شمال آمریکا نوع جفت‌دار حیوانات به طور ناگهانی ظاهر گشتند، و در بر گیرندۀ مهمترین توسعۀ تکاملی تا این زمان بودند. انواع پیشین غیرجفت‌دار پستانداران وجود داشتند، اما این نوع جدید مستقیماً و به طور ناگهانی از نیای از پیش موجود خزندگان که نسلهای آیندۀ آنان تا ایام زوال دایناسورها ادامۀ حیات داده بودند پدیدار گشتند. پدر پستانداران جفت‌دار یک نوع دایناسور کوچک، بسیار فعال، گوشتخوار، و جهنده بود.

غرایض بنیادین پستانداران در این انواع بدوی پستانداران شروع به نمایان شدن نمودند. پستانداران نسبت به کلیۀ اشکال دیگر حیات حیوانی از یک مزیت عالی ماندگاری برخوردارند، بدین صورت که می‌توانند:

1- اولاد نسبتاً بالغ و به خوبی رشد یافته‌ای به دنیا آورند.

2- اولاد خویش را با توجه پرعاطفه‌ای پرورانده، خوراک داده، و محافظت کنند.

3- نیروی برتر مغزی خویش را در بقا بخشیدن به خود به کار بندند.

4- از چابکی فزاینده برای گریز از دشمنان استفاده کنند.

5- هوش برتر را در تعدیل و تطبیق در محیط به کار زنند.

45٫000٫000 سال پیش ستونهای اصلی قاره‌ای در رابطه با یک فرو روی بسیار عمومی خطوط ساحلی مرتفع گشتند. حیات پستاندار به سرعت داشت تکامل می‌یافت. یک نوع پستاندار کوچک خزنده و تخم گذار به وجود آمد و نیاکان کانگوروهای آینده، استرالیا را عرصۀ پرسه زنی خود قرار دادند. به زودی اسبهای کوچک، کرگدنهای تندپا، تاپیرهای خرطوم‌دار، خوکهای بدوی، سنجابها، میمونهای لمور، صاریغها، و چندین قبیلۀ حیوانات شبیه میمون به وجود آمدند. آنها همگی کوچک و بدوی بودند، و به بهترین نحو برای زندگی در میان جنگلهای نواحی کوهستانی مناسب بودند. یک پرندۀ زمینی بزرگ شبیه شتر مرغ تا ارتفاع ده فوت تکامل یافت و یک تخم نه در سیزده اینچی می‌گذاشت. اینها نیاکان پرندگان غول پیکر مسافربر آتی بودند که بسیار باهوش بودند و سابقاً انسانها را از طریق هوا با خود حمل می‌کردند.

پستانداران دورۀ اولیۀ سِنوزوئیک، روی زمین، زیر آب، در هوا، و در میان نوک درختان زندگی می‌کردند. آنها از یک تا یازده جفت غدۀ تراوش شیر داشتند و همگی از موی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بودند. در اشتراک با رسته‌هایی که در آینده پدیدار گشتند، آنها دارای دو ردیف دندان پشت سر هم شدند و در مقایسه با اندازۀ بدن، از مغزهای بزرگی برخوردار بودند. اما هیچیک از اشکال امروزی در میان آنان وجود نداشت.

40٫000٫000 سال پیش مناطق زمینی نیمکرۀ شمالی شروع به مرتفع شدن نمودند، و به دنبال آن، رسوبات گسترده و جدید زمین و سایر فعالیتهای زمینی، شامل جریان یافتن مواد مذاب آتشفشانی، تاب خوردگی، شکل‌یابی دریاچه‌ها، و فرسایش به وقوع پیوستند.

در طی قسمت بعدی این دوره، بیشتر اروپا زیر آب فرو رفت. به دنبال یک بالا روی اندک زمین، قاره پوشیده از دریاچه‌ها و خلیجها گردید. اقیانوس منجمد شمالی از طریق فرو رفتگی اورال به سمت جنوب امتداد یافت تا به دریای مدیترانه، که در آن هنگام به سوی شمال گسترش می‌یافت، متصل گردد، و فلات آلپ، کوههای کارپات، کوههای آپه‌نین، و کوههای پیرنه به صورت جزایر دریا بالاتر از سطح آب قرار داشتند. تنگۀ پاناما بالا بود. اقیانوسهای اطلس و آرام از هم جدا بودند. آمریکای شمالی از طریق پل زمینی تنگۀ برینگ به آسیا و از طریق گرینلند و ایسلند به اروپا وصل بود. مدار زمینی کرۀ زمین در عرضهای شمالی جغرافیایی فقط از طریق تنگه‌های اورال، که دریاهای قطبی را به دریای وسعت یافتۀ مدیترانه متصل می‌ساخت، شکسته شد.

سنگ آهک قابل ملاحظه‌ای از جانوران روزن‌دار در آبهای اروپا رسوب کرد. امروزه همین سنگ تا ارتفاع 10٫000 فوت در کوههای آلپ، 16٫000 فوت در کوههای هیمالیا، و 20٫000 فوت در تبت ارتفاع یافته است. رسوبات گچی این دوره در امتداد سواحل آفریقا و استرالیا، در ساحل غربی آمریکای جنوبی، و در حول و حوش وست ایندیز پیدا می‌شوند.

در سراسر این دورۀ موسوم به اِئوسین تکامل پستانداران و سایر اشکال حیات با وقفۀ کم یا بدون وقفه ادامه یافت. آمریکای شمالی در آن هنگام از طریق زمین به هر قاره‌ای به استثنای استرالیا متصل بود، و کرۀ زمین به تدریج از انواع گوناگون جانوران بدوی پستاندار پوشیده گشت.

2- مرحلۀ اخیر سیل
عصر پستانداران پیشرفته

این دوره با تکامل بیشتر و سریع پستانداران جفت‌دار، اشکال پیشرفته‌تر حیات پستاندار که در طی این ایام به وجود آمدند تعیین ویژگی می‌شد.

اگر چه پستانداران اولیۀ جفت‌دار از نیاکان گوشتخوار برآمدند، به زودی شاخه‌های گیاهخوار به وجود آمدند، و در مدتی نه چندان زیاد خانواده‌های پستاندار همه چیز خوار نیز پدیدار گشتند. گیاهان نهاندانه خوراک اصلی پستاندارانِ به سرعت در حال افزایش بودند. گیاهان امروزی زمینی، شامل اکثر گیاهان و درختان امروزی، در طول ادوار پیشین ظاهر گشتند.

35٫000٫000 سال پیش نشانگر آغاز عصر سلطۀ پستانداران جفت‌دار در دنیا است. پل زمینی جنوبی پهناور بود، و قارۀ در آن هنگام عظیم قطب جنوب را به آمریکای جنوبی، آفریقای جنوبی، و استرالیا مجدداً متصل می‌نمود. به رغم انباشته شدن زمین در عرضهای بالای جغرافیایی، آب و هوای دنیا به دلیل افزایش عظیم اندازۀ دریاهای استوایی و این که زمین برای ایجاد یخچالها به قدر کافی مرتفع نگشت، نسبتاً معتدل باقی ماند. جریانات گستردۀ مواد آتشفشانی در گرینلند و ایسلند به وقوع پیوستند، و قدری زغال سنگ بین این لایه‌ها انباشته گردید.

تغییرات بارزی در جانوران سیاره در حال وقوع بود. زندگی دریایی داشت دستخوش تغییرات بزرگی می‌شد. بیشتر رسته‌های کنونی حیات دریایی موجود بودند، و جانوران روزن‌دار دریایی به ایفای نقش مهم خود ادامه می‌دادند. حیات حشره‌ها بیشتر شبیه عصر پیشین بود. بسترهای فسیلی فلوریسانت واقع در کلرادو به سالهای بعد این ایام بسیار دور تعلق دارند. بیشتر خانواده‌های حشرات زنده به این دوره باز می‌گردند، اما بسیاری که در آن هنگام وجود داشتند اکنون از بین رفته‌اند، گر چه فسیلهای آنان باقی هستند.

این عصر به گونه‌ای چشمگیر عصر احیا و گسترش پستانداران در زمین بود. از میان پستانداران قدیمی‌تر و بدوی‌تر، پیش از این که این دوره پایان یابد، بیش از یکصد نوع از آنان از بین رفتند. حتی پستانداران عظیم‌الجثه و کوچک مغز به زودی از بین رفتند. در پیشرفت بقای حیوان، مغزها و چابکی جانشین زره و اندازه شده بودند. و با زوال خانوادۀ دایناسورها، پستانداران به آرامی بر کرۀ زمین تسلط یافتند، و سریعاً و به طور کامل باقیماندۀ نیاکان خزندۀ خود را نابود ساختند.

به موازات نابودی دایناسورها تغییرات بزرگ دیگری در شاخه‌های گوناگون خانوادۀ مارمولکها به وقوع پیوست. اعضای بقا یافتۀ خانواده‌های اولیۀ خزندگان، لاک پشتها، مارها، و سوسمارها به همراه قورباغه‌های ارزشمند، تنها گروه باقیمانده که نمایندۀ نیاکان پیشین انسان هستند، می‌باشند.

منشأ گروههای متنوع پستانداران در یک حیوان بی‌نظیر است که اکنون از بین رفته است. این حیوان گوشتخوار چیزی بود بین گربه و فک دریایی. این حیوان می‌توانست در زمین یا در آب زندگی کند و بسیار باهوش و خیلی فعال بود. در اروپا نیاکان خانوادۀ سگ سانان تکامل یافتند، و به زودی موجب پیدایش بسیاری از انواع سگهای کوچک شدند. در حدود همان هنگام جوندگان راستۀ موش، شامل سگان آبی، سنجابها، گوفرها، موشها، و خرگوشها ظاهر شدند، و به زودی یک شکل چشمگیر زندگی گشتند. از آن هنگام تغییر بسیار اندکی در این خانواده رخ داده است. رسوبات بعدی این دوره شامل بقایای فسیل سگها، گربه‌ها، راکونها، و راسوها، به شکل پیشین خود می‌باشند.

30٫000٫000 سال پیش انواع امروزی پستانداران شروع به ظهور نمودند. سابقاً پستاندارانی که از انواع کوهی بودند، عمدتاً در کوهستانها زندگی می‌کردند. ناگهان تکامل نوع دشتی یا سم‌دار، انواع چراگر، آن چنان که از گوشتخواران پنجه‌دار تمیز داده می‌شوند، آغاز گشت. این چراگران از یک نیای نامتمایز که پنج انگشت پا و چهل و چهار دندان داشت و پیش از پایان این عصر از بین رفت برآمدند. در سراسر این دوره تکامل انگشت پا فراتر از مرحلۀ سه انگشتی جلو نرفت.

اسب که یک نمونۀ برجستۀ تکامل است، هم در شمال آمریکا و هم در اروپا در طول این ایام زندگی می‌کرد، گر چه تکامل آن تا عصر بعدی یخبندان تماماً کامل نگردید. در حالی که خانوادۀ کرگدن در پایان این دوره پدیدار گشت، متعاقباً دستخوش بزرگترین گسترش خود گردید. یک جانور شبیه به خوک نیز به وجود آمد که نیای بسیاری از انواع خوک، خوک وحشی، و اسب آبی گردید. منشأ شترها و لاماها در آمریکای شمالی در حدود نیمۀ این دوره است که دشتهای غرب را اشغال کردند. بعدها لاماها به آمریکای جنوبی و شترها به اروپا مهاجرت کردند، و به زودی هر دو در آمریکای شمالی منقرض شدند، گر چه تعداد اندکی از شترها تا عصر یخبندان بقا یافتند.

حدوداً در این هنگام یک چیز قابل توجهی در غرب آمریکای شمالی به وقوع پیوست: نیاکان اولیۀ میمونهای دیرین لمور در ابتدا ظاهر شدند. در حالی که این خانواده نمی‌توانند لمورهای واقعی تلقی شوند، آمدن آنها نشانگر به وجود آمدن خطی است که لمورهای واقعی متعاقباً از آن برآمدند.

همانند مارهای زمینی عصر پیشین که خود را به دریاها رساندند، اکنون یک قبیلۀ پستانداران جفت‌دار زمین را ترک کرده و در اقیانوسها سکنی گزیدند. و آنها از آن هنگام در دریا باقی مانده و موجب پیدایش نهنگهای امروزی، دلفینها، پورپوسها، فکها، و شیرهای دریایی شده‌اند.

زندگی پرندگان سیاره به تکامل خویش ادامه داد، اما با تغییرات تکاملی اندک. اکثر پرندگان امروزی، شامل مرغان نوروزی، حواصیلها، فلامینگوها، سنقرها، بازها، عقابها، جغدها، بلدرچینها، و شترمرغها وجود داشتند.

تا پایان این دورۀ اولیگوسین، که ده میلیون سال را در بر می‌گرفت، حیات گیاهی به همراه حیات دریایی و حیوانات زمینی به اندازۀ زیادی تکوین یافته و عمدتاً نظیر آنچه که امروز هستند در کرۀ زمین وجود داشتند. ویژگی قابل ملاحظه‌ای پدیدار گشت، اما اشکال آبا و اجدادی بیشتر چیزهای زنده در آن هنگام زنده بودند.

3- مرحلۀ کوههای امروزی
عصر فیل و اسب

ارتفاع یافتن زمین و جدا شدن دریا به آرامی آب و هوای دنیا را تغییر داده و به تدریج آن را خنک می‌ساخت، اما آب و هوا هنوز معتدل بود. درختان سکویا و مگنولیا در گرینلند رشد کردند، اما گیاهان نیمه استوایی به سمت جنوب شروع به حرکت کردند. تا پایان این دوره این گیاهان و درختان نواحی گرمسیری به اندازۀ زیادی از عرضهای شمال جغرافیایی ناپدید گشتند، و جای آنان را گیاهان پرطاقت و درختان برگ‌ریز گرفتند.

افزایش زیادی در تنوعات چمنها به وجود آمد، و دندانهای بسیاری از انواع پستانداران به تدریج تغییر یافت تا با نوع امروزی چرنده تطبیق یابد.

25٫000٫000 سال پیش به دنبال دورۀ طولانی مرتفع شدن زمین، به قدر اندکی زمین دچار نشست گردید. ناحیۀ کوه راکی به اندازۀ زیادی مرتفع باقی ماند، به طوری که رسوب مواد فرسایشی در سراسر زمینهای پست به سوی شرق ادامه یافت. رشته کوههای تیز و دندانه‌دار مجدداً مرتفع گشتند. در واقع آنها از آن هنگام در حال بالا آمدن بوده‌اند. تاریخ گسلۀ بزرگ عمودی چهار مایلی در ناحیۀ کالیفرنیا به این ایام باز می‌گردد.

20٫000٫000 سال پیش به راستی عصر طلایی پستانداران بود. پل زمینی تنگۀ برینگ بالا آمده بود و بسیاری از گروههای حیوانات شامل ماستودونهای چهار عاجه، کرگدنهای پا کوتاه و بسیاری از انواع مختلف خانوادۀ گربه از آسیا به شمال آمریکا مهاجرت کردند.

اولین گوزن ظاهر گشت و شمال آمریکا به زودی از نشخوار کنندگان — آهوها، گاوها، شترها، گاومیشهای وحشی، و چندین نوع کرگدن — پوشیده گردید، اما خوکهای عظیم‌الجثه که بیش از شش فوت قد داشتند منقرض گشتند.

فیلهای غول پیکر متعلق به این عصر و دوره‌های بعد دارای مغزهای بزرگ و نیز بدنهای بزرگی بودند، و به زودی تمامی دنیا به جز استرالیا از آنان پوشیده گردید. برای یکبار هم که شده دنیا تحت سلطۀ حیوانی غول پیکر درآمد، با مغزی آنقدر بزرگ که وی را قادر سازد به بقای خویش ادامه دهد. در مواجهه با حیات بسیار هوشمند این دوران، هیچ حیوانی به اندازۀ فیل نمی‌توانست بقا یابد مگر این که دارای مغزی بزرگ و از کیفیت برتر برخوردار می‌بود. در هوش و توان انطباق فقط اسب به پای فیل می‌رسد و فقط خود انسان از وی پیشی می‌گیرد. با این حال از پنجاه نوع فیل که در شروع این دوره موجود بودند فقط دو نوع بقا یافته‌اند.

15٫000٫000 سال پیش نواحی کوهستانی آسیا - اروپا در حال بالا آمدن بودند، و در سراسر این نواحی مقداری فعالیت آتشفشانی وجود داشت، اما این در مقایسه با جریانات آتشفشانی نیمکرۀ غربی هیچ بود. این شرایط بی‌ثبات در سراسر دنیا مستولی گشت.

تنگۀ جبل‌الطارق مسدود گردید، و اسپانیا از طریق پل زمینی پیشین به آفریقا متصل شد، اما دریای مدیترانه از طریق یک مجرای باریک که تا آن سوی فرانسه امتداد می‌یافت به داخل اقیانوس اطلس روان گشت، و نوک کوهها و کوهستانها به صورت جزایری بر فراز این دریای کهن نمایان می‌شدند. بعدها، این دریاهای اروپایی شروع به عقب‌نشینی نمودند. باز هم بعد از آن، دریای مدیترانه به اقیانوس هند وصل بود، در حالی که در پایان این دوره ناحیۀ سوئز مرتفع گشت، طوری که دریای مدیترانه برای مدتی یک دریای شور واقع در سرزمین داخلی شد.

پل زمینی ایسلند به زیر آب فرو رفت و آبهای قطب شمال با آبهای اقیانوس اطلس درآمیختند. ساحل اقیانوس اطلسِ آمریکای شمالی به سرعت سرد شد، اما ساحل اقیانوس آرام از زمان حال گرمتر باقی ماند. جریانات بزرگ اقیانوس عمل می‌کردند و روی آب و هوا اثر می‌گذاشتند، همانطور که امروزه چنین می‌کنند.

حیات پستانداران به تکامل خویش ادامه داد. گله‌های بزرگ اسبها به شترها در دشتهای غربی شمال آمریکا پیوستند. این به راستی عصر اسبها و نیز فیلها بود. مغز اسب از نظر کیفیت حیوانی در ردیف بعد از فیل قرار دارد، اما از یک جهت به طور آشکار پایین‌تر است، و آن این است که اسب به هنگام ترس هرگز بر میل عمیق باطنی به فرار به طور کامل فائق نشد. اسب فاقد کنترل احساسی فیل است، در حالی که فیل به سبب اندازه و فقدان چابکی بسیار در محدودیت قرار دارد. در طول این دوره، حیوانی به وجود آمد که تا اندازه‌ای شبیه فیل و اسب هر دو بود، اما به زودی توسط خانوادۀ در حال افزایش گربه سانان نابود گردید.

به تدریج که یورنشیا به عصر موسوم به ”بی‌اسب“ وارد می‌شود، شما باید درنگ کرده و تعمق کنید که این حیوان برای نیاکان شما چه ارزشی داشت. انسانها در ابتدا اسبها را برای غذا استفاده می‌کردند، سپس برای سفر، و بعدها برای کشاورزی و جنگ. اسب برای مدتهای مدید در خدمت نوع بشر بوده است و در توسعۀ تمدن بشر نقش مهمی بازی کرده است.

رویدادهای بیولوژیک این دوره در فراهم ساختن صحنه برای ظهور متعاقب انسان بسیار کمک نمودند. در آسیای مرکزی انواع حقیقی میمون بدوی و گوریل هر دو تکامل یافتند، و هر دو از یک نیای مشترکی برخوردار بودند که اکنون منقرض گشته است. اما هیچیک از این انواع به خط موجودات زنده‌ای که بنا بود بعدها نیاکان نژاد بشر گردند مربوط نیستند.

خانوادۀ سگ توسط چندین گروه نمایندگی می‌شد، به طور مشخص گرگها و روباهها، و تیرۀ گربه توسط پلنگان و ببرهای بزرگ شمشیر دندان. این تیرۀ آخر در ابتدا در شمال آمریکا به وجود آمد. تعداد خانواده‌های امروزی گربه و سگ در سراسر دنیا افزایش یافت. راسوها، دله‌ها، سمورها، و راکونها در سراسر عرضهای شمال جغرافیایی افزایش پیدا کرده و تکامل یافتند.

پرندگان به تکامل خویش ادامه دادند، گر چه تغییرات چشمگیر اندکی به وقوع پیوست. خزندگان شبیه انواع امروزی — مارها، سوسمارها، و لاک پشتان — بودند.

بدین ترتیب یک دورۀ پرحادثه و جالب از تاریخ دنیا به پایان رسید. این عصر فیل و اسب به عنوان دورۀ میوسین شناخته شده است.

4- مرحلۀ اخیر مرتفع شدن قاره‌ها
آخرین مهاجرت بزرگ پستانداران

این دورۀ مرتفع شدن زمین پیش از یخبندان در شمال آمریکا، اروپا، و آسیا است. توپوگرافی زمین به قدر زیادی تغییر یافت. رشته کوهها به دنیا آمدند، جویبارها تغییر مسیر دادند، و آتشفشانهای منفرد در سراسر دنیا فوران نمودند.

10٫000٫000 سال پیش یک عصر رسوبات زمین به طور موضعی در سطح گسترده در زمینهای پست قاره‌ها آغاز گشت، اما بیشتر این رسوبات بعدها از بین رفتند. بیشتر اروپا، شامل قسمتهایی از انگلستان، بلژیک، و فرانسه در این هنگام هنوز زیر آب بود، و دریای مدیترانه بخش عمدۀ شمال آفریقا را پوشانیده بود. در شمال آمریکا رسوبات گسترده‌ای در کوهپایه‌ها، در دریاچه‌ها و در آبگیرهای بزرگ زمین ایجاد شدند. عمق متوسط این رسوبات فقط در حدود دویست فوت است. این رسوبات کم و بیش رنگی هستند، و فسیلها نادرند. دو دریاچۀ بزرگ آب شیرین در غرب شمال آمریکا وجود داشتند. رشته کوههای تیز و دندانه‌دار داشتند مرتفع می‌شدند. کوههای شاستا، هود، و رِینیِر داشتند جریان حیات کوهی خویش را آغاز می‌کردند. اما در عصر متعاقب یخبندان بود که آمریکای شمالی خزش خود را به سوی فرورفتگی ناحیۀ اقیانوس اطلس آغاز نمود.

برای مدتی کوتاه تمامی زمینهای دنیا به استثنای استرالیا مجدداً به هم متصل شدند، و آخرین مهاجرت بزرگ حیوانی در سراسر دنیا به وقوع پیوست. آمریکای شمالی هم به آمریکای جنوبی و هم به آسیا مرتبط بود، و حیات حیوانی آزادانه جابجا می‌شد. تنبلهای آسیایی، آرمادیلها، بزهای کوهی، و خرسها به آمریکای شمالی وارد شدند، ضمن این که شترهای آمریکای شمالی به چین رفتند. کرگدنها به تمامی دنیا به استثنای استرالیا و آمریکای جنوبی مهاجرت کردند، اما تا پایان این دوره در نیمکرۀ غربی منقرض گشتند.

به طور کلی، حیات عصر پیشین به تکامل و گسترش ادامه داد. خانوادۀ گربه بر حیات حیوانی استیلا یافت، و حیات دریایی تقریباً متوقف شد. بسیاری از اسبها هنوز سه انگشته بودند، اما انواع امروزی داشتند از راه می‌رسیدند. لاماها و شترهای زرافه مانند در چراگاهها با اسبها درآمیختند. زرافه در آفریقا ظاهر گشت، و در آن هنگام درست دارای همان گردن درازی بود که اکنون می‌باشد. در آمریکای جنوبی تنبلها، آرمادیلها، مورچه‌خوارها، و نوع آمریکایی جنوبی میمونهای بدوی به وجود آمدند. پیش از آن که قاره‌ها نهایتاً جدا شوند، آن حیوانات عظیم‌الجثه، ماستودونها، به همه جا به غیر از استرالیا مهاجرت کردند.

5٫000٫000 سال پیش اسب به شکلی که اکنون هست درآمد و از آمریکای شمالی به تمامی دنیا مهاجرت نمود. اما مدتها پیش از آن که انسان سرخ از راه رسد، اسب در قارۀ مبدأ آن از بین رفته بود.

آب و هوا به تدریج داشت خنک‌تر می‌شد. گیاهان زمینی به آرامی به سوی جنوب حرکت می‌کردند. در ابتدا این سردی فزاینده در شمال بود که مهاجرت حیوانات را به سوی تنگه‌های شمالی متوقف نمود. متعاقباً این پلهای زمینی آمریکای شمالی به زیر فرو رفتند. به زودی بعد از آن، اتصال زمینی بین آفریقا و آمریکای جنوبی سرانجام به زیر آب فرو رفت، و نیمکرۀ غربی به همان شکلی که امروزه است، جدا افتاد. از این زمان به بعد، انواع مشخصی از حیات در نیمکره‌های شرقی و غربی شروع به تکامل نمودند.

و بدین ترتیب این دورۀ تقریباً ده میلیون ساله به پایان می‌رسد، و نیای انسان هنوز ظاهر نگشته است. این زمانی است که معمولاً به عنوان دورۀ پلیوسین مشخص می‌شود.

5- عصر اولیۀ یخبندان

تا پایان دورۀ پیشین سرزمینهای قسمت شمال شرقی آمریکای شمالی و شمال اروپا به میزان عظیمی بسیار مرتفع گشته بودند. در آمریکای شمالی مناطق وسیعی تا 30٫000 فوت یا بیشتر بالا رفته بودند. سابقاً آب و هوایی معتدل در این مناطق شمالی برقرار بود، و آبهای قطب شمال تماماً در معرض تبخیر قرار داشتند، و تقریباً تا پایان دورۀ یخبندان مداوماً عاری از یخ بودند.

جریانات اقیانوس به طور همزمان با این مرتفع شدن زمین تغییر مسیر دادند، و بادهای موسمی جهت خود را تغییر دادند. این شرایط سرانجام یک نشست تقریباً ثابت رطوبت از حرکت اتمسفر شدیداً اشباع شده در کوهستانهای شمالی ایجاد نمود. در این نواحی مرتفع و در نتیجه سرد، برف شروع به ریزش نمود و به ریزش خود ادامه داد، تا این که به عمق 20٫000 فوت دست یافت. عمیق‌ترین مناطق برفی، به اضافۀ ارتفاع، نقاط مرکزی جریانات بعدی فشار یخبندان را تعیین نمودند. و درست تا زمانی که این نشستِ بیش از حد این کوهستانهای شمالی را با این پوشش عظیم برف مداوماً می‌پوشانید عصر یخبندان ادامه یافت. این برفها به زودی به صورت یخ جامد اما خزنده تغییر شکل دادند.

ورقه‌های بزرگ یخ این دوره تماماً در فلات مرتفع واقع شده بودند، نه در نواحی کوهستانی، یعنی جایی که امروزه پیدا می‌شوند. نیمی از یخچالها در شمال آمریکا قرار داشتند، یک چهارم در آسیا - اروپا، و یک چهارم در جاهای دیگر، عمدتاً در قطب جنوب. آفریقا به مقدار اندکی از یخ تأثیر پذیرفت، اما استرالیا تقریباً با پوشش یخی قطب جنوب پوشیده گشت.

نواحی شمالی این کره، شش تهاجم یخی جداگانه و مشخص را تجربه کرده‌اند، گر چه پیشرفتها و عقب نشینیهای متعددی بودند که به فعالیت هر ورقۀ جداگانۀ یخی مربوط بودند. یخهای آمریکای شمالی در دو مرکز و بعدها در سه مرکز انباشته شدند. گرینلند با یخ پوشیده شد و ایسلند به طور کامل در زیر جریان یخ مدفون گردید. در اروپا یخ در زمانهای گوناگون جزایر بریتانیا به استثنای ساحل جنوبی انگلستان را پوشانید، و غرب اروپا را تا فرانسه تحت پوشش قرار داد.

2٫000٫000 سال پیش اولین یخرود آمریکای شمالی، پیشرفت جنوبی خود را آغاز نمود. عصر یخبندان اکنون در شرف تحقق بود، و این یخرود تقریباً یک میلیون سال را صرف پیشروی خویش از مراکز شمالی فشار و در عقب نشینی به سوی آنجا نمود. ورقۀ مرکزی یخ تا کانزاس به سوی جنوب امتداد یافت. مراکز شرقی و غربی یخ در آن هنگام به این اندازه گسترده نبودند.

1٫500٫000 سال پیش اولین یخرود بزرگ به سوی شمال در حال عقب نشینی بود. در این اثنا، مقادیر عظیمی از برف بر روی گرینلند و بخش شمال شرقی آمریکای شمالی ریزش کرده بود، و در مدتی نه چندان زیاد این تودۀ شرقی یخ به سوی جنوب شروع به حرکت نمود. این دومین تهاجم یخ بود.

این دو تهاجم اول یخ در آسیا - اروپا گسترده نبودند. در طول این دورانهای اولیۀ عصر یخ، شمال آمریکا تحت تاخت و تاز ماستودونها، ماموتهای پشمدار، اسبها، شترها، گوزنها، گاومشکها، بایسونها، تنبلهای زمینی، سگهای آبی غول پیکر، ببرهای شمشیر دندان، تنبلهایی به بزرگی فیل و گروههای بسیاری از خانواده‌های گربه و سگ قرار گرفت. اما از این زمان به بعد، به علت سرمای فزایندۀ دورۀ یخبندان سریعاً تعداد آنها کاهش یافت. نزدیک به پایان عصر یخبندان اکثر این انواع حیوانات در شمال آمریکا منقرض گشتند.

سوا از یخ، حیات زمین و آب دنیا مقدار اندکی تغییر یافت. بین تهاجمات یخی، آب و هوا تقریباً به حد اعتدال امروز بود، شاید اندکی گرمتر. یخرودها روی هم رفته یک پدیدۀ محلی بودند، گر چه آنها گسترش یافته و مناطق عظیمی را پوشانیده بودند. آب و هوا در نزدیکی ساحل بین ایام بی‌عملی یخرودها و آن ایامی که کوههای عظیم یخ از ساحل ایالت مِین به داخل اقیانوس اطلس سر می‌خوردند، از ناحیۀ پیوجت ساند به داخل اقیانوس آرام می‌لغزیدند، و با صدای رعدآسا از آبدره‌های نروژ به داخل دریای شمال می‌افتادند، به مقدار زیادی تغییر می‌کرد.

6- انسان بدوی در عصر یخبندان

واقعۀ بزرگ این دورۀ یخبندان، تکامل انسان بدوی بود. کمی در غرب هند، در زمینی که اکنون در زیر آب قرار دارد و در میان اولاد مهاجران آسیایی انواع قدیمی‌تر لمورهای آمریکای شمالی، پستانداران اولیه به طور ناگهانی پدیدار گشتند. این حیوانات کوچک عمدتاً روی پاهای عقب خود راه می‌رفتند، و در تناسب با اندازۀ خود و در مقایسه با حیوانات دیگر دارای مغزهای بزرگی بودند. در هفتادمین نسلِ این نوع از حیات، یک گروه جدید و برتر حیوانات به ناگهان متمایز گشت. این نیمه پستانداران جدید — که تقریباً دو برابر اندازه و قد نیاکان خویش بودند و از نیروی متناسب مغزی افزایش یافته برخوردار بودند — تنها زمانی خود را به خوبی تثبیت کرده بودند که نخستیان، سومین جهش اصلی، به طور ناگهانی پدیدار گشتند. (در همین زمان، یک تحول قهقرایی در درون نسل نیمه پستاندار موجب منشأ یافتن نیای شبیه میمون گردید، و از آن روز تا به امروز، شاخۀ بشری با تکامل تدریجی به جلو رفته است، در حالی که قبایل شبیه میمون ساکن باقی مانده یا در واقع به قهقرا رفته‌اند.)

1٫000٫000 سال پیش یورنشیا به عنوان یک کرۀ مسکونی ثبت گردید. یک جهش در درون نسل در حال پیشرفت نخستیان به طور ناگهانی دو موجود بشری بدوی، نیاکان واقعی نوع انسان، را ایجاد نمود.

این واقعه تقریباً در هنگام شروع سومین پیشروی یخرودی به وقوع پیوست. از این رو می‌شود دید که نیاکان اولیۀ شما در یک محیط انگیزاننده، نیرو بخش، و مشکل به دنیا آمده و تولید مثل کردند. و تنها بازماندگان این بومیان یورنشیا، اسکیموها، اکنون ترجیح می‌دهند در سرزمینهای منجمد شمالی سکنی گزینند.

موجودات بشری تا پیش از نزدیک به پایان عصر یخبندان در نیمکرۀ غربی وجود نداشتند. اما در طول ادوار بین یخبندانها، آنها با دور زدن دریای مدیترانه به سوی غرب حرکت نموده و به زودی قارۀ اروپا را درنوردیدند. در غارهای غرب اروپا، استخوانهای بشر که با بقایای حیوانات گرمسیری و قطبی هر دو آمیخته شده‌اند ممکن است پیدا شوند و بر این امر گواهی دهند که در سراسر ادوار بعدیِ پیشروی و عقب‌نشینی یخچالها در این نواحی انسان زندگی می‌کرده است.

7- عصر مداوم یخبندان

در سراسر دورۀ یخبندان فعالیتهای دیگری نیز در جریان بودند، اما عمل یخ بر تمامی پدیده‌های دیگر در عرضهای شمال جغرافیایی سایه می‌افکند. هیچ فعالیت زمینی دیگری چنین نشانۀ بارزی در جای نگاری جغرافیایی باقی نمی‌گذارد. تخته سنگهای متمایز و شکافهای سطح زمین، نظیر گودالها، دریاچه‌ها، سنگهای جابجا شده و سنگریزه‌ها، در رابطه با هیچ پدیدۀ دیگری در طبیعت یافت نمی‌شوند. یخ همچنین مسئول آن برجستگیهای ملایم، یا موجهای سطح زمین که به گردالها مشهورند نیز می‌باشد. و یک یخرود، همینطور که پیش می‌رود رودخانه‌ها را جابجا می‌سازد و تمام چهرۀ زمین را تغییر می‌دهد. یخرودها به تنهایی آن انباشتهای نمایانگر — یخرفتهای زمینی، جانبی، و پایانی — را پشت سر خود به جا می‌گذارند. این انباشتها، به ویژه یخرفتهای زمینی در آمریکای شمالی از کرانه‌های شرقی به سوی شمال و غرب امتداد می‌یابند و در اروپا و سیبری یافت می‌شوند.

750٫000 سال پیش چهارمین ورقۀ یخ، پیوندی از میدانهای یخ مرکزی و شرقی آمریکای شمالی، به خوبی در مسیر رفتن به جنوب قرار داشت و در اوج خود، به جنوب ایالت ایلینوی رسید و رودخانۀ میسی‌سیپی را پنجاه مایل به سوی غرب جابجا نمود، و در شرق تا رودخانۀ اوهایو و ناحیۀ مرکزی پنسیلوانیا به سوی جنوب امتداد یافت.

در آسیا ورقۀ یخی سیبری به جنوبی‌ترین تهاجم خود دست زد، در حالی که در اروپا، یخ در حال پیشروی درست تا نرسیده به سرحد کوههای آلپ متوقف گردید.

500٫000 سال پیش، در طی پنجمین پیشروی یخ، یک رویداد جدید مسیر تکامل بشر را شتاب بخشید. به طور ناگهانی و در یک نسل، از تیرۀ آغازین بشری، شش نژاد گوناگون جهش کرد. این تاریخ به گونه‌ای مضاعف مهم است، زیرا همچنین نشانگر ورود پرنس سیاره‌ای است.

در آمریکای شمالی پنجمین یخرود در حال پیشروی در بر گیرندۀ یک تهاجم توأم توسط کلیۀ سه مرکز یخ بود. با این وجود، گوشۀ شرقی فقط یک فاصلۀ کوتاه تا پایین درۀ سنت لارنس امتداد یافت، و ورقۀ یخی غربی پیشروی اندکی به سوی جنوب نمود. اما گوشۀ مرکزی به جنوب رسیده و بیشتر ایالت آیُوا را پوشانید. در اروپا این تهاجم یخ به اندازۀ تهاجم پیشین گسترده نبود.

250٫000 سال پیش ششمین و آخرین انجماد یخرودی آغاز گشت. و به رغم این واقعیت که مناطق کوهستانی شمالی اندکی شروع به نشست کرده بودند، این دورۀ بزرگترین ریزش برف در مناطق یخی شمالی بود.

در این تهاجم سه ورقۀ بزرگ یخ به صورت یک تودۀ عظیم یخ در هم ادغام شدند، و تمامی کوههای غربی در این فعالیت یخرودی شرکت کردند. این بزرگترین تهاجم یخ در شمال آمریکا بود. یخ از مراکز فشارش بیش از هزار و پانصد مایل به سوی جنوب حرکت کرد، و آمریکای شمالی پایین‌ترین درجه حرارتهای خود را تجربه نمود.

200٫000 سال پیش در طی پیشروی آخرین یخرود، رویدادی رخ داد که بسیار به وقوع رخدادها در یورنشیا مربوط بود — شورش لوسیفر.

150٫000 سال پیش ششمین و آخرین یخرود به دورترین نقاط گسترش جنوبی خود رسید. ورقۀ غربی یخ مرز کانادا را پشت سر گذاشت، ورقۀ مرکزی به کانزاس، میسوری، و ایلینوی وارد شد، و ورقۀ شرقی به سوی جنوب پیشروی نموده و بخش اعظم پنسیلوانیا و اوهایو را پوشانید.

این یخرودی است که باریکه‌ها یا گوشه‌های یخی بسیاری را که دریاچه‌های کنونی بزرگ و کوچک را برش دادند به جلو حرکت داد. در طول عقب‌نشینی آن، سیستم دریاچه‌های بزرگ آمریکای شمالی ایجاد گشت. و زمین شناسان یورنشیا به طرز بسیار دقیقی مراحل گوناگون این رویداد را استنتاج کرده‌اند و به درستی حدس زده‌اند که این احجام آب، در زمانهای مختلف ابتدا به داخل درۀ میسی‌سیپی، سپس به سمت شرق به داخل درۀ هادسُن، و سرانجام از طریق یک مسیر شمالی به داخل سنت لارنس خالی شده‌اند. از زمانی که سیستمِ مرتبطِ دریاچه‌های بزرگ شروع به بیرون ریختن به روی مسیر کنونی نیاگارا نمود سی و هفت هزار سال می‌گذرد.

100٫000 سال پیش، در طول عقب‌نشینی آخرین یخرود، ورقه‌های پهناور یخی قطبی شروع به شکل گرفتن نمودند، و مرکز انباشت یخ به طور قابل ملاحظه‌ای به سوی شمال حرکت نمود. و تا وقتی که نواحی قطبی به پوشیدگی خود از یخ ادامه می‌دهند، صرف نظر از مرتفع شدن زمین در آینده یا تغییر جریانات اقیانوس، به سختی ممکن است که یک عصر یخبندان دیگر روی دهد.

این آخرین یخرود برای یکصد هزار سال پیشروی می‌کرد، و به یک طول زمان مشابه نیاز بود تا عقب‌نشینی شمالی آن تکمیل گردد. نواحی معتدل برای اندکی بیش از پنجاه هزار سال عاری از یخ بوده‌اند.

دورۀ یخرودی شدید بسیاری از جانداران را نابود ساخت و انواع گوناگون دیگر را به گونه‌ای بنیادین تغییر داد. بسیاری از طریق مهاجرت به پس و پیش که به دلیل یخ در حال پیشروی و عقب‌نشینی لازم بود، به شدت غربال شدند. آن حیواناتی که یخرودها را در روی زمین به پس و پیش دنبال نمودند، خرس، بایسون، گوزن، گاومشک، ماموت، و ماستودون بودند.

ماموتها به دشتها پناه آوردند، اما ماستودونها حاشیه‌های سرپوشیدۀ نواحی جنگلی را ترجیح می‌دادند. ماموتها تا یک زمان اخیر از مکزیک تا کانادا گسترده بودند. انواع متعلق به سیبری از پشم پوشیده گردیدند. ماستودونها در آمریکای شمالی بقا یافتند، تا این که توسط انسان سرخ نابود گشتند، همانطور که انسان سفید بعدها بایسونها را از بین برد.

در آمریکای شمالی، در طول آخرین یخرودی، اسب، تاپیر، لاما، و ببر شمشیر دندان از بین رفتند. به جای آنها، تنبلها، آرمادیلها، و خوکهای آبی از آمریکای جنوبی به آنجا آمدند.

مهاجرت تحمیلی حیات در برابر یخ در حال پیشروی، به در هم آمیختن خارق‌العادۀ گیاهان و حیوانات انجامید، و با عقب‌نشینی آخرین تهاجم یخ، بسیاری از انواع قطبی گیاهان و حیوانات، هر دو، بر فراز برخی از قله‌های کوهها تنها به جا ماندند، یعنی جایی که برای گریز از نابودی به دست یخرودها به آن سفر کرده بودند. و از این رو، امروزه این گیاهان و حیوانات جا به جا شده بر فراز رشته کوههای آلپ در اروپا و حتی در کوههای آپالاچی در آمریکای شمالی ممکن است یافت شوند.

عصر یخبندان آخرین دورۀ تکمیل شدۀ زمین شناسی است، دورۀ موسوم به پلیستوسین، که دو میلیون سال به طول انجامید.

35٫000 سال پیش نشانگر خاتمۀ عصر بزرگ یخبندان، به استثنای نواحی قطبی سیاره است. این تاریخ همچنین به این لحاظ با اهمیت است که نزدیک به ورود یک پسر و دختر ماتریال و آغاز اعطای آدم می‌باشد، و تقریباً مصادف با شروع دورۀ هولوسین یا بعد از یخبندان می‌باشد.

این نقل، که از پیدایش حیات پستانداران تا عقب‌نشینی یخ امتداد یافته و تا ایام تاریخی ادامه می‌یابد، زمانی به طور تقریباً پنجاه میلیون سال را در بر می‌گیرد. این آخرین دوره و دورۀ فعلی زمین شناسی می‌باشد، و برای پژوهشگران شما به عنوان دورۀ سِنوزوئیک یا عصر ایام اخیر شناخته شده است.

[مسئولیت این مقاله به عهدۀ یک حامل حیات مقیم سیاره می‌باشد.]

Información de fondo

نسخۀ چاپ آساننسخۀ چاپ آسان

Urantia Foundation, 533 W. Diversey Parkway, Chicago, IL 60614, USA
Telefono: +1-773-525-3319; Fax: +1-773-525-7739
بنیاد یورنشیا. کلیۀ حقوق محفوظ است©