مقالۀ 57 منشأ یورنشیا
نسخۀ پیشنویس
مقالۀ 57
منشأ یورنشیا
در عرضۀ اقتباساتی از آرشیو جروسم در زمینۀ اسناد مربوط به یورنشیا پیرامون پیشینه و تاریخ اولیۀ آن، به ما رهنمود داده شده که زمان را بر حسب استفادۀ کنونی آن — تقویم سال کبیسۀ 365 و 4/1 روز در سال — به حساب آوریم. به عنوان یک قاعده، هیچ کوششی در ارائۀ سالیان دقیق به عمل آورده نخواهد شد، گر چه اسناد آن موجود است. ما از نزدیکترین اعداد صحیح به عنوان روش بهترِ عرضه نمودن این حقایق تاریخی استفاده خواهیم کرد.
وقتی که به واقعهای به صورت یک یا دو میلیون سال پیش اشاره میکنیم، قصد داریم تاریخ این واقعه را تا دهههای اولیۀ قرن بیستم تقویم مسیحی به همان تعداد سال تعیین نماییم. از این رو ما این وقایع بسیار دور را به صورت رویدادهایی که در دورههای زوج هزاران، میلیونها، و میلیاردها سال پیش رخ دادهاند نشان خواهیم داد.
1- سحاب آندرونور
منشأ یورنشیا در خورشید شما میباشد، و خورشید شما یکی از اولاد گوناگون سحاب آندرونُوِر است که زمانی به عنوان یک جزءِ تشکیل دهندۀ نیروی فیزیکی و مادۀ مادی جهان محلی نبادان سازمان داده شده بود. و این سحاب بزرگ خود در زمان بسیار بسیار دور گذشته در نیرو - شارژ جهانی فضا در ابرجهان اُروانتان منشأ پیدا نمود.
در هنگام آغاز این بازگویی، سازمان دهندگان اولیۀ استاد نیروی بهشت برای مدتها کنترل کامل انرژیهای فضا را که بعدها به صورت سحاب آندرونُوِر سازمان داده شد در اختیار داشتند.
987٫000٫000٫000 سال پیش سازمان دهندۀ دستیار نیرو و در آن هنگام بازرس موقت شمارۀ 811٫307 از سری اروانتان که از یوورسا رهسپار خارج بود به قدمای ایامها گزارش داد که شرایط فضا برای بنا نهادن پدیدۀ مادی ساختن در ناحیۀ خاصی، در آن هنگام بخش شرقی اروانتان، مطلوب است.
900٫000٫000٫000 سال پیش آرشیوهای یوورسا گواهی میدهند که پروانهای که توسط شورای موازنۀ یوورسا برای دولت ابرجهان صادر شده بود ثبت گردید، که اعزام یک سازمان دهندۀ نیرو و هیئت همراه را به منطقهای که سابقاً توسط بازرس شمارۀ 811٫307 تعیین شده بود تصویب مینمود. مسئولین اروانتان به کاشف اصلی این جهان بالقوه مأموریت دادند تا فرمان قدمای ایامها را که برای سازماندهی یک آفرینش مادی جدید فراخوان داده بود به اجرا درآورد.
ثبت این پروانه حاکی از این است که سازمان دهندۀ نیرو و هیئت همراه در آن سفر طولانی پیش از آن از یوورسا به آن ناحیۀ شرقی فضا عزیمت کرده بودند، جایی که باید متعاقباً در آن فعالیتهای دراز مدت که به پیدایش یک آفرینش فیزیکی جدید در اُروانتان میانجامید درگیر شوند.
875٫000٫000٫000 سال پیش سحاب عظیم آندرونور شمارۀ 876٫926 طبق روال معمول پا به عرصۀ وجود نهاد. تنها حضور سازمان دهندۀ نیرو و هیئت رابط برای شروع چرخش انرژی که سرانجام به شکل این گرداب پهناور فضا رشد نمود لازم بود. به دنبال آغاز چنین چرخشهای سحابی، سازمان دهندگان زندۀ نیرو صرفاً در یک زاویۀ قائمه نسبت به سطح صفحۀ چرخشی خارج گشته و از آن زمان به بعد، کیفیتهای ذاتی انرژی، تکامل تدریجی و منظم چنین سیستم فیزیکی جدید را تضمین مینمایند.
اکنون این نوشته به کارکرد شخصیتهای ابرجهان میپردازد. در واقع، شروع صحیح داستان در این نقطه است — حدوداً در زمانی که سازمان دهندگان بهشتی نیرو پس از مهیا ساختن شرایط فضا - انرژی برای عملِ مدیران نیرو و کنترلگران فیزیکیِ ابرجهان اُروانتان آمادۀ خروج میشوند.
2- مرحلۀ اول شکلیابی سحابی
تمامی آفرینشهای تکاملی مادی از سحابهای دایرهای شکل و گازی به وجود میآیند، و تمامی چنین سحابهای اولیه در طی مرحلۀ آغازین وجودِ گازی خود دایرهای شکل هستند. آنها به تدریج که کهنسالتر میشوند، معمولاً مارپیچی میشوند، و هنگامی که کارکرد آنها برای شکل دادن به خورشید مسیر خود را پیمود، غالباً فرجامشان به صورت خوشههای ستارگان یا به شکل خورشیدهای عظیمی است که با تعداد متغیری از سیارات، اقمار، و گروههای کوچکتر ماده که از بسیاری جهات شبیه منظومۀ شمسی کوچک خود شماست احاطه گردیدهاند.
800٫000٫000٫000 سال پیش آفرینش آندرونور به صورت یکی از سحابهای اولیۀ باشکوه اروانتان به خوبی تثبیت شده بود. همینطور که ستاره شناسان جهانهای نزدیک این پدیدۀ فضایی را نظاره میکردند، چیز کمی میدیدند که توجه آنان را جلب نماید. تخمینات جاذبهای که در آفرینشهای مجاور به عمل میآمد نشانگر این بود که در نواحی آندرونور، فضا در حال مادیتیابی بود، لیکن فقط همین بود.
700٫000٫000٫000 سال پیش سیستم آندرونور داشت از ابعاد عظیمی برخوردار میگشت، و برای تأمین پشتیبانی و ارائۀ همکاری با مراکز نیروی این سیستم مادی جدید که به سرعت در حال تکامل بود کنترلگران فیزیکی بیشتری به نُه آفرینش مادی اطراف اعزام گردیدند. در این تاریخ دور تمامی مادهای که برای آفرینشهای بعدی باقی گذاشته شده بود در محدودۀ این چرخ عظیم فضایی محصور بود. این چرخ به طور پیوسته به چرخش خود ادامه میداد و پس از این که قطر آن به ماکزیمم رسید و همینطور که متراکم و منقبض میشد بر سرعت چرخش آن افزوده گردید.
600٫000٫000٫000 سال پیش آندرونور به نقطۀ اوج دورۀ بسیج انرژی رسید. سحابی به حداکثر جرم خود دست یافته بود. در این هنگام شکل آن به صورت یک ابر عظیم دایرهای شکل گازی بود و تا اندازهای شبیه یک کره بود که دو سر آن مسطح است. این دورۀ اولیۀ شکلیابیِ ناهمسانیِ جرمی و سرعت متغیر چرخشی بود. جاذبه و سایر تأثیرات برای تبدیل گازهای فضا به مادۀ سازمان یافته در حال شروع کار خود بودند.
3- مرحلۀ دوم شکلیابی سحابی
اکنون سحاب عظیم به تدریج شروع کرد به شکل مارپیچی درآید و برای ستاره شناسان حتی جهانهای دور به وضوح قابل رویت شود. این تاریخ طبیعی بیشتر سحابها است. این سحابهای ثانویۀ فضا، پیش از آن که شروع به پرتاب نمودن خورشیدها به خارج نمایند و کار بنا کردن جهان را آغاز کنند، معمولاً به شکل پدیدۀ مارپیچی مشاهده میشوند.
دانشجویان ستاره شناسی ناحیۀ مجاور که در آن عصر دوردست این دگردیسی سحاب آندرونور را مشاهده میکردند دقیقاً آن چیزی را میدیدند که ستاره شناسان قرن بیستم که تلسکوپهای خود را به سوی فضا چرخانده و سحابی مارپیچی عصر حاضر در فضای مجاور خارج را نظاره میکنند میبینند.
حدوداً در هنگام دستیابی به حداکثر جرم، کنترل جاذبهای محتوای گازی شروع به تضعیف شدن نمود، و به دنبال آن مرحلۀ فرار گازی روی داد و گاز به صورت دو بازوی غولآسا و مشخص که منشأ در دو سوی متقابل جرم مادر داشت به بیرون فوران نمود. گردشهای سریع این هستۀ عظیم مرکزی به این دو فوران گازی به زودی ظاهری مارپیچی داد. سردی و تراکم متعاقب قسمتهایی از این بازوان برآمده، سرانجام ظاهر گره خوردۀ آنها را ایجاد نمود. این قسمتهای متراکمتر، سیستمها و خرده سیستمهای پهناور مادۀ فیزیکی بودند که ضمن این که در چنگال جاذبۀ چرخ مادر ثابت نگاه داشته شده بودند، در میان ابر گازی سحابی با سرعت در فضا در حال چرخش بودند.
اما سحابی شروع به انقباض نموده بود، و افزایش میزان چرخش، کنترل جاذبهای را بیشتر کاهش میداد، و دیری نپایید که نواحی گازی بیرونی در واقع از احاطۀ بلافصل هستۀ سحابی شروع به فرار نموده و به صورت نقوش نامنظم در فضا به حرکت درآمدند و با بازگشت به نواحی هستهای مدارهای آنها کامل میگردید، و غیره. اما این فقط یک مرحلۀ موقت از پیشرفت سحابی بود. میزان دائماً فزایندۀ چرخش به زودی خورشیدهای عظیمی را در مدارهای مستقل به فضا پرتاب مینمود.
و این اتفاقی است که در ادوار بسیار دور گذشته در آندرونور به وقوع پیوست. چرخ انرژی بزرگتر و بزرگتر شد تا این که به ماکزیمم انبساط رسید، و سپس هنگامی که انقباض حاصل گردید، چرخش آن سریعتر و سریعتر گشته، تا سرانجام به مرحلۀ بحرانی گریز از مرکز رسید و تلاشی بزرگ آغاز گردید.
500٫000٫000٫000 سال پیش اولین خورشید آندرونور به دنیا آمد. این اخگر سوزان از چنگال جاذبۀ مادر جدا شده و در ماجرایی مستقل در کیهان آفرینش به سوی فضا روانه گردید. مدار آن توسط مسیر گریز آن مشخص گردید. چنین خورشیدهای جوان به سرعت کروی شده و دوران طولانی و پرحادثۀ زندگی خویش را به صورت ستارگان فضا شروع میکنند. به جز هستههای نهایی سحابی، اکثریت عظیم خورشیدهای اروانتان تولدی مشابه داشتهاند. این خورشیدهای در حال گریز از میان دوران متغیر تکامل و خدمت متعاقب جهانی عبور میکنند.
400٫000٫000٫000 سال پیش دورۀ بازپسگیری سحاب آندرونور آغاز گردید. بسیاری از خورشیدهای کوچکتر مجاور در نتیجۀ بزرگ شدن تدریجی و تراکم بیشتر هستۀ مادر دوباره تسخیر شدند. به زودی مرحلۀ پایانی تراکم سحابی آغاز گردید، دورهای که همیشه پیش از جدایی نهایی این تودههای عظیم فضاییِ انرژی و ماده رخ میدهد.
کمتر از یک میلیون سال پس از این دوران بود که میکائیل نبادان، یک پسر آفرینندۀ متعلق به بهشت، این سحاب تجزیه شده را به عنوان مکان ماجرای خویش برای ساختن جهان انتخاب نمود. تقریباً بلافاصله کرات معماری شدۀ سلوینگتون و یکصد گروه از سیارات ستاد مرکزی کوکبه به وجود آمدند. تقریباً به بیش از یک میلیون سال زمان نیاز بود تا این خوشههای کرات ویژۀ خلق شده تکمیل گردند. طی دورهای که از آن زمان تا حدود پنج میلیارد سال پیش طول کشید، سیارات ستاد مرکزی سیستم محلی ساخته شدند.
300٫000٫000٫000 سال پیش مدارهای خورشیدی آندرونور به خوبی برقرار شدند، و سیستم سحابی در حال عبور از دورهای گذرا از ثبات نسبی فیزیکی بود. حدوداً در این زمان پرسنل میکائیل به سلوینگتون وارد شدند، و دولت یوورسای اروانتان جهان محلی نبادان را عیناً به رسمیت شناخت.
200٫000٫000٫000 سال پیش شاهد پیشرفت انقباض و تراکم به همراه تولید عظیم حرارت در خوشۀ مرکزی آندرونور یا جرم هستهای بود. فضای نسبی حتی در نواحی نزدیک به چرخ مرکزی مادر خورشیدی ظاهر گشت. نواحی بیرونی داشت از ثبات بیشتر و سازماندهی بهتری برخوردار میشد. برخی از سیارات که به دور خورشیدهای تولد یافته در حال گردش بودند آنقدر سرد شده بودند که برای کاشت حیات مناسب بودند. تاریخ قدیمیترین سیارات مسکونی نبادان به این ایام باز میگردد.
اکنون مکانیسم تکمیل یافتۀ جهانی نبادان نخست شروع به کار میکند، و آفرینش میکائیل در یوورسا به عنوان یک جهان مسکونی و صعود تدریجی انسان ثبت میشود.
100٫000٫000٫000 سال پیش سحابی به نقطۀ اوج تنش تراکم رسید؛ نقطۀ ماکزیمم تنش حرارتی به دست آمد. این مرحلۀ بحرانی ستیزِ جاذبه - حرارت گاهی اوقات برای اعصار طولانی دوام میآورد، اما دیر یا زود، حرارت در مبارزه با جاذبه پیروز میشود، و دورۀ شکوهمند پراکندن خورشیدها آغاز میگردد. و این نشانۀ پایان دورۀ ثانویۀ زندگی یک سحابی فضا است.
4- مراحل سوم و چهارم
مرحلۀ اولیۀ یک سحابی دایرهای شکل است؛ مرحلۀ دوم، مارپیچی؛ و مرحلۀ سوم، اولین پراکندن خورشیدها است؛ حال آن که مرحلۀ چهارم، دومین و آخرین سیکل پراکندن خورشیدها را در بر میگیرد، و هستۀ مادر یا به صورت یک خوشۀ کروی و یا به شکل یک خورشید منفرد که به صورت مرکز یک منظومۀ خورشیدی نهایی عمل مینماید پایان مییابد.
75٫000٫000٫000 سال پیش این سحابی به نقطۀ اوج مرحلۀ خانوادۀ خورشیدی خود رسیده بود. این نقطۀ فراز اولین مرحلۀ از دست دادن خورشیدها بود. اکثر این خورشیدها از آن هنگام برای خود دارای سیستمهای گستردۀ سیارات، اقمار، جزایر تاریک، ستارگان دنبالهدار، شهابها، و ابرهای غبارآلود کیهانی گشتهاند.
50٫000٫000٫000 سال پیش این اولین دورۀ پراکندگی خورشیدی کامل گردید. سحابی داشت سیکل سوم وجودی خود را که طی آن موجب پیدایش 876٫926 سیستم خورشیدی گردید به سرعت به اتمام میرسانید.
25٫000٫000٫000 سال پیش شاهد تکمیل سیکل سوم زندگی سحابی بود و سبب سازماندهی و ثبات نسبی سیستمهای دوردست ستارهای که از این سحابی مادر مشتق شده بودند گردید. اما روند انقباض فیزیکی و تولید فزایندۀ حرارت در تودۀ مرکزی باقیماندۀ سحابی ادامه یافت.
10٫000٫000٫000 سال پیش سیکل چهارم آندرونور آغاز گردید. ماکزیمم حرارتِ هسته - جرم حاصل شده بود. نقطۀ بحرانی تراکم داشت نزدیک میشد. هستۀ اولیۀ مادر تحت فشار توأم انبساط داخلی - حرارتی تراکم خود و کشش فزایندۀ جاذبهای - جزر و مدیِ فوج سیستمهای خورشیدیِ رها شدۀ اطراف دچار دگرگونی شدید بود. فورانهای هستهای که بنا بود دومین سیکل سحابی خورشیدی را افتتاح کنند قریبالوقوع بودند. سیکل چهارم وجود سحابی در آستانۀ شروع بود.
8٫000٫000٫000 سال پیش فوران مهیب نهایی آغاز گشت. در هنگام چنین دگرگونی شدید کیهانی فقط سیستمهای بیرونی مصون هستند. و این شروع پایان سحاب بود. این بیرون ریختن نهایی خورشیدها برای مدت تقریباً دو میلیارد سال به طول انجامید.
7٫000٫000٫000 سال پیش شاهد اوج از هم پاشیدگی نهایی آندرونور بود. این دورۀ تولد خورشیدهای بزرگتر پایانی و نقطۀ اوج اختلالات فیزیکی محلی بود.
6٫000٫000٫000 سال پیش نشانگر پایان تلاشی نهایی و تولد خورشید شما، پنجاه و ششمین از آخرین خانوادۀ دوم خورشیدی آندرونور است. این فوران نهاییِ هستۀ سحابی موجب تولد 136٫702 خورشید گردید که بیشتر آنها کرات منفرد بودند. تعداد کل خورشیدها و سیستمهای خورشیدی که منشأ در سحاب آندرونور دارند 1٫013٫628 بود. عدد خورشید منظومۀ شمسی 1٫013٫572 میباشد.
و اکنون سحاب بزرگ آندرونور دیگر وجود ندارد، اما در بسیاری از خورشیدها و خانوادههای سیارهای آنان که منشأ در این ابر فضایی مادر دارند زندگی میکند. باقیماندۀ نهایی هستۀ این سحاب باشکوه هنوز با یک تابش قرمز رنگ میسوزد و به باقیماندۀ خانوادۀ سیارهای خود که بالغ بر یکصد و شصت و پنج کره میباشند و اکنون به دور این مادر پرارزشِ دو نسل سترگ از پیشگامان نور میچرخند به طور مداوم نور و حرارت معتدل ساطع میکند.
5- منشأ مانمیشیا ― منظومۀ شمسی یورنشیا
5٫000٫000٫000 سال پیش خورشید شما یک کرۀ نسبتاً منزوی سوزان بود و بیشتر مادۀ در حال گردش فضای نزدیک، باقیماندههای دگرگونی اخیر را که موجب تولد آن شد، دور خود گرد آورده بود.
امروز خورشید شما به ثبات نسبی دست یافته است، اما تناوبهای یازده سال و نیمۀ لکۀ خورشیدی آن آشکار میسازد که در جوانی یک ستارۀ متغیر بوده است. در ایام نخستینِ خورشید شما انقباض مداوم و افزایش تدریجی حرارت ناشی از آن موجب شروع دگرگونیهای مهیب در سطح آن گردید. این جابجاییهای عظیم به سه روز و نیم نیاز داشت تا یک سیکل درخشندگی متغیر را تکمیل سازد. این حالت متغیر و این تپش متناوب موجب واکنش زیاد خورشید شما نسبت به برخی از تأثیرات بیرونی که به زودی با آن مواجه میگشت میشد.
بدین ترتیب صحنۀ فضای محلی برای منشأ بینظیر مانمیشیا فراهم گردید. مانمِیشیا نام خانوادۀ سیارهای خورشید شما، آن منظومۀ شمسی است که کرۀ زمین شما به آن تعلق دارد. کمتر از یک در صد از سیستمهای سیارهایِ اروانتان دارای منشأ مشابهی بودهاند.
4٫500٫000٫000 سال پیش سیستم عظیم آنگونا نزدیکی خود را به همسایگی این خورشید منفرد آغاز نمود. مرکز این سیستم بزرگ یک غول تاریک فضایی، جامد، و بسیار شارژ شده بود، و از کشش جاذبۀ فوقالعادهای برخوردار بود.
همینطور که آنگونا با فاصلهای کمتر به خورشید نزدیک میشد جریانات مادۀ گازی با گشتاور حداکثر انبساط طی تپشهای خورشیدی به صورت زبانههای عظیم خورشیدی به داخل فضا پرتاب میشدند. در ابتدا این زبانههای شعلهور گازی به طور یکنواخت به داخل خورشید سقوط میکردند، اما به تدریج که آنگونا نزدیکتر و نزدیکتر شد، کشش جاذبۀ دیدارگر غول پیکر آنقدر زیاد شد که این زبانههای گازی در برخی نقاط قطع شدند و ریشههای آن به داخل خورشید واژگون گردیدند، در حالی که قسمتهای بیرونی جدا شدند تا اجرام مادی مستقل، شهاب سنگهای خورشیدی، را شکل دهند که بلافاصله در مدارهای بیضی شکلِ خودشان به دور خورشید شروع به گردش نمودند.
همینطور که سیستم آنگونا نزدیکتر شد، دفعهای خورشیدی بزرگتر و بزرگتر گردید. مادۀ بیشتر و بیشتری از خورشید کشیده شده تا در فضای اطراف اجرام مستقل در حال گردش شوند. این وضعیت برای تقریباً پانصد هزار سال پیش رفت تا این که آنگونا به نزدیکترین فاصلۀ خود به خورشید رسید؛ و در نتیجۀ آن خورشید در رابطه با یکی از تشنجات دورهای داخلیش اختلالی جزئی را تجربه نمود. احجام عظیمی از ماده از دو سوی متقابل و به طور همزمان بیرون ریختند. از سمت آنگونا یک ستون بزرگی از گازهای خورشیدی بیرون کشیده شد، که دو انتهای آن نوک تیز و مرکز آن به گونهای آشکار برآمده بود و به طور دائم از کنترل بلافصل جاذبۀ خورشید جدا گردید.
این ستون بزرگ گازهای خورشیدی که بدین ترتیب از خورشید جدا گردید متعاقباً به صورت دوازده سیارۀ منظومۀ شمسی تکامل یافت. فوران واجهشی گاز از سمت مقابل خورشید در همسازی جذر و مدی با خروج این جد غول پیکر منظومۀ شمسی، از آن هنگام به صورت شهابها و غبار فضایی متراکم گردیده است. اگر چه همینطور که سیستم آنگونا به داخل فضای دوردست عقب نشست، بخش عمده، مقدار بسیار زیادِ، این ماده متعاقباً توسط جاذبۀ خورشیدی مجدداً تسخیر گردید.
اگر چه آنگونا در دور ساختن مادۀ نیاییِ سیارات منظومۀ شمسی و حجم عظیم مادهای که اکنون به صورت آستروئیدها و شهابها به دور خورشید در گردشند موفق گردید، هیچ مقدار از این مادۀ خورشیدی را برای خود حفظ ننمود. سیستم دیدار کننده در واقع به اندازۀ مکفی آنقدر نزدیک نشد که چیزی از مادۀ خورشید را برباید، اما آنقدر نزدیک گردید که تمامی مادهای را که منظومۀ شمسی کنونی را تشکیل میدهد به داخل فضای بینابین کشاند.
پنج سیارۀ داخلی و پنج سیارۀ بیرونی از هستههای در حال سردی و انقباض در دو انتهای کم حجمتر و باریک شوندۀ برآمدگی عظیم ناشی از جاذبه که آنگونا در جداسازی آن از خورشید موفق شده بود سریعاً به صورت کوچک شکل یافتند، در حالی که زحل و مشتری از قسمتهای حجیمتر و برآمدۀ مرکزی شکل یافتند. کشش نیرومند جاذبۀ مشتری و زحل در همان اوایل بیشتر مادهای را که از آنگونا ربوده شده بود به دست آورد، همانطور که حرکت معکوس برخی از اقمار آنان گواه آن است.
مشتری و زحل که از همان مرکز ستون عظیم گازهای بسیار حرارت یافتۀ خورشیدی مشتق شدهاند، آنقدر از مادۀ بسیار حرارت یافتۀ خورشیدی برخوردار بودند که با یک نور تابنده میدرخشیدند و احجام عظیمی از حرارت را ساطع میکردند. آنها در واقع بعد از شکلیابی خود به صورت اجرام جداگانۀ فضایی، برای مدت کوتاهی خورشیدهای ثانویه بودند. این دو بزرگترین سیارۀ منظومۀ شمسی تا امروز عمدتاً گازی باقی ماندهاند و حتی هنوز تا نقطۀ تراکم کامل یا جامد شدن سرد نشدهاند.
هستههای متراکم - گازیِ ده سیارۀ دیگر به زودی به مرحلۀ جمود رسیدند و لذا شروع کردند کمیتهای فزایندهای از مادۀ شهاب مانند را که در فضای مجاور در حال گردش بود به خود جذب نمایند. کرات منظومۀ شمسی از این رو یک منشأ دوگانه داشتند: هستههای متراکم گازی، که بعدها از طریق تصرف کمیتهای عظیم شهاب سنگها بزرگتر شدند. در واقع آنها هنوز به تسخیر شهاب سنگها ادامه میدهند، اما به تعداد بسیار کاهش یافته.
سیارات در صفحۀ استوایی مادر خورشیدی خود به دور خورشید نمیگردند، اما اگر از طریق چرخش خورشیدی به خارج پرتاب میشدند چنین میکردند. در عوض، آنها در صفحۀ دفع خورشیدی آنگونا حرکت میکنند که در یک زاویۀ بزرگ نسبت به صفحۀ استوای خورشید موجود بود.
در حالی که آنگونا قادر نبود هیچ مقدار از جرم خورشیدی را تسخیر نماید، خورشید شما توانست قدری از مادۀ فضایی در حال گردش سیستم دیدار کننده را به خانوادۀ در حال دگرگونی سیارهای خود اضافه نماید. به سبب حوزۀ جاذبۀ شدید آنگونا، خانوادۀ منشعب سیارهایِ آن، مدارهایی با فاصلۀ بسیار زیاد را نسبت به غول تاریک دنبال نمود، و مدت کوتاهی پس از دفع جرم نیاییِ منظومۀ شمسی و در حالی که آنگونا هنوز در نزدیکی خورشید بود، سه تا از سیارات عمدۀ سیستم آنگونا چنان به نزدیکی نیای حجیم منظومۀ شمسی نوسان نمودند که کشش جاذبۀ آن که با جاذبۀ خورشید ازدیاد یافته بود برای نامتعادل ساختن کشش جاذبۀ آنگونا و جداسازی دائمی این سه منشعب سیستم سرگردان آسمانی مکفی بود.
تمامی مادۀ منظومۀ شمسی که از خورشید سرچشمه یافته بود در ابتدا از یک جهتِ همگنِ نوسانِ مداری بهره یافته بود، و اگر به خاطر ورود ناگهانی این سه جسم فضایی خارجی نبود تمامی مادۀ منظومۀ شمسی هنوز همان جهت حرکت مداری را حفظ میکرد. در همان حال، برخورد سه منشعب آنگونا نیروهای جدید و خارجی جهتدار را به داخل منظومۀ شمسیِ در حال ظهور وارد نمود، با پدیداری حاصلۀ حرکت معکوس. حرکت معکوس در هر سیستم نجومی همیشه تصادفی است و همواره در نتیجۀ برخورد تصادمی اجسام فضایی خارجی پدیدار میگردد. چنین تصادماتی ممکن است همیشه موجب حرکت معکوس نشوند، اما هیچ حرکت معکوسی پدیدار نمیشود، مگر در سیستمی متشکل از اجرامی که از منشأ متفاوت برخوردار باشند.
6- مرحلۀ شکلیابی منظومۀ شمسی ― عصر شکلیابی سیاره
به دنبال تولد منظومۀ شمسی، یک دورۀ کاهش یابنده از بیرون ریزی مواد خورشیدی حاصل گشت. برای پانصد هزار سال دیگر خورشید احجام کاهش یابندهای از ماده را به طور تقلیل یابنده مداوماً به فضای اطراف بیرون ریخت. اما در طول این ایامِ گردشهای نامنظم مداری، هنگامی که اجسام پیرامون به نزدیکترین فاصلۀ خود به خورشید رسیدند، والدۀ خورشیدی توانست مقدار بزرگی از این مادۀ شهاب مانند را دوباره تسخیر نماید.
نزدیکترین سیارات به خورشید اولینهایی بودند که به واسطۀ اصطکاک جذر و مدی، گردششان آهسته گردید. چنین تأثیرات جاذبهای همچنین به ثبات مدارهای سیارهای کمک مینماید، ضمن این که روی میزان گردش محوری سیاره به صورت ترمز عمل میکند و موجب میشود یک سیاره همواره به طور آهستهتر به دور محور بچرخد تا این که گردش محوری متوقف گردد و نیم کرۀ سیاره را همیشه در جهت خورشید یا یک جسم بزرگتر ثابت نگاه دارد، همان طور که توسط سیارۀ عطارد و توسط کرۀ ماه که همیشه همان رو را به سوی یورنشیا میچرخاند نشان داده میشود.
وقتی که اصطکاکهای جذر و مدی کرۀ ماه و کرۀ زمین برابر میشوند، کرۀ زمین همیشه همان نیم کره را به سوی کرۀ ماه میچرخاند، و روز و ماه همسان خواهند بود — در طول حدوداً چهل و هفت روز. هنگامی که مدارها از چنین ثباتی برخوردار میشوند، اصطکاکهای جذر و مدی به عمل معکوس خواهند رفت و دیگر ماه را به دورتر از زمین سوق نخواهند داد، اما به تدریج این قمر را به سوی سیاره میکشانند. و سپس، در آن آیندۀ بسیار دور وقتی که ماه به حدوداً یازده هزار مایلی زمین میرسد، عمل جاذبۀ آتی موجب خواهد شد که ماه تکه تکه گردد، و این انفجار جذر و مدی - جاذبهای، ماه را به ذرات کوچک متلاشی خواهد کرد، که ممکن است به صورت حلقات ماده شبیه حلقات زحل به دور کرۀ زمین گرد آیند و یا ممکن است به تدریج به صورت شهاب سنگها به داخل زمین کشیده شوند.
اگر اندازه و چگالی اجسام فضایی یکسان باشد، ممکن است تصادم رخ دهد. اما اگر اندازۀ دو جسم فضایی برخوردار از چگالی یکسان نسبتاً نابرابر باشد، آنگاه اگر جسم کوچکتر به طور تدریجی به جسم بزرگتر نزدیک شود، هنگامی که شعاع مدار آن کمتر از دو و نیم برابر شعاع جسم بزرگتر گردد، جسم کوچکتر متلاشی خواهد شد. تصادمات بین غولهای فضا در واقع نادرند، اما این انفجارات جاذبهای - جذر و مدی اجسام کوچکتر کاملاً عادی هستند.
شهابها به صورت انبوه میبارند زیرا آنها قطعات اجسام بزرگتر ماده هستند که توسط جاذبۀ جذر و مدی که توسط اجسام فضایی نزدیک ولی بزرگتر اعمال میشود متلاشی گشتهاند. حلقات زحل قطعات یک قمر متلاشی شده هستند. یکی از ماههای مشتری اکنون به گونهای خطرناک در حال نزدیکی به منطقۀ بحرانی تلاشی جذر و مدی است، و در ظرف چند میلیون سال توسط سیاره طلب خواهد شد و یا متحمل تلاشی جاذبهای - جذر و مدی خواهد گردید. پنجمین سیارۀ منظومۀ شمسی متعلق به مدتها پیش در مداری نامنظم حرکت میکرد و مرتباً به مشتری نزدیکتر و نزدیکتر میشد تا این که به منطقۀ تلاشی جاذبهای - جذر و مدی وارد شده، سریعاً تکه تکه گردید، و به خوشۀ کنونی آستروئیدها تبدیل شد.
4٫000٫000٫000 سال پیش شاهد سازمانیابی سیستمهای مشتری و زحل بود، بسیار مانند آنچه که امروز مشاهده میشود، به استثنای اقمارشان که برای چندین میلیارد سال اندازۀ آنها مداوماً افزایش مییافت. در واقع، تمامی سیارات و اقمار منظومۀ شمسی در نتیجۀ تسخیر مداوم شهابها هنوز در حال رشد هستند.
3٫500٫000٫000 سال پیش هستههای متراکم ده سیارۀ دیگر به خوبی شکل یافته بودند، و مرکز بیشتر اقمار دست نخورده بود، گر چه برخی از اقمار کوچکتر بعدها به هم پیوستند تا اقمار بزرگتر کنونی را بسازند. این عصر را میتوان به عنوان دورۀ مونتاژ سیارهای تلقی نمود.
3٫000٫000٫000 سال پیش منظومۀ شمسی عمدتاً همانند امروز عمل میکرد. همینطور که شهابهای فضایی به میزان اعجابآوری بر روی سیارات و اقمارشان مداوماً میباریدند، اندازۀ اعضای آن مداوماً بزرگ میشد.
حدوداً در این هنگام منظومۀ شمسی شما در سیستم ثبت فیزیکی نبادان قرار داده شد و به آن نام مانمِیشیا داده شد.
2٫500٫000٫000 سال پیش اندازۀ سیارات به قدر فوقالعاده زیادی رشد کرده بود. یورنشیا یک کرۀ به خوبی تکامل یافته و در حدود یک دهم جرم کنونی آن بود و هنوز از طریق انباشته شدن شهابها به سرعت در حال رشد بود.
تمامی این فعالیت عظیم، یک بخشِ عادیِ ساختنِ یک کرۀ تکاملی در ردیف یورنشیا است و در بر گیرندۀ مقدمات نجومیِ فراهم ساختن صحنه برای شروع تکامل فیزیکیِ چنین کرات فضا در امر آمادهسازی برای ماجراهای حیات زمان است.
7- عصر شهاب سنگها ― دورۀ آتشفشانی
اتمسفر بدوی سیارهای
در سراسر این دوران اولیه، مناطق فضایی منظومۀ شمسی مملو از اجسام کوچک مخل و متراکم بود، و در فقدان یک اتمسفر محافظ احتراقی چنین اجسام فضایی مستقیماً به سطح یورنشیا برخورد میکردند. این اصابتهای بیوقفه سطح سیاره را کم و بیش گرم نگاه میداشت، و این امر به همراه عمل فزایندۀ جاذبه، همینطور که کره بزرگتر میشد، آن تأثیراتی را به کار انداخت که به واسطۀ آن به تدریج عناصر سنگینتر، نظیر آهن، بیشتر و بیشتر به سوی مرکز سیاره فرو مینشستند.
2٫000٫000٫000 سال پیش زمین به گونهای آشکار شروع به پیشی گرفتن بر ماه نمود. همیشه سیاره از ماهش بزرگتر بود، ولی تفاوت زیادی میان اندازۀ آنها وجود نداشت، تا این که حدوداً در این هنگام اجسام فضایی غول پیکری توسط کرۀ زمین تسخیر شدند. یورنشیا در آن هنگام یک پنجم اندازۀ کنونی آن بود و آنقدر بزرگ شده بود که بتواند اتمسفر بدوی را حفظ نماید. این اتمسفر در نتیجۀ کشمکش درونی عناصر، بین درونِ حرارت یافته و سطح در حال سردی پدیدار شده بود.
تاریخ عمل مشخص آتشفشانی به این ایام باز میگردد. حرارت درونی زمین از طریق دفن هر چه عمیقتر عناصر رادیواکتیو یا سنگینتر که توسط شهابها از فضا آورده شده بودند مداوماً افزایش مییافت. مطالعۀ این عناصر رادیواکتیو آشکار میسازد که سن سطح کرۀ زمین یک میلیارد سال است. ساعت رادیوم معتبرترین زمان سنج شما برای تخمین گذاری علمی عمر سیاره است. اما تمامی چنین تخمیناتی بسیار کم هستند، زیرا مواد رادیو اکتیو که برای بررسی دقیق شما موجودند تماماً از سطح زمین برآمدهاند و لذا نشان دهندۀ این هستند که یورنشیا نسبتاً به تازگی این عناصر را به دست آورده است.
1٫500٫000٫000 سال پیش اندازۀ زمین دو سوم اندازۀ کنونی آن بود، در حالی که ماه به جرم کنونی آن نزدیک میگشت. افزایش اندازۀ زمین در مقایسه با ماه آن را قادر ساخت که اتمسفر اندک آن را که قمر آن در ابتدا داشت به آرامی برباید.
عمل آتشفشانی اکنون در اوج خود است. تمامی زمین یک جهنم سوزان واقعی است. سطح آن شبیه حالت گداختۀ سابق، پیش از این که فلزات سنگینتر به سوی مرکز حرکت کنند میباشد. این عصر آتشفشانی است. با این حال یک پوسته، که عمدتاً متشکل از گرانیت نسبتاً سبکتر میباشد، به تدریج در حال شکلیابی است. صحنه برای سیارهای که بتواند روزی حیات را حفظ نماید آماده میشود.
اتمسفر بدوی سیارهای به آرامی در حال شکلگیری است، و اکنون حاوی مقداری بخار آب، مونوکسید کربن، دیاکسید کربن، و کلرید هیدروژن میباشد، ولی میزان نیتروژن آزاد و یا اکسیژن آزاد ناچیز و یا ناپیدا است. اتمسفر یک کره در عصر آتشفشانی منظرهای عجیب و غریب عرضه میدارد. علاوه بر گازهایی که ذکر گردید، آن شدیداً با گازهای آتشفشانی بیشمار شارژ شده است، و از طریق فراوردههای احتراقیِ رگبار شهابهای سنگین که دائماً بر روی سطح سیاره برخورد میکنند به تدریج کمربند هوا تکامل مییابد. این احتراق شهابها اکسیژن اتمسفر را بسیار تهی میسازد، و میزان بمباران با شهابها هنوز عظیم است.
اتمسفر در مدتی کوتاه ثبات بیشتری یافت و به قدر مکفی سرد گردید تا بارش باران بتواند روی سطح داغ سنگی سیاره آغاز شود. برای هزاران سال یورنشیا در یک پوشش گسترده و مداوم بخار احاطه شده بود. و در طول این ایام خورشید هیچگاه بر سطح زمین نور نتابانید.
بخش عمدۀ کربنِ اتمسفر جدا گردید تا کربناتهای فلزات گوناگون را که در لایههای بیرونی سیاره به وفور وجود داشتند شکل دهد. بعدها مقادیر بسیار بیشتری از این گازهای کربن توسط حیات اولیه و پربار گیاهی مصرف گردیدند.
حتی در دوران بعد جریانات مداوم گدازهها و شهابهای در حال ورود، اکسیژن هوا را تقریباً به طور کامل مصرف میکردند. حتی رسوبات اولیۀ اقیانوس بدوی که به زودی پدیدار گردید از سنگهای رنگین یا سنگهای رس برخوردار نبودند. و برای مدتی طولانی بعد از این که اقیانوس پدیدار شد، عملاً هیچ اکسیژن آزادی در اتمسفر وجود نداشت، و به مقادیر چشمگیری هم ظاهر نشد، تا این که بعدها توسط جلبکهای دریایی و سایر اشکال حیات گیاهی تولید گردید.
اتمسفر بدوی سیارهای متعلق به عصر آتشفشانها حفاظ ناچیزی در برابر برخوردهای تصادمی انبوه شهابها ایجاد میکند. میلیونها میلیون شهاب سنگ قادرند از چنین کمربند هوایی رسوخ کرده و به صورت اجسام جامد بر پوستۀ سیارهای فرو کوبیده شوند. اما با گذشت زمان تعداد کمتر و کمتری به قدر مکفی بزرگ هستند که بتوانند در برابر حفاظ اصطکاکیِ تا این هنگام قویتر شدۀ اتمسفرِ سرشار از اکسیژن اعصار بعد مقاومت نمایند.
8- ثبات پوستۀ زمین
عصر زمین لرزهها
اقیانوس سراسری و اولین قاره
1٫000٫000٫000 سال پیش زمان شروع واقعی تاریخ یورنشیا است. سیاره تقریباً به اندازۀ کنونی آن دست یافته بود. و حدوداً در این هنگام در سیستم فیزیکی بت نبادان قرار داده شده و به آن یورنشیا نام داده شد.
اتمسفر، به همراه نشست بیوقفۀ رطوبت، سرد شدن پوستۀ زمین را تسهیل نمود. عمل آتشفشانی در همان اوایل فشار حرارت درونی و انقباض پوسته را برابر ساخت. و به تدریج که این دورۀ سردی و تعدیل پوسته پیش میرفت، با کاهش یافتن سریع آتشفشانها، زمین لرزهها پدیدار گشتند.
تاریخ واقعی ژئولوژیک یورنشیا با سردی مکفی پوستۀ زمین شروع میشود که موجب شکلیابی اولین اقیانوس گردید. تغلیظ بخار آب در سطحِ در حال سردیِ کرۀ زمین، پس از این که آغاز گردید، آنقدر ادامه یافت تا این که عملاً کامل شد. تا پایان این دوره، اقیانوس سراسری شده بود و تمامی سیاره را با عمق متوسط بیش از یک مایل پوشانیده بود. جزر و مدهای آب کمابیش همانطور که اکنون مشاهده میشوند در آن هنگام جریان داشتند، اما این اقیانوس بدوی شور نبود. آن عملاً آب شیرین بود که کرۀ زمین را میپوشانید. در آن ایام، بخش عمدۀ کُلر با فلزات گوناگون آمیخته بود، اما آنقدر به اندازۀ کافی وجود داشت که در ترکیب با هیدروژن این آب را اندکی اسیدی سازد.
در آغازِ این عصر دوردست، یورنشیا باید به صورت یک سیارۀ پوشیده از آب نگریسته شود. بعدها، جریانات عمیقتر و لذا غلیظتر گدازههای آتشفشانی در روی کف اقیانوس آرام کنونی بیرون ریخت، و این قسمت از سطحِ پوشیده از آب به طور قابل ملاحظهای فرو نشست. اولین خشکی قارهای در تعدیل جبران کنندۀ موازنۀ پوستۀ در حال ضخیم شدن زمین از میان اقیانوس سراسری نمایان گردید.
950٫000٫000 سال پیش یورنشیا تصویر یک قارۀ بزرگ خشکی و یک حجم بزرگ آب، اقیانوس آرام، را عرضه میدارد. آتشفشانها هنوز فراوانند و زمین لرزهها هم مداوم و هم شدیدند. شهابها مداوماً زمین را بمباران میکنند، اما کثرت و شدت آنان کاهش مییابد. اتمسفر در حال صاف شدن است، اما بر مقدار دیاکسید کربن افزوده میشود. پوستۀ زمین به تدریج ثبات مییابد.
حدوداً در این هنگام بود که یورنشیا به منظور مدیریت سیارهای به سیستم سِتانیا تخصیص داده شد و در سیستم ثبت حیات نُرلاشیادک قرار داده شد. سپس به رسمیت شناختن اداری کرۀ کوچک و کم اهمیت آغاز گردید، کرهای که مقدر بود میکائیل متعاقباً در کار شگفتانگیز اعطای انسانی در آن درگیر شده و در آن تجاربی که از آن هنگام سبب شده است یورنشیا در سطح منطقهای به عنوان ”کرۀ صلیب“ شناخته شود، شرکت جوید.
900٫000٫000 سال پیش شاهد ورود اولین هیئت دیدارگر سِتانیا به یورنشیا بود که به منظور بررسی سیاره و تهیۀ گزارش پیرامون انطباق آن برای یک قرارگاه تجربۀ حیات از جروسم اعزام شده بود. این کمیسیون شامل بیست و چهار عضو بود و حاملین حیات، فرزندان لانوناندک، ملک صادقها، سرافیمها، و سایر رستههای حیات آسمانی را که به ایام اولیۀ سازماندهی و ادارۀ سیارهای مربوطند در بر میگرفت.
این کمیسیون بعد از بررسی دقیق سیاره به جروسم بازگشت و به حکمران سیستم گزارشی مطلوب داد و توصیه نمود که یورنشیا در سیستم ثبت حیات تجربی قرار داده شود. کرۀ شما از این رو به عنوان یک سیارۀ دهگانه ثبت گردید، و حاملین حیات اطلاع یافتند که اجازه خواهند یافت در هنگام ورود متعاقب خود که با فرامین کاشت و پیوند حیات همراه میبود به ایجاد طرحهای جدیدی از بسیج مکانیکی، شیمیایی، و الکتریکی اقدام نمایند.
در موعد مناسب ترتیب اشتغال سیارهای توسط کمیسیون مختلط دوازده نفره در جروسم تکمیل گردیده و توسط کمیسیون سیارهای هفتاد نفره در ایدنشیا تصویب شد. این طرحها که توسط ناصحان مشورتیِ حاملین حیات پیشنهاد شده بودند، نهایتاً در سلوینگتون پذیرفته شدند. به دنبال آن فوراً سیستمهای پخش خبر نبادان این خبر را پخش کردند که یورنشیا صحنهای خواهد بود که در آن حاملین حیات شصتمین تجربۀ سِتانیایی خویش را که برای توسعه و بهبود الگوهای حیاتی نبادان از نوع سِتانیا طراحی شده به اجرا در خواهند آورد.
اندکی پس از این که یورنشیا روی سیستمهای پخش خبر جهان برای کل نبادان برای اولین بار به رسمیت شناخته شد، به آن منزلت کامل جهانی اعطا گردید. به دنبال آن بلافاصله در اسناد ستاد مرکزی سیارات ناحیۀ فرعی و اصلی ابرجهان ثبت گردید، و پیش از این که این دوره به پایان رسد یورنشیا در دفتر ثبت حیات سیارهایِ یوورسا وارد گردید.
تمام این عصر با طوفانهای مکرر و بسیار شدید تعیین ویژگی میشد. پوستۀ اولیۀ زمین در یک حالت بیثباتی مداوم بود. سردی سطح زمین متناوباً جانشین جریانات عظیم گدازههای آتشفشانی میشد. در هیچ کجای سطح زمین چیزی از این پوستۀ اولیۀ سیارهای را نمیتوان یافت. آن بارها با گدازههای برون ریخته از سرآغاز عمیق مخلوط گردیده و با رسوبات متعاقب اقیانوس اولیۀ سراسری در هم آمیخته است.
در هیچ کجای سطح زمین بقایای تغییر یافتۀ این سنگهای باستانیِ پیش از پیدایش اقیانوس بیش از شمال شرقی کانادا در اطراف خلیج هادسُن یافت نخواهند شد. این ارتفاع دامنهدار گرانیت متشکل از سنگهایی است که به اعصار پیش از پیدایش اقیانوس تعلق دارند. این لایههای صخرهای حرارت یافته، انحنا یافته، پیچ و تاب خورده، و بارها این تجارب کج و معوج کنندۀ دگرگونساز را از سر گذراندهاند.
در سراسر اعصار اقیانوسی، لایههای عظیمی از سنگ چینه چینه شدۀ عاری از فسیل در کف این اقیانوس باستانی فرو نشستهاند. (سنگ آهک میتواند در نتیجۀ رسوب شیمیایی شکل گیرد. تمامی سنگهای آهک قدیمیتر توسط تهنشینی حیات دریایی تولید نشدهاند.) در هیچیک از این ساختارهای باستانی سنگی هرگز نشانی از حیات یافت نخواهد شد. آنها هیچ فسیلی را در بر نمیگیرند مگر این که بر حسب تصادف، رسوبات بعدی اعصار آب با این لایههای قدیمیتر پیش حیات مخلوط شده باشند.
پوستۀ اولیۀ زمین بسیار بیثبات بود، اما کوهها در حال شکلیابی نبودند. سیاره همینطور که شکل مییافت، تحت فشار جاذبه منقبض میشد. کوهها نتیجۀ فروپاشی پوستۀ در حال سردی یک کرۀ در حال انقباض نیستند؛ آنها در نتیجۀ عمل باران، جاذبه، و فرسایش بعدها پدیدار میشوند.
زمین قارهای این دوره افزایش یافت تا این که تقریباً ده درصد سطح زمین را پوشانید. زمین لرزههای شدید شروع نشدند تا این که زمین قارهای به خوبی بر فراز آب پدیدار گشت. آنها وقتی که به یکباره شروع شدند، برای مدتها کثرت و شدتشان افزایش یافت. برای میلیونها میلیون سال زمین لرزهها کاهش پیدا کردهاند، اما یورنشیا هنوز به طور متوسط روزانه پانزده زمین لرزه دارد.
850٫000٫000 سال پیش اولین دورۀ واقعی ثبات پوستۀ زمین آغاز گشت. بیشترِ فلزات سنگینتر به سمت مرکز کره فرو نشسته بودند. پوستۀ در حال سردی به میزان گستردۀ اعصار گذشته دیگر فرو نمیریخت. موازنۀ بهتری میان بیرون آمدن زمین و بستر سنگینتر اقیانوس برقرار گردید. جریان گدازههای آتشفشانی زیر پوستۀ زمین تقریباً جهانی گردید، و این امر موجب تعدیل و تثبیت نوساناتی شد که سردی، انقباض، و جابجایی سطحی آن را پدید آورده بود.
از کثرت و شدت فورانات آتشفشانی و زمین لرزهها مداوماً کاسته میشد. اتمسفر داشت از گازهای آتشفشانی و بخار آب صاف میشد، اما درصد دیاکسید کربن هنوز بالا بود.
اختلالات الکتریکی در هوا و در زمین نیز در حال کاهش بودند. جریانات مذاب آتشفشانی مخلوطی از عناصر را به سطح آورده بود که پوستۀ زمین را متنوع ساخته و سیاره را نسبت به برخی انرژیهای فضایی به نحو بهتری عایق ساخته بود. و تمامی این امر کنترل انرژی زمینی و تنظیم جریان آن را بسیار تسهیل بخشید، همانطور که توسط عملکرد قطبهای مغناطیس نمایان است.
800٫000٫000 سال پیش شاهد آغاز اولین دورۀ بزرگ پیدایش زمین، عصر پدیداری فزایندۀ قارهای بود.
از هنگام تغلیظ آبهای سطح کرۀ زمین، ابتدا در داخل اقیانوس سراسری و متعاقباً در داخل اقیانوس آرام، این حجم ثانوی آب باید به این صورت مجسم شود که در آن هنگام نه دهم سطح کرۀ زمین را پوشانیده بود. شهابهایی که به داخل دریا میافتادند در کف اقیانوس انباشته میشدند، و شهابها به طور کلی، از مواد سنگین تشکیل شدهاند. آنهایی که روی زمین میافتادند به اندازۀ زیاد اکسیده شده و متعاقباً توسط عمل فرسایش دچار ساییدگی میشدند و به داخل گودیهای کف اقیانوس فرو میرفتند. بدین ترتیب کف اقیانوس به طور فزاینده سنگین شد، و چیزی که به آن اضافه گشت وزن حجم آب بود که در برخی نقاط ده مایل عمق داشت.
رانش فزایندۀ رو به پایین اقیانوس آرام موجب رانده شدن رو به بالای خشکی قارهها گردید. اروپا و آفریقا به همراه آن سرزمینهایی که اکنون استرالیا، آمریکای شمالی و جنوبی، و قارۀ قطب جنوب نامیده میشوند از اعماق اقیانوس آرام شروع به بالاروی نمودند، ضمن این که کف اقیانوس آرام درگیر یک تعدیل جبران کنندۀ بیشتر این فرو رَوی گردید. تا پایان این دوره تقریباً یک سوم سطح کرۀ زمین شامل خشکی بود که همگی در یک زمین قارهای جمع بودند.
با این افزایشِ ارتفاع زمین اولین تفاوتهای آب و هوایی سیاره ظاهر گردید. مرتفع شدن زمین، ابرهای کیهانی، و تأثیرات اقیانوسی، عوامل اصلی در نوسانات آب و هوایی هستند. در هنگام بیرون رَوی ماکزیمم زمین، ستون اصلی قارۀ آسیا به ارتفاع تقریباً نه مایل رسید. اگر در هوا مقدار زیادی رطوبت وجود میداشت که بالای این مناطق بسیار مرتفع معلق میماند، پوششهای عظیم یخ شکل میگرفت و عصر یخبندان مدتها پیش از آن که رسید فرا میرسید. چند میلیون سال طول میکشید تا این که دوباره این قدر زمین برفراز آب ظاهر شود.
750٫000٫000 سال پیش همینطور که شمال و جنوبِ بزرگ ترک برداشتند، اولین شکافها در زمین قارهای شروع شد، که بعدها آبهای اقیانوس را پذیرا شده و راه را برای رانش قارههای آمریکای شمالی و جنوبی و نیز گرینلند به سوی غرب هموار کرد. شکاف طولانی شرقی و غربی، آفریقا را از اروپا جدا ساخت و سرزمینهای استرالیا، جزایر اقیانوس آرام، و قطب جنوب را از قارۀ آسیا گسست.
700٫000٫000 سال پیش یورنشیا به فراهم شدن شرایط مناسب برای حفظ حیات نزدیک میگشت. رانش زمین قارهای ادامه یافت. اقیانوس به صورت دریاهای طویل شبیه انگشتان دست به طور فزایندهای به زمین نفوذ کرد و آن آبهای کم عمق و خلیجهای محفوظ را که به عنوان یک زیستگاه برای زندگی دریایی بسیار مناسبند فراهم ساخت.
650٫000٫000 سال پیش شاهد جدایی بیشتر قارهها، و به دنبال آن، بسط بیشتر دریاهای قارهای بود. و این آبها به سرعت به آن درجۀ شوری که برای حیات یورنشیا ضروری بود نزدیک میشدند.
این دریاها و جانشینان آنها بودند که تاریخچۀ حیات یورنشیا را آماده ساختند، همانطور که متعاقباً، جلد در جلد، در لوحههای سنگی به خوبی محفوظ مانده کشف شده است، همینطور که عصر به دنبال عصر میآمد و دوره جانشین دوره میگردید. این دریاهای واقع در خشکیِ متعلق به روزگاران کهن به راستی گهوارۀ تکامل بودند.
[عرضه شده توسط یک حامل حیات، عضوی از گروه اولیۀ یورنشیا و اکنون یک ناظر مقیم.]